رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > سیاست : مصائب ترامپ

مصائب ترامپ

کارشکنی تندروها در آمریکا

گروه بین‌الملل:‌ با نزدیک شدن به ساعت صفر مذاکرات مسقط، انبوهی از تحلیل و تفسیرهای مکتوب و غیرمکتوب درحال روانه شدن بر خروجی رسانه‌های مطرح جهان است. برخی از این تحلیل‌ها به دلایل این مذاکرات و هرگونه توافق احتمالی میان تهران- واشنگتن پرداخته‌اند و بخشی دیگر، نوع نگاه اسرائیل و لابی‌‌های آن در ایالات‌متحده را زیر ذره‌بین واکاوی قرار داده است. در این راستا، آنچه که باید مورد نظر قرار بگیرد این است که به‌رغم آنکه ترامپ خود به صورت یک تنه سعی می‌کند تا این موضوع را پیش ببرد و به هدف مورد نظرش نزدیک شود، داده‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد در کابینه او اختلافات مشخصی بر سر توافق با تهران یا حداقل مدل و بندهای آن وجود دارد.
هم‌نظر بودن چهره‌هایی مانند «جی.دی ونس، معاون ترامپ با استیو ویتکاف، نماینده ویژه رئیس‌جمهوری ایالات‌متحده در امور خاورمیانه برای برگزیدن دیپلماسی در مواجهه با ایران ازجمله اتفاقاتی است که شاید برای ترامپ خوب باشد و به نظر می‌آید ترامپ اکنون بیشتر با «جبهه میانه» که از راه‌حل دیپلماتیک طرفداری می‌کنند، هم‌راستا است. باید به این نکته توجه شود که ترامپ در طول کمپین‌های انتخابات ریاست‌جمهوری به این موضوع اشاره کرده بود که فشار حداکثری را بر ایران در صورت به قدرت رسیدن مجدد در دستور کار قرار خواهد داد. در این راستا شاهد آن بودیم که گزینه‌هایی بسیار تندرو از سوی او برای تصدی سمت مشاور امنیت ملی، وزارت خارجه و اداره پنتاگون در نظر گرفته شدند که نشان از مشی محافظه‌کارانه آنها داشت.
در این مسیر انتخاب مارکو روبیو، سناتور تندروی جمهوری‌خواه برای وزارت خارجه و مایک والتز چهره‌ای که به مواضع تند علیه ایران شهرت دارد به‌عنوان مشاور امنیت ملی از یک‌سو و انتخاب ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ در امور خاورمیانه از سوی مقابل، حلقه نزدیک به ترامپ را در ارتباط با ایران دچار دودستگی کرده است؛ هرچند که ممکن است نظرات این نفرات در جایی به یکدیگر تا حدودی نزدیک شود اما این دوقطبی به وضوح قابل لمس و مشاهده است.
در این میان، وجود چهره‌ای رسانه‌ای مانند تاکر کارلسون، در کنار رئیس‌جمهور آمریکا که گفته می‌شود به عنصری بانفوذ در کاخ سفید تبدیل شده بر پیچیدگی‌های تصمیم‌گیری درباره ایران دامن زده است. علاوه بر این، نام‌هایی چون اریک ترامپ سومین فرزند رئیس‌جمهوری آمریکا به‌عنوان یکی از طرفداران بانفوذ توسل به دیپلماسی از سوی برخی منابع مطرح می‌شود که در نهایت استیو ویتکاف را باید مهره اصلی ترامپ در هرگونه تعامل و تصمیم‌گیری درباره ایران خواند. او کسی است که در مذاکرات با روسیه برای پایان دادن به جنگ اوکراین، بر کیت کلوگ، فرستاده ویژه ترامپ در امور اوکراین ترجیح یافت و به جای کلوگ رهبری مذاکرات واشنگتن با مسکو برای توافق صلح اوکراین را بر عهده گرفت که نشان می‌دهد او هم مورد تایید ترامپ است و هم اینکه روس‌ها او را تایید می‌کنند. خبرگزاری فرانسه هم با اشاره به مواضع او در گزارشی یادآور شده پیشنهاد ویتکاف در واقع در راستای توافق باراک اوباما با ایران در سال ۲۰۱۵ است که مورد حمایت کامل طرف‌های اروپایی نیز قرار دارد.
این موضوع در مورد تاکر کارلسون هم صدق می‌کند؛ به‌گونه‌ای که ایندیپندنت با اشاره به این موضوع نوشت، کارلسون ممکن است بتواند ترامپ را از هرگونه تنش نظامی با ایران دور کند؛ همان کاری که در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ کرد. او ژانویه ۲۰۲۰ در یک برنامه تلویزیونی هشدار داد که اگر آمریکا علیه ایران اقدام نظامی کند به مراتب بدتر از افغانستان در باتلاق گیر خواهد کرد و خروج از آن بسیار دشوار خواهد بود. پس از حمله موشکی ایران به پایگاه عین‌الاسد در ۸ ژانویه ۲۰۲۰ کارلسون مجدداً در یک برنامه تلویزیونی تاکید کرد که «من فکر نمی‌کنم دونالد ترامپ به دنبال یک جنگ تمام‌عیار باشد. اطرافیانش ممکن است دنبال آن باشند اما افراد هوشیار و عاقل نه».

