چند سطری در حمایت از «مسعود پزشکیان» که نجات ایران در رای به اوست
«مسعود پزشکیان»، مرد صدق است و صفا. اهل تزویر و نیرنگ نیست. دور از ریا و فریب است. دورو نیست. وعدههای پوک و پوچ نمیدهد. از واقعیت میگوید و حقیقت. حرفهای دیر و دور و دراز نمیزند. بر طبل پردهدری و گردنفرازی نمیکوبد. اهل آبروبری نیست. یک اخلاقمند و مردمدار تمامعیار است. نمیخواهد به هر مستمسکی چنگ زند تا بر اریکه قدرت دست یازد و تکیه زند. مردم را به بازی نمیگیرد تا به منافع و مطامعش برسد. اغراض و اهدافش جز در آزادی و آبادی ایران و رفاه مردم نیست. در کارنامه و کارنمای خود نیز لکه ننگ ندارد. پاکیزه زیسته و بیحاشیه. البته از مشورت کارشناسان متخصص و متعهد هم بهره میبرد. همینها هم هست که او را مورد توجه قرار داده است. در هماوردی نابرابر اما آمده و هل من مبارز میطلبد. بیم و باکی هم ندارد و در برابر ناکارآمدی و ناجوانمردی فریادش بلند میشود و کسی را یارای تقابل و تعارض با او نیست. اینها یعنی او میتواند در ریاست دولت چهاردهم، واقعبینانه و به دور از انزوا و انفعال ایران را به پیش ببرد. پس جمعه، پانزدهم تیر را از یاد نبریم که شاید آخرین مفر اصلاح وضع موجود و کاسبانش باشد. هنوز فرصت هست. هنوز میتوان امید داشت و اصلاً همین امید است که ما را زنده نگاه داشته و آمدن مسعود پزشکیان دوباره پررنگش کرده است تا شاید بتوان ایران را نجات داد. از همه اندیشمندان، اساتید، دانشجویان و مبارزان و زندانیان سیاسی قبل از انقلاب و بعد آن و همه مردمی که از ایام سلول و انفرادی قصر و اوین و در طول ۴۰ سال فعالیت و قلم در فرهنگ ملی، اینجانب را در مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، کمک و تشویق کردهاند استدعا دارم؛ برای رای به «مسعود پزشکیان» پا به میدان گذارند و بدینسان از مصالح وطنی و تحقق حاکمیت ملی ایران حمایت کنند. بدون تحقق این مهم، مشروعیت برای هیچ حکومت و دستگاه حاکمیتی متصور نیست. هرگونه استبداد در برابر نفی حاکمیت ملی، سقوط در وادی ضلالت و فلاکت است و چه زیبا روایت شده که «يَدُاللهِ مَعَالْجَمَاعَةِ»؛ آری، دست خدا با جماعت است.