درباره “عبدالحسین آذرنگ”
عصر یکشنبه ۱۴ بهمن، هشتصدودوازدهمین نشست از سلسله شبهای مجلۀ «بخارا» به شب عبدالحسین آذرنگ اختصاص یافت. در این شب که در تالار فردوسی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، لیلا مرادی، کاظم حافظیانرضوی، محمدحسین یزدانیراد و علی دهباشی به سخنرانی پرداختند و از کتاب «زیستن با کتاب و قلم» رونمایی شد. این کتاب گفتوگوی محمدحسین یزدانیراد با عبدالحسین آذرنگ است و نشر اختران آن را منتشر کرده است.
دوشنبهها و پنجشنبههای آذرنگ
علی دهباشی آغازگر این برنامه بود و پس از سخنان دهباشی، لیلا مرادی به بیان خاطرات همکاری خود با عبدالحسین آذرنگ در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی پرداخت و گفت: «سخن گفتن از آقای کوه و کتاب به هیچوجه ساده نمینماید. وصف آقای کتاب که زیستن را در خواندن و خواندن و خواندن و نوشتن معنا میکند باید به آثار پربارش واگذاشت. اما دربارۀ آقای کوه باید گفت، استاد بیش از ۴۰ سال است هر پنجشنبه راهنمای گروهش در مسیرهای کوهنوردی است. آنها میدانند این طبیعتگردی نیست بلکه در آزمایش قرار گرفتن است. در واقع این فرد است که باید خود را با گروه هماهنگ کند. به قول استاد، آدمها در کوه نقاب از چهره برمیگیرند، درست زمانی که از فرط خستگی از گروه جا ماندهاند یا چاشتشان دیر شده است. اما آنهایی که از این راه به سلامت گذر کنند، پای ثابت «پنجشنبههای مقدس» شده و به شوق همکلامی با استاد با او همراه میشوند. گاه بحثها علمی است و گاهی هم جوانترها همپای استاد میروند. اما دوشنبههای مرکز دایرهالمعارف؛ دوشنبهها گرگ و میش صبح هم که بیدار شوی و دست بجنبانی باز هم همیشه استاد زودتر رسیده است. بدون اینکه عجله کرده باشد، زودتر رسیده است. این را وقتی وارد حیاط مرکز میشوی، میفهمی. صدای صفحۀ کلید از اتاقش میآید و نوشتن را از همان سر صبح آغاز کرده است، قبل از آنکه چای دم بکشد. همیشه کمی با فاصله از موضوعات و اتفاقها میایستد و به آنها نگاه میکند. بیطرف و بدون ارزش داوری فقط واقعیت را میبیند. نگاهی به قفسۀ جلوی در میاندازی و یادداشتهای روزانۀ استاد را میبینی. قرار این است که با هم صحبت نکنیم که کارهای بخش را با یادداشت پیگیری کرده و حرف زدن بماند به وقت ضرورت و در حد ضرورت. یادداشتها با خط خوش نوشته شده است، معمولاً موجز هستند و گاهی چاشنی طنز دارند. هر یادداشتی را پس از پیگیری، میگذاری در کشوی میزت. استاد تمام روز را پشت میز کار مینشیند و مطالعه و تألیف میکند. اینجا قرار استف پژوهشگر تربیت شود.»