مخالفان توافق در کاخ سفید چه می‌گویند؟
در مقابل این طیف که ترامپ را از هرگونه جنگ و تنش بر حذر می‌دارند، دسته‌ای دیگر وجود دارند که به ‌شدت مخالف مماشات واشنگتن با تهران و انعقاد هرگونه توافق با آن هستند. مایک والتز که در کسوت مشاور امنیت ملی ایالات‌متحده در کابینه ترامپ ایفای نقش می‌کند، دقیقاً یکی از همین نفرات است. او اخیراً در مصاحبه با شبکه ان.بی.سی‌نیوز اعلام کرده که همه گزینه‌ها روی میز است و استفاده از گزینه نظامی علیه ایران را رد نمی‌کند و حتی خواستار پایان قطعی برنامه موشکی، تسلیحاتی و کنار گذاشتن چرخه غنی‌سازی از سوی ایران شده است. والتز در این مصاحبه اعلام کرده که ایرانی‌ها می‌توانند بر سر تحویل و تعدیل این موضوعات توافق کنند و به روشی که قابل راستی‌آزمایی باشد آن را کنار بگذارند، یا اینکه با یک‌سری پیامدهای دیگر مواجه شوند.
این درحالی است که والتز پس از ماجرای موسوم به سیگنال گیت (افشای چت خصوصی مقامات عالی‌رتبه آمریکا درباره جنگ یمن در پیام‌رسان سیگنال)، به واسطه عملکردش تا حدی اعتماد ترامپ را از دست داده است. از سوی دیگر، باید توجه شود که جی.دی ونس، معاون رئیس‌جمهوری اعتقاد دارد رویکردهای والتز بیش از حد جنگ‌طلبانه است و این وضعیت موجب تشدید دودستگی در تیم سیاست خارجی آمریکا در مواجهه با ایران و منطقه می‌شود و می‌تواند توان و تمرکز سیاسی- امنیتی ایالات‌متحده را هدر دهد. مارکو روبیو، وزیر خارجه ایالات‌متحده هم از دیگر کسانی است که خواهان برچیده شدن برنامه هسته‌ای ایران است.
اینکه کدام گروه بر دیگری چیره می‌شود و می‌تواند بر ترامپ تاثیر مستقیم و مفید داشته باشد، موضوعی است که نمی‌توان به این راحتی بدان پاسخ داد اما تحرکات دیپلماتیک در ایالات‌متحده نشان می‌دهد که ترامپ بیش از هر چیز مایل است که بتواند با ایران به یک توافق مشخص دست پیدا کند. دلیل این امر هم مشخص است؛ نخست اینکه، او می‌خواهد به دموکرات‌ها ثابت کند که می‌تواند بسیار بهتر از آنها، توافقی مناسب‌تر از برجام را با تهران منعقد کند و سپس همین موضوع را همانند پتک بر سر اوباما و تیم وی و حتی بایدن و کلیت رقبای داخلی خود بکوبد. دومین دلیل هم این است که ترامپ نگاه خود را به سیگنال‌های اقتصادی تهران دوخته است. اینکه مقامات عالی و ارشد کشور موضوع سرمایه‌گذاری آمریکا در ایران را مطرح می‌کنند، دقیقاً موضوعی است که ترامپ آن را می‌خواهد. او از یکسو با مشکلات اقتصادی در داخل آمریکا و به‌خصوص پس از وضع تعرفه‌ها روبه‌رو است که تظاهرات داخلی علیه وی به راه انداخته است و از سوی دیگر، مجدداً به دنبال آن است تا بتواند قفل ۴۵ ساله تبادل اقتصادی میان واشنگتن – تهران را باز کند و باز هم به تمام رؤسای‌جمهور ادوار ایالات‌متحده بگوید که «من این توافق را عملیاتی کردم».
فارغ از این مساله باید توجه داشت که برخی از رسانه‌های ایالات‌متحده هم شکاف میان ایران و آمریکا را زیر نظر دارند. به‌عنوان مثال، روزنامه نیویورک‌تایمز در گزارش خود نوشته است که «شکاف دو طرف بسیار زیاد به نظر می‌رسد. ایرانی‌ها به دنبال نسخه به‌روز شده توافق دوران اوباما هستند و آمریکایی‌ها می‌خواهند زیرساخت گسترده غنی‌سازی سوخت هسته‌ای، برنامه موشکی و حمایت دیرینه تهران از گروه‌هایی همچون حماس و حزب‌الله را از بین ببرند». این درحالی است که به نظر می‌آید، اسرائیل هم از این روند چندان رضایت ندارد و حالا باید منتظر خروجی نشست مسقط ماند.

sazandegi

پست های مرتبط

سایه روشن روابط

بررسی مناسبات ایران و عربستان به بهانه سفر “خالد بن‌سلمان” به تهران…

۲۹ فروردین ۱۴۰۴

تاریخ انقضا؟

“عمادالدین باقی”

۲۹ فروردین ۱۴۰۴

خودتخریبی می‌کنید

پاسخ “عباس عبدی” به سرمقاله “سازندگی” با عنوان «تخریب هاشمی؟» به قلم…

۲۹ فروردین ۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید