رنگ‌زمینه

پایان یک جوانی

“منوچهر والی‌زاده”، از بزرگان عرصه دوبله پس از یک دوره بیماری در ۸۴سالگی درگذشت. او دارای صدای جوانی بود که هیچ گاه پیر نشد. “سازندگی” به زندگی و زمانه او پرداخته است

صدایش تا همین اواخر هم جوان بود. با وجود اینکه پا به سن گذاشته بود همچنان صدایش روی جوانان می‌نشست. به او می‌گفتند، صدای اول جوانان دوبله. لحنش طوری بود که انگار هیچ وقت پیر نمی‌شد. کارنامه‌اش آنقدر در صداپیشگی پروپیمان است که به سختی می‌توان میان شخصیت‌هایی که او به جایشان‌ صحبت کرده، یکی را بر دیگری تمیز داد. بیشتر فیلم‌های بازیگرانی چون تام کروز، تام هنکس، ادی مورفی، آنتونیو بانداراس، بن افلاک، ویل اسمیت، جیمی فاکس، رابرت داونی جونیور، جیسون استاتهام، گری اولدمن، ایوان مک گرگور، آکشی کومار، شاهرخ‌خان، عامرخان، سلمان‌خان و … با صدای او به جای شخصیت اصلی دوبله شد. والی‌زاده شاید در میان دیگر دوبلورها از این جهت متمایز باشد. چراکه تعداد و تنوع بازیگرانی که او به جای آنها صحبت کرده، قابل مقایسه با بسیاری از صداپیشگان دیگر نیست. منوچهر والی‌زاده یکی از آخرین بازماندگان نسل طلایی دوبله ایران بود. از آنهایی که با عشق به این حرفه پا گذاشتند و پول و درآمد برایشان مهم نبود. با حقوق حداقلی تا همین یکی، دو سال پیش هر سه‌شنبه به رادیو پیام می‌آمد و بخش صبحگاهی آن را اجرا می‌کرد تا شنونده‌هایی که به صدایش عادت داشتند را تنها نگذارد. هر سه‌شنبه ساعت ۴ صبح بیدار می‌شد تا ساعت ۶ صبح که پشت میکروفن می‌نشست «به نام خدا» را خواب‌آلوده نگوید. به خاطر مردم با وجود دستمزد ناچیز در رادیو بیش از ۲۰ سال دوام آورد. کارش را با عشق و علاقه انتخاب کرده بود و تا آخر هم همان‌قدر عاشق بود. در فیلم کوتاهی که در مراسم بزرگداشتش در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر امسال پخش شد، می‌گفت وقتی به تماشای فیلم‌هایی که آنها را دوبله کرده می‌نشیند، گریه‌اش می‌گیرد. برای روزگاری که رفته و عشق‌هایی که برای حرفه‌اش صرف کرده.