نشر از ارکان تمدن جدید است
سپس کاظم حافظیانرضوی دربارۀ تألیفات عبدالحسین آذرنگ در حوزۀ کتابداری و نشر گفت: «استاد حدود ۳۰ سال پیش با معرفی چند کتابخانه و شیوۀ اداره و امکانات کتابخانۀ عمومی ونکوور و کتابخانۀ دانشگاه واشنگتن پرداخت و مورد امور جاری و اصول حاکم بر آنها را نوشتند تا مدیریت درست کتابخانهها را نمایان سازند. نامهای در تشکر برای ایشان ارسال کردم و وقتی تشریف آوردند دربارۀ این گزارشها با هم صحبت کردیم. سه دهه قبل زمانی که باب بحث راهاندازی مراکز اطلاعرسانی در کشور گشوده شده بود در دو گفتوگوی مدون با عنوانهای گفتوگویی با آقای عبدالحسین آذرنگ پیرامون اطلاعرسانی و دوم اطلاعرسانی در ایران به کجا میرسد؟ نکاتی را برای ایران متذکر شدند. بخش دیگر نشر و مسائل پیرامون آن است. آقای آذرنگ نشر را از ارکان تمدن جدید تلقی میکنند و ارکان نشر را به پدیدآورندگان، ناشران و خوانندگان تعمیم میدهند. آقای آذرنگ کتابفروشی را به عنوان پیوندگاه سه چیز که عبارت است از کالای فرهنگی، رویداد فرهنگی و دیدار فرهنگی معرفی کردهاند. حدود ۲۰ سال پیش نوشتهاند در عصری به سر میبریم که نهاد کتابفروشی یکی از دیرینهترین و دیرپاترین نهادهای تاریخ فرهنگی بشر، تحول بیسابقهای را در سیر خود از سر میگذراند و برای آنکه خط بطلان محکمی بر پیشبینیها و باورهای باب روز و هیجانی بکشند و در عین حال ضرورت توجه به کتابفروشی و اطلاعفروشی را مطرح کنند، نوشتهاند کتاب در هیئت کاغذین خود همچنان پابرجاست. تولید و مصرف آن در افزایش است و رسانههای نوبرآمده، تهدیدی بر آن نیست.»
عامیلت نشر در توسعه
در بخشی دیگر محمدحسین یزدانیراد از ویژگیهای خاص آثار عبدالحسین آذرنگ چنین سخن به میان آورد: «در مسألهشناسی انحطاط ایران، صاحبنظران عمدتاً بر دو عامل استبداد داخلی و استعمار خارجی تأکید دارند و استاد آذرنگ یک عامل سومی هم در بحث توسعه و انحطاط ایران به شکلی رقم زدند و آن تأثیر حوزۀ نشر است. ما شاهد این هستیم در حوزۀ نشر در تمام ادوار تاریخ ایران هر وقت به امر کتابت و نشر توجه شده است، توانستهایم ادوار درخشانی را رقم بزنیم مثل دورۀ ساسانی و دورۀ سامانی.» یزدانیراد در مورد کتاب «زیستن با کتاب و قلم» هم گفت: «پیداست داعیۀ این کتاب ارائۀ تاریخ کاملی از رویدادهای فرهنگی ایران معاصر نیست با این حال شاید بتوان ادعا کرد با توجه به اینکه مصاحبه شونده در مقام پژوهشگر و کنشگر در پارهای از رویدادهای فرهنگی ایران معاصر فعال بوده و در زمینههایی هم نقش موثری داشته یا از نزدیک شاهد وقوع آنها بوده این کتاب به سبب اشتمال بر قسمتی از رویدادها حائز اهمیت است. موسسه انتشارات فرانکلین، موسسه تحقیقات و برنامهریزی علمی و آموزشی، دانشگاه آزاد ایران، دانشنامۀ جهان اسلام، مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و… از جمله نهادهای فرهنگی مهم و تأثیرگذاری هستند که آقای آذرنگ با آنها همکاری داشته و از نزدیک شاهد تغییرو تحولات مسائل و مشکلات و فعالیتهای آنها بودهاند و بیتردید روایتهای ایشان دربارۀ آنها جذاب و در مواردی نیز دست اول هست و تاکنون در جایی منتشر نشده است.»
