رنگ‌زمینه

شوک صفر

“محمد طبیبیان”

تورم چگونه ما را غارت میکند؟

در بعد از جنگ اول جهانی یک بیماری یا علت روحی در آلمان رواج یافت که به شوک صفر مشهور شده است. تعداد صفرهای قیمت کالاها چنان با سرعت زیاد می‌شد که اسباب حیرت، قفل شدن ذهن، درماندگی و افسردگی مردم می‌شد. فکر کنم این فدوی اخیراً دچار این مشکل شده‌ام. قیمت دو کیلو گوشت بیش از یک و نیم میلیون تومان، قیمت سه کیلو میوه بیش از یک میلیون تومان، یک کیلو آجیل نهصد و پنجاه هزار تومان، قیمت یک ماهی تابه داخلی چهارصد هزار تومان، قیمت یک قوری سیصد و پنجاه هزار تومان. خدا رحمت کند مرحوم دکتر نوربخش را که این کارت‌‌های پرداخت و بانکداری مدرن را در کشور رایج کرد و گرنه باید یک سبد پول کاغذی می‌بردیم و ساعت‌ها وقت مشتری و فروشنده صرف شمردن کاغذ می‌شد. وقتی در منزل می‌پرسند قیمت فلان کالا چقدر است، می‌گویم من کارت بانکی را دادم و بعد از عملیاتی فروشنده لطف کرد پس داد، پیامک تراکنش آمد من جرات نگاه کردن ندارم.
و اما شوک صفر اساسی را عرض کنم:
این مقدمه را داشته باشید؛ بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه در قبل از انقلاب اینجانب به عنوان هیات علمی و مربی در دانشگاهی دوره خدمت را می‌گذراندم. پس از چند ماه حقوق ما را دادند. با حقوق حدود دو ماه یک ژیان نو خریدم ۱۵۰۰۰ تومان. بعد از سی‌واندی سال که به لطف اعداء باز نشسته شدم، معادل چند ماه خدمت مبلغی پرداخت کردند چنانکه رسم است. در حیرت بودم که با این پول چه کنم. عزیزی گفت مگر فکر می‌کنی چند سال دیگر زنده هستی یک اتومبیل خوب بخر و زیر پایت بینداز. اتومبیل قبلی ساخت داخل و عاجزکننده بود به دلیل دفعات واماندن و به تعمیرگاه مراجعه کردن. چنان بود که آرزو می‌کردم، می‌شد آن را به داخل کارخانه سرهم بندی کننده ببرم و همان جا آتش بزنم. پیشنهاد عزیزم را پسندیدم با مبلغی پس‌انداز که اضافه کردم یک اتومبیل خارجی دنده دستی، مدل بدون اضافات لوکس و نه چندان لاکچری خریدم ۴۵۰۰۰۰۰۰ تومان. خوب، بعد از ۱۵ سال اگر این اتومبیل در سال تولید فرضا ۴۰ هزار دلار قیمت داشته در یک کشور با اقتصاد معنی‌دار پس از ۱۵ سال قیمتش باید ۸ هزار دلار باشد. اما چند سال پیش از اداره فخیمه مالیات پیامک با تهدیدات صعب آمد که اتومبیل فرتوت گران قیمت شده، مالیات بده. اینکه تورم خودش مالیات ناحقی است، بگذریم سیاست تورمی آقایان و محدودیت واردات شما را مالیات بده کرده است. این را گفتم چیزی جز غارت نیست هم تورم غارت بی‌رحمانه‌ای است هم مالیات دوباره بر تورم. قبلا هم گفته بودم که به نظر می‌رسد، دولتمردان چندان اهمیتی به این نمی‌دهند که پول‌های به دست آمده از جیب مردم در چارچوب بودجه‌ای غیرکارآمد و کم بازده مصرف می‌شود. در شرایطی که درآمد و معیشت مردم در حال تنزل است در هر چارچوب تصمیم‌گیری معقول باید بار مالیات کاهش یابد نه اینکه به شکل‌های مختلف مردم را بتکانند و نرخ‌ها را افزایش دهند.
به هر حال مدتی بعد، از نمایندگی هم زنگ زدند که اتول را بیاورید سرویس ۱۵ سال، گفتیم چشم. تعویض روغن‌ها و فیلتر روغن و فیلتر هوا. صورت حساب را که دادند شوک صفر واقعی را تجربه کردم. ۱۵۵۰۰۰۰۰ تومان از آن تاریخ از صفر‌ها می‌ترسم برایتان به حروف می‌نویسم پانزده میلیون و پانصد هزار تومان برای سرویس عادی. در راه بازگشت به منزل هم حالم بدتر شد چون یادم افتاد که با این مبلغ تعویض روغن و فیلتر در آن زمان برباد رفته، می‌شد بیش از هزار عدد اتومبیل ژیان خرید. حال عنایت می‌فرمایید که می‌گویم، شوک صفر یعنی چه؟
به هر حال یک فکر بی‌ربط هم به سرم خطور کرده از نوع اوهام ناشی از شوک صفر و آن اینکه آنان که تخصص خط قرمز کشیدن دارند، ای ‌کاش خط قرمزی هم برای این صفر‌ها می‌کشیدند. البته کار صعبی است، کار هر کس نیست، در شرایط فعلی قلمی از عقلانیت بس عظیم می‌خواهد و مردانی در حد هرکول افسانه‌ای کهن و سترگ.

sazandegi

پست های مرتبط

کالبدشکافی تورم

ماموریت‌های بودجه ۱۴۰۴ چیست؟ وزیر سابق امور اقتصادی و دارایی به بودجه…

۹ آبان ۱۴۰۳

مارپیچ دستمزد و تورم

چرا دولت نتوانست حقوق‌ها را بیشتر افزایش دهد؟ یکی از سیگنال‌های دولت…

۷ آبان ۱۴۰۳

آرامش بازار

ریزش قیمت دلار و سکه پس از حمله شبانه به ایران اسرائیل…

۵ آبان ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید