مرگ پرستو بخشی، پزشک متخصص قلب بیمارستان شهید رحیمی خرمآباد از جمله خبرهای جنجالی تعطیلات نوروز بود که واکنشهای زیادی را برانگیخت. یوسف رضا جهانی، مدیر شبکه بهداشت و درمان شهرستان دلفان مرگ او را «ناگهانی» اعلام کرد. بعد از آن محمدرضا اسدی، عضو هیات مدیره نظام پزشکی تهران بزرگ در شبکه اجتماعی ایکس مرگ او را «خودکشی» اعلام کرد و گفته که؛ «شاید «تنها با پیگیری علل خودکشی پرستو بخشی بتوان جلوی دومینوی فاجعهبار خودکشی پزشکان و دستیاران که با بیتوجهی یا سوءمدیریت برخی مسئولان، نظام سلامت کشور را با تهدید جدی مواجه کرده، گرفت تا مانع خودکشی بعدی شد.» او افزوده که «عوامل انسانی دخیل در این امر قابل شناسایی و مجازات هستند.» یوسف رضا جهانی گفته بود که این پزشک متخصص قلب متولد ۱۳۶۸ به تازگی از تهران به بیمارستان شهید رحیمی خرمآباد منتقل شده بود و «با رضایت خود بیمارستان ابنسینا دلفان را انتخاب و چهار روز پیش آنجا مشغول کار میشود.»
مدیر شبکه بهداشت و درمان دلفان گفته که شب (۴ فروردین ۱۴۰۳) حدود ساعت ۳۰/۲۲ دقیقه این پزشک به تماس مکرر سوپروایزر بیمارستان جواب نداد و شماری از پرسنل به درب محل سکونتش در محوطه بیمارستان مراجعه کردند که با دریافت نکردن جواب، وارد ساختمان شده و در بالکن با جسد بیجان او مواجه شدند. او گفت که علت مرگ ناگهانی این پزشک مشخص نیست و پزشکی قانونی علت مرگ را بررسی میکند.
اما شماری از کاربران شبکه اجتماعی نوشتند که او را بدون درک شرایطش به خاطر از دست دادن پدر و مادرش برای طرح اجباری کیلومترها دورتر فرستادند و تا «دو انسان حقیر که فقط توهین و تحقیر دیگران را بلدند از زندگی منزجرش کنند.»
علی سلحشور، سرپرست اداره روابط عمومی سازمان نظام پزشکی در پی انتشار این خبر گفته بود که «پرستو بخشی در لیست سیاه وزارتخانه بود و پس از دو تروما یعنی از دست دادن پدر و مادر، وزارت بهداشت کمکی به جابهجایی محل طرح او نکرد.» اما پدرام پاکآیین، سخنگوی وزارت بهداشت درباره خودکشی پرستو بخشی، پزشک متخصص قلب در دلفان لرستان، درج نام او در «لیست سیاه وزارت بهداشت» را رد کرد و گفت علت مرگش هنوز از سوی پزشکی قانونی تعیین نشده است.
او افزود وزارت بهداشت مدرکی حاکی از «بیماری روحی» پرستو بخشی در دست ندارد. این در حالی است که وزارت بهداشت ابراز بیاطلاعی کرده اما بر اساس اسنادی که در پایگاه خبری «پزشکان و قانون» منتشر شده، روانپزشک معالج پرستو بخشی تاکید کرده بود او «به دلیل حادی افسردگی و اضطراب شدید، نیاز به استراحت در منزل دارد، همچنین محل اقامت این پزشک در خرمآباد بسیار نامناسب بوده است.»
اما واکنش سیدحسن هاشمی، وزیر پیشین بهداشت در این رابطه قابل توجه است. او با اشاره به خودکشی دکتر پرستو بخشی گفته که؛ «وظیفه وزیر و همکارانش است که تک تک این مرگهای شوکآور برای جامعه پزشکی را به کمک جامعهشناسان و روانپزشکان و عالمان این بخش بررسی و تحلیل کنند و در دولت درصدد پیشگیری برآیند.» او همچنین معتقد است که «به نظر شما این آرزویتان که آرزوی جامعه جوان پزشکی کشور نیز هست و به زعم منتقدان حوزه سلامت تاثیر بسزایی در کاهش نرخ مهاجرت و افزایش امید به فعالیت درمانی در کشور به نفع مردم خواهد داشت، چگونه میتواند محقق شود؟» وی در ادامه این یادداشت خطاب به مسئولان نوشت: «احتمالا از اخبار خودکشیهای رزیدنتها و پزشکان و متخصصان جوان طرحی مطلع هستید.»
