با وجود کارشکنیها در آمریکا، اراده ایران در حمایت از مذاکرات هستهای یکپارچه است
به قلم؛ سیدحسین مرعشی؛ دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران
تعویق در برگزاری دور چهارم مذاکرات میان ایران و آمریکا با تحلیلها و تفسیرهایی همراه شده که در برخی موارد با واقعیت فاصله دارد. در این شرایط آنچه در داخل کشور بیش از همه اهمیت دارد، حفظ انسجام ملی است. انسجامی که بر پایه حمایت از نقش برجسته و سازنده رهبر معظم انقلاب، تایید و پشتیبانی از دولت، حمایت از وزیر محترم امور خارجه به ویژه رئیسجمهور و تیم مذاکرهکننده شکل میگیرد. شخصیتهایی چون آقای پزشکیان به عنوان رئیسجمهور و آقای عراقچی در مقام مسئول پیشبرنده مذاکرات با جدیت و دقت عمل کردهاند و نیاز است که همه جریانها و گروهها از این تلاشها پشتیبانی کنند. در برههای حساس و تعیینکننده قرار داریم که موفقیت در آن، نیازمند همدلی و تمرکز ملی است. بررسی دقیق اطلاعات موجود از سه دور گذشته مذاکرات نشان میدهد که هم در داخل ایران و هم در ساختار سیاسی آمریکا، گروههایی وجود دارند که تمایلی به پیشرفت روند گفتوگوها ندارند و هر یک به دلایلی تلاش میکنند تا در مسیر دستیابی به توافق اختلال ایجاد کنند. با این حال، آنچه در ایران مشاهده میشود، انسجام و یکپارچگی در تصمیمگیریها و مواضع رسمی نظام است. رهبر معظم انقلاب اسلامی با نگاهی دلسوزانه، مواضع روشنی را در مناسبتهای مختلف ازجمله در سخنانشان در سالروز رحلت امام جعفر صادق علیهالسلام، مشفقانه بیان کردهاند که نشاندهنده حمایت کامل و قاطع نظام از مسیر مذاکرات است.
این مواضع سبب شده تا حتی گروههایی که پیش از این نسبت به مذاکره انتقاد داشتند، امروز در چارچوب کلی نظام به حمایت از روند گفتوگوها بپردازند و دیگر نشانی از اختلاف در داخل وجود نداشته باشد. یکی از نشانههای آشکار این انسجام ملی، پیشرفت در بررسی لوایح پالرمو و FATF است که پس از مدتها بحث و گفتوگو، سرانجام در مجلس مورد بررسی قرار گرفته و به زودی تصمیم نهایی درباره آن اعلام خواهد شد. این موضوع میتواند زمینهساز رفع برخی موانع ساختاری در مسیر همکاریهای اقتصادی و مالی بینالمللی باشد و بر روند مذاکرات نیز تاثیر مثبتی بگذارد. در سوی دیگر، وضعیت ایالاتمتحده به مراتب پیچیدهتر است. در ساختار قدرت آمریکا، گروههای مختلفی با اهداف متضاد در موضوع ایران فعال هستند. برخی از این گروهها تحت تاثیر لابی اسرائیل قرار دارند و خواستههایی را دنبال میکنند که پیشتر نیز از زبان برخی مسئولان آمریکایی و حتی اعضای دولت پیشین، یعنی دولت دونالد ترامپ، بیان شده بود. بهعنوان نمونه، زمانی که ترامپ ابراز تمایل به حل مسائل با ایران از طریق دیپلماسی کرد و بر لزوم عدم تضعیف جایگاه ملت ایران تاکید داشت، نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو، صراحتاً اعلام کرد که توافقی از نوع توافق با لیبی را میپذیرد؛ توافقی که به معنای توقف کامل برنامه غنیسازی اورانیوم بود. این واکنش خاص، نشاندهنده اهدافی فراتر از چارچوب مذاکره و توافق عادلانه با ایران است. با این حال، تجربه نشان داده که اراده شخص دونالد ترامپ در سیاست خارجی آمریکا نقش پررنگی دارد و او تحت تاثیر حلقههای فشار حتی در نزدیکترین سطوح اطرافیان خود قرار نمیگیرد. ترامپ آنچه که خود به آن باور دارد را اجرا میکند و در مورد ایران نیز به این نتیجه رسیده که موضوع هستهای ایران موضوعی قابل مدیریت و مذاکره است. وی به خوبی آگاه است که با نظارتهای بینالمللی و مشخصاً آژانس بینالمللی انرژی اتمی، میتوان به شفافیت کافی درباره برنامه صلحآمیز هستهای ایران دست یافت. همانطور که مقام معظم رهبری نیز تاکید کردهاند، موضوع هستهای در دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران جایگاهی ندارد.
تحولات اخیر در ساختار تصمیمگیری ایالاتمتحده نیز نشاندهنده نوعی بازآرایی در حلقه سیاستسازان آن کشور است؛ بهگونهای که میتوان گفت شاید تاخیر چند روزه در مذاکرات ناشی از خواست آمریکاییها برای بازتنظیم تیم مذاکرهکننده و تصمیمگیران مرتبط باشد. با این تفاصیل، نه میتوان دچار خوشبینی افراطی شد و نه بدبینی مفرط. اما آنچه مسلم است، امید به نتیجهبخش بودن مذاکرات نسبت به روزهای آغازین بیشتر شده و شرایط کنونی بیش از گذشته برای دستیابی به توافق مهیاست.