سخنی با رئیسجمهور
در پایان عبدالحسین آذرنگ پس از اشاره به فرازهایی از زندگی و خاطراتش، از راهکارهای ساماندهی به دنیای نشر ایران چنین سخن گفت: «حدود ۲۵ سال است که مسائل و مباحث نظری نشر و ویرایش یکی از شاخههای مطالعات و تحقیقات شخصی من است. نشر را قلمرو بسیار موثر و عاملی فرهنگساز و در عین حال مغفول یافتهام. نشر اگر فعال باشد، نیروی محرک و برانگیزانندهای دارد که به طور مستقیم بر آفرینش آثار و بر پژوهش و مطالعات و تحقیقات و آموزش اثر میگذارد. در یکی از کشورها به هر نویسندهای در هر زمینهای که سه کتاب از او منتشر شده باشد، مستمری ماهانه میدهند که کار دیگری نکند و فقط کتاب بنویسد. حوزۀ نشر و ویرایش که دربارۀ آن مطالعه میکنم و قلم میزنم، حوزهای تخصصی است و مخاطبان محدودی دارد. پس طبیعی است که ناشران غیردولتی در این زمینه سرمایهگذاری نکنند. شما به خوبی میدانید که نشر دولتی و وابسته به دولت در همه جا، ناشر آثاری است که بخش خصوصی به دلایل اقتصادی نمیتواند روی آن سرمایهگذاری کند، مانند گونههای مختلف منابع مرجع! در هر حال به فکر افتادم که ساختار چند ناشر دولتی و وابسته به دولت را بررسی کنم. به این نتیجه رسیدم همانندی میان ویژگیهای مدیران سه موسسۀ انتشاراتی بزرگ دولتی دیده نمیشود. در یکی از این موسسهها ۸ مدیر با ۸ ویژگی متفاوت مدیریت کردهاند. ما برای سامان دادن به نشر دولتی که با برآوردهایی بین ۳۰ تا ۴۰ درصد از سهم نشر کشور را به خود اختصاص میدهد به قانون و ضوابط مشخص و روشنی نیاز داریم. باید معلوم باشد چه کسانی با چه ویژگیهایی میتوانند مدیر نشر دولتی باشند. در کشورهایی که بخش انتشارات دانشگاههای آنها فعال است، مدیرانی را برای این بخشها انتخاب میکنند از جمله صاحبنظران و با تجربهها و دارای تألیف و رأی و نظر در زمینۀ نشر و ویرایش هستند. آقای رئیسجمهور! نشر دولتی که تحت نظارت دولت است حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد ظرفیت نشر کشور است. اگر این نشر قانونمند، ضابطهمند و فعال شود، تأثیرهای آن کم نیست. آیا اگر مدیری در این نشر، واحد فعالی را به واحدی راکد تبدیل کرد نباید در برابر قانون و جامعه پاسخگو باشد؟ آیا تدوین و اعلام رسمی و علنی ضوابط انتخاب مدیر و بررسی عملکرد او امکانپذیر نیست؟ آقای رئیس جمهور! بنده بر اساس ۲۵ سال مطالعه دربارۀ نشر و نیز بررسیهای تطبیقی خدمتتان عرض میکنم، نشر از بنیادهای اصلی فرهنگ، آموزش، پژوهش، تفکر، احساس، ادراک، نگرش، بینش و آیندۀ ماست. تجربۀ همه کشورهایی که به سمت توسعه حرکت کردهاند، نشان میدهد نشر را به یاری طلبیدهاند. حالا هم که هوش مصنوعی به میدان آمده و بررسی مقدماتی نشان میدهد عرصۀ نشر را دگرگون خواهد کرد. آقای رئیسجمهور! فرهنگ دغدغۀ ماست. انتخاب مدیرانی که بتوانند، رابطۀ میان نشر و فرهنگ را تشخیص دهند و با ایجاد فضا و مناسباتی برای نشر فعال به رشد و تعالی فرهنگ یاری برسانند، حداقلِ انتظار از شما این است. شیفتگان فرهنگ را امیدوار و امیدورز نگه دارید.»