رسانهها همچنین گزارش دادند که یکی از اساتید داخلی در بیمارستان رحیمی خرمآباد هم «نهایت بیانصافی، توهین و تحقیر را در حق او انجام داده بود.»
به گفته هادی یزدانی، پزشک؛ «صوتی از ایشان وجود دارد که بیان میکند من توانایی طبابت ندارم و به صورت مکتوب هم چتهایی وجود دارد که این مسائل را بیان کرده است. این کمیسیون در هر حال با ایشان مساعدت نمیکند و برخوردهای خوبی انجام نمیشود و ایشان مجبور به انتخاب محل طرح شده و به بیمارستان رحیمی خرمآباد معرفی میشود.»
او ادامه داده که؛ «آنجا بیمارستانی است که خیلی سلسله مراتب اداری در آن رعایت نمیشود. متخصصین طرحی تحت نظر معاونت درمان علوم پزشکی هستند اما آنجا بیمارستان آموزشی خرمآباد است و اساتید آموزشی از همان ابتدا گارد محکمی جلوی ایشان میبندند و در طبابت و جزئیات گذراندن طرح ایشان دخالتهای مکرر و نابجا میکنند و خواستههای نابجا و غیرقانونی درباره ساعات شیفت از ایشان داشتهاند. آنها توهین و تحقیرهای زیاد و دون از شأنی درباره عملکرد خانم دکتر بخشی در جلسات مورنینگ بیان میکنند و کار به حدی میرسد که حقوق این خانم دکتر نصف پرداخت میشود که کاملاً خلاف قانون بوده است.»
به گفته این متخصص؛ «دخالت آموزشیها در امر درمان تخلف است، ایشان نیرو آموزشی نبود که بخواهند در کارش دخالت کنند. اینقدر شرایط را برای این آدم سخت میکنند که تصمیم به انتقال میگیرد. بعد به چند نقطه از جمله بیمارستان عشایر معرفی میشود که اول عشایر را انتخاب میکند اما میگویند آنجا کار ۳۰ روزه است و شرایط بدتر میشود که گزینه دلفان را انتخاب میکند و با شرایط روحی بهم ریخته وارد این شهر میشود و در یک پانسیون خیلی بد ساکن میشود. در نهایت ایشان در اول فروردین اقدام به خودکشی میکند و با سه دارو اقدام به این کار میکند و با علم و آگاهی، خودش را از بین میبرد.»
این اتفاق در بین کادر درمان تازگی ندارد به طوری که ۳۰ بهمن سال ۱۴۰۲ رئیس انجمن علمی روانپزشکان با ابراز نگرانی از آمار بالای خودکشی در میان رزیدنتها یا دستیاران تخصصی پزشکی در کشور، از وزارت بهداشت بابت محرمانه نگهداشتن آمار دقیق و اعلام نکردن آن انتقاد کرده بود.
یکی از پزشکان جوانی که خودکشی کرد؛ پگاه طلاییزاد، رزیدنت چشمپزشکی در بیمارستانی در دزفول استان خوزستان مشغول به کار بود. پس از درگذشت این پزشک متخصص جوان، همکارانش از نامهای توسط او خبر دادهاند که پیشتر درخواست انصراف از تحصیل داده بود. علی قانعیفرد، دندانپزشک طرحی در میاندوآب (آذربایجان غربی) یکی دیگر از کسانی است که خبر خودکشی او منتشر شد. چند روز پیش از آن نیز خبر خودکشی سیامک بهروان، رزیدنت روانپزشکی در بابل منتشر شده بود.
در آن زمان وحید شریعت در گفتوگو با خبرگزاری «ایرنا» با استناد به آمار سازمان نظام پزشکی از خودکشی منجر به مرگ دستکم ۱۶ رزیدنت یا دستیار پزشکی در سراسر کشور خبر داده بود. همزمان محمود فاضل، رئیس شورای عالی نظام پزشکی نیز آمار خودکشی رزیدنتهای پزشکی در کشور را «نگرانکننده» دانسته و از تشکیل کمیتهای در داخل سازمان نظام پزشکی برای بررسی این موضوع خبر داده بود.
در اواخر دی ماه سال گذشته نیز رسانهها در گزارشی مشابه از پنج برابر شدن نرخ خودکشی در جامعه پزشکی خبر داده و اعلام کرده بودند که سالانه دستکم ۱۳ خودکشی منجر به مرگ در میان رزیدنتها رخ میدهد. حمید پیروی، نایبرئیس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی در ایران اعلام کرد که در سال ۱۴۰۱ دستکم ۶ هزار نفر در ایران در اثر خودکشی جان باختهاند و تعداد موارد اقدام به خودکشی در ۷ سال گذشته هم با رشد چشمگیر ۵۱ درصدی مواجه بوده است.