روزنامه سازندگی غافلگیری دستگاه سیاست خارجی در قبال مواضع بیپایه نخستوزیر عراق را بررسی میکند
گروه راهبرد: خلیج فارس با ادعا موهوم و غیرمستند محمد شیاع السودانی، نخستوزیر بار دیگر در کانون توجه ایرانیان و رسانههای جهانی و افکار عمومی قرار گرفته است. ماجرا از برگزاری بیستوپنجمین دوره مسابقات فوتبال عرب کاپ شــروع شد. جام قهرمانی که کشورهای عربی از آن به عنوان جام قهرمانی خلیج ع.ر.ب.ی یاد میکنند با اصرار محمد شیاع السـودانی، نخستوزیر عراق بر مواضع بیپایه و غیرموجه به اوج رسـید. اعتراضها به تحریف نام خلیج فارس فقط به فضای سیاسی و اجتماعی و افکار عمومی شــهروندان ایرانی محدود نماند، برخی چهرهها و رسانههای عراقی هوادار ایران هم نسبت به این مواضع انتقاد کردند. همچنین خبرنگار دویچهوله در پرسش از نخستوزیر عراق به عنوان خلیج فارس اشاره و تاکید میکند.
۱. تلاش برخی از جریانها پانعرب در کشورهای عربی برای تحریف نام خلیج فارس موضوع تازهای نیست و مستند به گزارشهایی، سابقه این دست اقدامهای موهوم و بیپایه را میتوان از سالهای دهه ۳۰ خورشیدی سـراغ گرفت؛ اما آنچه اکنون حساسیت دو چندان افکار عمومی،رسانههای ملی و جهانی و شهروندان ایرانــی را برانگیخته اسـت از آنجا ناشــی میشود که این ادعا از سوی نخستوزیر عراق مطرح میشود.روابط ایران عراق طی دودهه پس از سرنگونی صدام با همه افت و خیزهایش،رابطهای توام با حسن همجواری و همسایگی، تعامل موثر و سازنده و یاری رسانی از سوی دولت ایران برای بهبود وضعیت امنیت و رفاه اجتماعی در این کشور بوده است؛ حال چنین ادعایی بیپایه از سوی مقام عالی عراق نه تنها افکار عمومی رسانههای ایرانی بلکه مقامها مسئول سیاست خارجی در دولت ابراهیمی رئیسی را هم شــوکه کرده است. مساله تاسفبار همین است که چطور دستگاه دیپلماسی کشور بدون لحاظکردن حداکثری منافع ملی و حساســیت ویژه نســبت به تمامیت ارضی ایران از مواضع اخیــر نخستوزیر عراق غافلگیر شــده است؟ حشمتالله فلاحتپیشه، استاد علوم سیاسی در پاسخ این پرسش گزارشگر روزنامه سازندگی توضیح میدهد: متاسفانه نخستین بار نیست که دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشور در قبال تحولات بینالمللی غافلگیر میشود، آخرین بار هم نخواهد بود.علتش هم آن است که سیاست خارجی ایران مبتنی بر عدم درک واقعیتهای بینالمللی است.کشورهای منطقه از جمله عراق کیان سیاسی،جغرافیایی و امنیتی را مدیون خون و پول ایرانیان هستند؛اما بدیهی است که آنها سیاست خارجی کشورشان را مبنی بر منافع ملی و اقتصادی طراحی و اجرا میکنند. اگر حمایتهای ایران نبود؛عملا رقاصههای بصره با شعار خلیج عربی همچنان اسیر دست داعش بودند. به گفته نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی سابقه بازتنظیم و بازتعریف سیاست خارجی عراق در قبال ایران به قبلتر بازمیگردد؛از زمانی عراق پنجسال پیش نخستین گامها را برای گسترش مناسبات اقتصادی در قالب اتحادیه عرب برداشت، تدریجا تجار و تولیدکنندگان ایرانی بازار عراق از دست دادند و صدای آنها به جایی نرسید زیرا دستگاهخارجی کشور مبتنی بر هزینهکرد بدون مابهازا، اقدام و رفتار کرده است و میکند.
۲. یکی از خطاهای مهم و اساســی سیاست خارجی، غلفت از شناخت دقیق و همه جانبه از جامعه و حکمرانی عراق است؛ دستگاه سیاست خارجی چنانکه باید و شاید مبتنی بر یک درک واقعبینانه رفتار نکرده است؛ عملا در تنظیم سیاست خارجی با دولت عــراق، نفوذ و تاثیر هویتها چندپاره عراق در تدوین و اجرای راهبرد کلان سیاست خارجی این کشور را نادیده گرفته است. خروجی این غلفتها و مجموعه اقدامهای غیرواقعبینانه و اصــرار بر مواضع آرمانخواهی چنان نتایج خسارتباری را رقم زده است که نخستوزیر عراق نه تنها نسبت به تحریف خلیج فارس عذرخواهی نمیکند بلکه با جسارت و گســتاخی بر مواضع اشتباه و بیپایه خویش اصرار میورزد. ارائه تفسیری ایده آلیستی از جامعه عراق به عنوان کشوری ضدآمریکایی و ضد شورا همکاری خلیج فارس نه تنها با واقعیات انطباق ندارد بلکه آشکارا با تنوع و تکثر آراء عراق در تعارض است. موضوعی که حشمتالله فلاحتپیشه، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامــه طباطبایی بر آن تاکید و تصریح میکند:عراق امـروز، تنوع و تکثر خاص خود را دارد و کموبیش بازتاب دیدگاههای متعــدد در حکمرانی و سیاســت خارجی عــراق را میتوان دید. بیشک رگهها تاریخی و سرکوب شده نظیر حب اهل بیت، قرابتهای فرهنگی و عقیدتی آزاد شده در عراق پس از صدام به نفع ارتقا و گســترش و بهبود روابط تهران- بغداد شده است. از مصدایق آن هم میتوان به راهپیمایی اربعین، زیارت ایرانیان از عتبات عالیات، زیارت عراقیها از حرم امام رضا اشاره کرد اما باید به این نکته مهم توجه داشت که لزوما همه گروهها و اقشار عراق از پیوندهای عمیق عقیدتی و فرهنگی با ایران برخوردار نیستند.