تماشای چهره‌ و اندام تکیده‌اش با عصایی که به دست داشت و قد خمیده‌ایی که با کمک عصا آن را نگه می‌داشت، آنقدر برای حاضران در سالن تکان‌دهنده بود که آه‌وافسوس آنها را به همراه داشت. انگار تماشاگران هم باور نمی‌کردند او پیر و تکیده شود. چراکه او صدای اول جوان دوبله بود و هنوز هم ساعت‌به‌ساعت صدای پرهیجانش‌ روی تبلیغات بازرگانی از شبکه‌های مختلف رادیو و تلویزیون پخش می‌شود.
منوچهر والی‌زاده مانند صدایش خیال پیر شدن نداشت. در مراسمی که برای همکارانش از دست‌رفته‌اش برگزار می‌شد، او همچنان سرپا و قبراق بود و کمتر می‌شد، پیری و فرسودگی را در او دید تا اینکه بیماری امانش را برید و بالاخره این جوان سرپا را پیر کرد.
متولد تیرماه ۱۳۱۹ بود در لاله‌زار تهران. در محله‌ای که بخش مهمی از آینده‌اش در آن شکل گرفت. تولد در این خیابان با سرنوشت او گره خورده بود. مدرسه‌اش بین محله پامنار و خیابان ناصرخسرو بود که به آن محله عرب‌‌ها می‌‌گفتند. دوره دبیرستان را در دبیرستان قریب واقع در خیابان سعدی‌جنوبی گذراند و چون از همان دوران دانش‌آموزی به صداپیشگی علاقه داشت، قید ورود به دانشگاه را زد. در همان سال‌ها سالن تئاتری به نام تئاتر «گیتی» در ابتدای خیابان لاله‌‌زار بود که برادرش در آنجا کار می‌کرد. شور و عشق به هنر باعث می‌شد بعد از مدرسه به تئاتر گیتی برود و کنار برادرش کار کند. همین باعث شد که از همان دوران به تئاتر علاقه‌مند شود. او در سال‌های ۱۳۳۸–۱۳۳۷ از دوران دبیرستان بعد از چند تئاتر آماتوری به تئاتر تهران راه یافت و در یک نمایشنامه به کارگردانی خانم مورین نقش کوتاهی به عهده گرفت. بعد از آنکه دیپلم گرفت ۳ سال کارمند شرکت مخابرات بود و در همان سال‌ها با منصور متین که دوبلور و بازیگر بود، آشنا شد. پس از آشنایی با منصور متین که از هنرمندان تئاتر و دوبلاژ فیلم بود به استودیوی شاهین فیلم در خیابان بهار برای دوبله دعوت شد و پس از همکاری در چند فیلم کوتاه با او به علی کسمایی معرفی و چندین سال کارآموز بود. بعد از مدتی در فیلم «دختر بنفشه فروش» دوبله نقش اول فیلم «هل فرر» را به عهده گرفت. استاد کسمایی آن‌قدر کار او را پسندید که از همان دوره گرفتار کار در دوبله شد و بدون آنکه از مخابرات استعفا کند، دیگر به محل کارش نرفت.
در سال ۱۳۴۰ از طریق تاجی احمدی دوبلور و بازیگر به امین امینی کارگردانی سینما معرفی شد و اولین بازیگری او در سینما بازی در فیلم خداداد (۱۳۴۱) بود که تا سال ۱۳۵۷ نزدیک به ۱۸ فیلم سینمایی بازی کرد. والی‌زاده در فیلم‌های گل گمشده (۱۳۴۱) و فرشته‌ای در خانه من (۱۳۴۲) با بهروز وثوقی و فیلم‌های حریص (۱۳۵۲) و هیولا (۱۳۵۵) با رضا بیک‌ایمانوردی هم‌بازی بود. او همچنین در فیلم‌های حرمت رفیق (۱۳۵۶) و با عشق مردن (۱۳۵۷) در کنار همکار صداپیشه‌اش حسین عرفانی که از اساتید و صداهای ماندگار دوبله بود به بازیگری پرداخت. شاید کمتر کسی باور می‌کند که این دوبلور پیشکسوت در دوره‌ای یکی از بازیگران پرکار سینمای ایران بوده باشد. با وقوع انقلاب و کم‌رنگ شدن کارشان در دوبله تا حدود ۴ سال بعد از پیروزی انقلاب در تئاتر پارس مشغول به کار بود و در کنار هنرمندانی مثل حسین عرفانی و شهلا ناظریان روزی ۲ سانس نمایش بازی می‌کردند. در واقع عده‌ای از بازیگران که بنا به دلایلی ممنوع‌التصویر شده بودند در لاله‌زار نمایش اجرا می‌کردند و این رویه تا سال ۱۳۶۰ ادامه داشت. در همان سال‌ها دوبله تعطیل شده بود و اصلاً به همین دلیل تعداد زیادی از صداپیشه‌ها به لاله‌زار رفته بودند. عده‌ای در تئاتر نصر کار می‌کردند و عده‌ای دیگر هم در تئاتر دهقان که پایین‌دست لاله‌زار بود، روی صحنه می‌رفتند. از ابتدای دهه۶۰ که اجرای نمایش را هم تعطیل کردند، دیگر کاری برای آنها وجود نداشت. بعد از تعطیلی تدریجی لاله‌زار، بسیاری از گوینده‌ها و صداپیشه‌ها به رادیو و تلویزیون برگشتند و دوبله دوباره سروشکل گرفت. در سال‌های ابتدایی انقلاب، فیلم‌های ویدئویی دست‌به‌دست می‌شد و آنها فیلم‌های «بتاکم» را دوبله می‌کردند تا اینکه دوبله دوباره مسیر خودش را پیدا کرد.
در آن زمان بسیاری از دوبلورها، بازیگران حرفه‌ای هم بودند. والی‌زاده که یکی از بازیگران با تجربه هم به حساب می‌آمد در ابتدای دهه۷۰ در کنار دوبله به همراه مرحوم منوچهر نوذری در تئاتر گلریز نمایش هم اجرا می‌کرد. او و نوذری ۴ سال در تئاتر گلریز روی صحنه بودند و هر نمایش را تا یک سال اجرا می‌کردند. روال کار این‌گونه بود که تماشاخانه از بهمن‌ ماه تعطیل می‌شد و تا آخر سال یک نمایش جدید را تمرین می‌کردند تا در تعطیلات عید آن را برای مردم اجرا کنند. وقتی مردم چهره منوچهر نوذری را روی پوسترها می‌دیدند برای خرید بلیت در صف می‌ایستادند و با اینکه تئاتر گلریز بیش از ۴۰۰ صندلی داشت، بلیت‌ها تا ۲‌ ماه بعد پیش‌فروش می‌شد. منوچهر نوذری در آن سال‌ها چند تیپ مختلف ازجمله آقای ملون و دست و دلباز را در برنامه رادیویی صبح جمعه با شما اجرا می‌کرد و همان تیپ‌ها را در تئاتر گلریز بازی کرد که به شکل عجیبی مورد استقبال مردم قرار می‌گرفت.
با اینکه بخش زیادی از کارنامه هنری‌اش را بازیگری پر کرده اما همیشه خودش را تنها دوبلور می‌دانست. از همان ابتدا که پا روی صحنه گذاشت همه به او می‌گفتند، صدایت خوب است و همین تشویق‌ها باعث شد در این کار ماندگار شود. والی‌زاده می‌گفت: «من در سال‌های قبل از انقلاب در فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی بازی می‌کردم اما برای من همه راه‌ها به دوبله ختم شد و هنوز هم خودم را دوبلور می‌دانم، نه بازیگر».
وقتی وارد دنیای هنر شد ۱۷ سالش بود، به پول فکر نمی‌کرد و به دنبال عشق و علاقه‌اش بود. همیشه می‌گفت، عشق به هنر هنوز مرا سرپا نگه داشته است. او متعلق به نسل طلایی بود که در شرایط سخت با کمترین دستمزد و حقوق، بدون بیمه در استودیوهای دوبله با کمترین امکانات شاهکارهای سینما را برای تماشاگران ایرانی دوبله کردند و آثار ماندگاری به‌جا گذاشتند که حتی صدایشان از صدای بازیگر نقش‌ها هم برتر بود و کاراکترهایی قدرتمند را آفریدند چراکه در آن سال‌ها هنرمندان به پول و شهرت فکر نمی‌کردند و فیلم‌ها با عشق دوبله می‌شد.