سیاســت خارجی عرصه تنوع و تکثر منافع و تعارض منافع است؛ اما دستگاه سیاست خارجی کمتر به این تنوع و تکثر نظر دارد. جریانهایی در دستگاه سیاست خارجی، نمایندگان مجلس شـورای اسلامی، تریبونها رســمی و... اصرار دارند بر مواضع آمریکاستیزی عموم شهروندان و گروههای مختلف فکری عراق تاکید کنند در حالی که واقعیتها، دلالتهای دیگر دارد و لزوما همه شهروندان کرد و اهل تسنن عراقی نه تنها مواضع ضد آمریکایی ندارند بلکه تامین منافع ملیشان را از مسیر بهبود و گسترش روابط با آمریکا فهم میکنند. دامن زدن به درک و تصویرهای کلیشه از جامعه و سیاست عراق نه تنها کمکی به درک دقیق و همهجانبه از عراق امروز نمیکند بلکه عملا دامن زدن به کلیشهها، مانع از تدوین و اجــرای راهبرد موثـر و کلان سیاست خارجی ایران در تعامل با عراق است.
۳. ایرادها و خطاهای متعدد دیگری را میتوان به دستگاه سیاستخارجی وارد کرد.از جمله موضوعهایی که از نگاه کارشناسان منتقد سیاست خارجی دورنمانده است، میتوان به غلبه تحلیلهای نظامی و امنیتی بـر تحلیلهای عرفی- اجتماعی در عرصه سیاست خارجی اشاره کرد؛ حشمتالله فلاحتپیشه از غلبه تحلیل نظامی- امنیتی بر تحلیلها عرفی و اجتماعی در تعامل با کشورهای منطقه و عراق انتقاد میکند و کارگزاران ارشد سیاست خارجی را به نگاه راهبردی و استراتژیک و کارشناســی برای تامین منافع ملی دعوت و توصیه میکند و هشدار میدهد: سیاست خارجی و منافع ملی را نمیتوان با سخنرانی پیش بـرد و محقق کــرد. گزارههایی مانند زمستان سخت اروپا و رابطه راهبردی با شرق که برآمده از سخنرانیهاست لزوما تامینکننده منافع ملی نیســت. سخنرانی ممکن اسـت چند نفر را راضی و اقناع کند اما کمکی به پیشبرد اهداف سیاست خارجی و تامین حداکثری منافع ملی نمیکند. روزهای سخت عراق و فقدان امنیت، ایران کنـار مردم و دولت عراق در منکوب کردن داعــش گامهای جدی و موثری برداشت،زمانی از تامین امنیت و سرکوب تروریستها مخل امنیت نمیگذرد که کشورهای مختلف منطقـه با افزایش گماردهها و وابستههای اقتصادی در سفارتخانههایشان در بغداد درصدد گسترش و ارتقای روابط با عراق برمیآیند؛ کشورهایی که تا قبل از سرنگونی داعش در کنار این گروه تروریستی و عیله دولت عراق بودند اما وقتی ایران با هزینههای سنگین مالی و جانی کنار مردم و دولت عراق موفق به تامین امنیت میشود عملا به دلیل سوءمدیریت و عدم استفاده حداکثری از ظرفیتهای ایجاد شده، میدان را برای رقبای منطقهای خالی میکند، نمونه مثالی و مهم آن مساله تبادلات تجاری انرژی میان ایران و عراق است؛ حشمتالله فلاحتپیشه در اینباره میگوید: تا سالها عراق برای تامین برق به ایران وابسته بود. دید سیاست خارجی و فعالان اقتصادی به مساله تامین برق عراق مسالهای صرفا تجاری تلقی میشد در حالی که در سالهای اخیر تامین انرژی مورد نیاز عراق برای دیگر کشورهای منطقه، مسالهای صنعتی و تولیدی است،سرمایهگذاریهای متعددی در حوزههای مختلف انرژی عراق انجام دادند و شـرایط به نحوی پیش رفته است که تا چندی دیگر عراق به تبادل تجاری انرژی و برق ایران هم نیازی نخواهد داشت. این نحو عمل کردن در حوزههای اقتصاد و سیاست خارجی حکایت از تصمیمسازیها و اقدامهای غیراستراتژیک دارد.
دیدگاه خود را بنویسید