گویندگی به‌جای بازیل رتبون در مجموعه فیلم‌های شرلوک هلمز، رابرت دنیرو (جوانی ویتو کورلئونه) در فیلم پدرخوانده ۲ و شکارچی گوزن، جان میلز (پیپ) در فیلم آرزوهای بزرگ، آلن بیتس در زوربای یونانی، توشیرو میفونه در هفت سامورایی، تام کروز در سری فیلم‌های ماموریت غیرممکن، جان تراولتا در پالپ فیلکشن، کیانو ریوز در سه‌گانه ماتریکس، رئیسعلی دلواری در سریال دلیران تنگستان همچنین گویندگی در مجموعه تلویزیونی فرار از زندان به‌جای شخصیت مایکل اسکافیلد در فیلم منتالیست (مجموعه تلویزیونی) به‌جای شخصیت جین و کارتون لوک خوش‌شانس به‌جای شخصیت لوک، کلانتر وودی در داستان اسباب‌بازی تنها بخشی از آثار به ‌یادماندنی او هستند. والی‌زاده در تمام فیلم‌های «شرک» که دوبله شده، گوینده شخصیت گربه چکمه‌پوش با بازی آنتونیو باندراس بود. او آنقدر به‌جای بازیگران مهم و کاراکترهای بی‌نظیر صداپیشگی کرد که حسرت دوبله شخصیتی به دلش نمانده بود و می‌گفت: «از روزی که وارد این حرفه شدم تا به حال طیف متفاوتی از نقش‌ها از درجه سه تا درجه یک را تجربه کردم. به بیشتر این نقش‌ها علاقه شخصی داشتم و اغلب پیش از آنکه خودم درخواستی داشته باشم برای بسیاری از شخصیت‌ها انتخاب شده‌ام بنابراین حسرتی برای نقشی که دوبله نکرده باشم، ندارم».
او عمری با عشق و علاقه کار کرد. با همه سختی‌ها و تلخی‌های حرفه‌اش کنار آمد چراکه از آن دسته آدم‌هایی بود که با عشق کارش را انتخاب و ادامه داده بود. می‌گفت، خیلی از جوانان برای شهرت و پول وارد این حرفه می‌شوند اما پس از مدتی سرخورده شده و دوبله را کنار می‌گذارند. چون هم کار سختی را انتخاب کردند و هم درآمد چندانی نصیب‌شان نمی‌شود. از جوانانی می‌گفت که این سال‌ها به دوبله آمدند و حتی تلاش می‌‌کنند، هنرمندان پیشکسوت به استودیوها بازنگردند. والی‌زاده می‌گفت: «افراد بسیاری می‌توانند علاقه‌ به کار دوبلاژ داشته باشند اما زمانی موفق خواهند بود که بتوانند این مسیر را با عشق دنبال کنند.» برای ماندن در استودیوهای تنگ و تاریک دوبله باید عشق و دغدغه را به کار افزود وگرنه دوام آوردن در چنین محیطی سخت و طاقت‌فرسا خواهد شد و این همان کاری بود که نسل طلایی دوبله از همان آغاز به خوبی از پسش برآمده بودند و بدون شور و اشتیاق پا به استودیو نمی‌گذاشتند.
منوچهر والی‌زاده در ۸۴ سالگی در حالی از این دنیا رفت که یکی از خوشبخت‌ترین آدم‌های این کره خاکی بود. زندگی‌اش با شغلی که به آن عشق می‌ورزید، سپری شد و مدت کوتاهی از عمرش را به خاطر بیماری، جدا از حرفه‌اش گذراند. او می‌گفت: «زندگی هنگامه فریادهاست، سرگذشت درگذشت یادهاست…» و هیچ‌کس شک ندارد که نام و صدایش جاودان خواهد بود و علاقه‌مندان به سینما و هنر تا سال‌های سال از او به‌عنوان یکی از ماندگارترین دوبلورهای ایران نام خواهند برد.

sazandegi

پست های مرتبط

درفش ایران

تخت جمشید؛ بنایی به بهانه نوروز جمشیدشاه، پادشاه اساطیری ایران‌زمین روزی که…

۲۵ اسفند ۱۴۰۳

تشکیل نهاد حکمیت

دادرسی در انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران نهاد داوری و حکمیت در انجمن…

۲۴ اسفند ۱۴۰۳

‌معاویه در عصر هوش مصنوعی

بررسی اهداف ساخت سریال جنجالی معاویه با استناد به دو کتاب تازه…

دیدگاهتان را بنویسید