“حمید احمدی”
«شب حمید احمدی» استاد دانشگاه، پژوهشگر و نظریهپرداز علوم سیاسی به همت مجلۀ «بخارا» و با همکاری خانۀ اندیشمندان علوم انسانی، عصر یکشنبه ۴ خرداد در سالن فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. علی دهباشی در ابتدای این شب به معرفی حمید احمدی پرداخت و گفت: «احمدی در پژوهش و آموزش مربوط به هویت و ملیت ایرانی و گسترش حس میهنپرستی در میان دانشجویان رشتههای علوم انسانی و اجتماعی در چند دهۀ اخیر مؤثر بوده است. مجموعه «سهگانههای خاورمیانهشناسی» چاپ نشر نی و مجموعه چهار جلدی تألیف و ترجمه دربارۀ بنیادگرایی اسلامی معاصر از جمله پژوهشهای او در این رابطه است. احمدی در این حوزه کتابها و مقالات متعدد دیگری به زبان فارسی و انگلیسی منتشر کرده و دو کتاب «بنیادهای هویت ملی ایرانی»، «قومیت و قومگرایی در ایران» و کتاب «هویت ایرانی» احمد اشرف که بارها به چاپ رسیدهاند از زمره تألیفها و ترجمههای او هستند.»سپس علیاشرف صادقی، زبانشناس و استاد بازنشسته دانشگاه تهران با اشاره به اینکه محور اصلی بحثهایش هویت ایرانی، اقوام و قومیتگرایی است، گفت: «مادها نخستین حکومت شاهنشاهی آریایی را تأسیس کردند و هیچ خط و نوشتهای از خود باقی نگذاشتند. هخامنشیان که آمدند به دلیل اینکه در فارس بودند، جانشین عیلامیها شدند و عیلامیها در خوزستان و فارس ۳۴۰۰ سال پیش از میلاد نخستین شاهنشاهی خود را تأسیس کردند و زبانشان با هیچ زبانی در دنیا خویشاوندی ندارد و بسیاری از کتیبهها به زبان عیلامی است. هنگامی که زبان رسمی شاهنشاهی فارسی باستان شد و در کتیبههای داریوش و بیستون و همدان و مصر میبینیم، مردم به زبان عیلامی سخن میگفتند و دوگانگی وجود داشت بین قوای حاکم و مردم همچنین اسناد رسمی اقتصادی تخت جمشید همه به زبان عیلامی است. اشکانیان یکی از اقوام ایرانی بودند که در خراسان نیشابور فعلی و قلعۀ نسا در خاک ترکمنستان زندگی میکردند قومی بیابانگرد و دوستدار یونانیان بودند که حکومت ملوکالطوایفی داشتند و به تدریج در اقوام آریایی حل شدند. در دوره ساسانی نامی غیرآریایی را در نوشتهها و کتیبه شاپور نمیبینیم و وحدتی بین آنها ایجاد شده بود که تا اواخر دوره ساسانی همین مسأله را میبینیم.» صادقی در ادامه به روزگار کنونی اشاره کرد و گفت: «در دورههای اخیر ناسیونالیسم پیدا شد و دکتر احمدی کتابهایی در این باره دارند و بحث ما هم همین هویت ایرانی است و عرق ایراندوستی که استاد دارد، باعث شد که بیشتر در این زمینه تمرکز کند.»
ژست روشنفکری بیپشتوانه
سپس گارنیک آساطریان، رئیس هیات علمی ایرانیشناس دانشگاه دولتی ایروان در پیامی تصویری به قومگرایی ایرانی اشاره کرد و گفت: «بسیاری از افرادی که فاقد معلومات اولیۀ لازم در این زمینه هستند دربارۀ این موضوعات مینویسند و سخن دربارۀ اقوام تبدیل به یک ژست روشنفکری و پیشرفته شده است. خوشبختانه در جامعه ایران شخصیتهایی مانند دکتر احمدی وجود دارند و مسائل قومی میتوانند نه تنها برای جوانان دانشپژوه بلکه برای مقامات دولتی و اجتماعی سرمشقی برای سیاست باشد. ایران همواره در شمار کشورهایی بوده که از انسجام جمعیتی کمنظیر برخوردار بوده است. در طول چند هزار سال در این سرزمین پهناور هویت واحد و فرهنگی در طول تاریخ هیچگاه تغییر محسوسی نکرده است. جابهجایی جمعیت همواره در ایران رواج داشته است و امروز در ایران میبینیم همه کرد، لر، بلوچ و… حضور دارند بنابراین هیچکس به اصطلاح اقوام یا خردهفرهنگها یا ساکنان از مناطق ایران نمیتواند ادعا کنند که این سرزمین یا تاریخ مختص به ماست. مردم ایران از نظر تکوینی و فرهنگی یک کل واحد را تشکیل میدهند و زبان مادری همه آنها فارسی است. دربارۀ کتاب مهم «قومیت و قومگرایی در ایران» حمید احمدی هم باید بگویم که یکی از مهمترین و جامعترین آثاری است در حوزۀ مطالعات قومی که در ایران منتشر شده و نگاه انتقادی تاریخی و جامعهشناختی به بررسی ریشههای تحولات و واقعیتهای مربوط به مسألۀ قومیت و قومگرایی دارد و با بهرهگیری از گسترده اسناد تاریخی و تحلیلی تحلیل نظری میکوشد تصویری واقعیگرایانه از وضعیت اقوام در ایران ارائه دهد و بسیاری از تصورات رایج کلیشهای در این زمینه را به چالش بکشد.»
ایراندوستی آگاهانه
روزبه زرینکوب، استاد تاریخ دانشگاه تهران هم گفت: «صاحبان روحهای بزرگ و ذهنهای زیبا قلمرو درونی ندارند و تمامی اقوام، زبانها، گویشها، دینها، مذاهب و آداب و رسوم ایرانیان را در برمیگیرد. ایراندوستی آگاهانه نیز به درون قلمرو دانشگاه محدود نمیشود و همواره امواج حاصل از آن به آن سوی دیوار دانشگاه تسری مییابد اما آن کسی که این موجها را به سوی دیگر دیوار دانشگاه هدایت میکند، استاد واقعی است مشتاق واقعی دانشگاه از آنجا که تاریخ و فرهنگ ایرانیان را به درستی میشناسد، مردم آن سوی دیوار را نیز در این آگاهی عالمانه شریک و همراه میکند. چنین استادانی به مسألۀ ایران میاندیشند و این مسأله را میتوان از دیدگاههای گوناگون با روشهای علمی مختلف و در حوزههای دانشی متفاوت در بیان آورد از تاریخ و ادبیات فارسی گرفته تا جامعهشناسی و علم سیاست. استاد واقعی دانشگاه آن هم در حوزه علوم انسانی که به ایران و ایرانی و به فرهنگ ایرانی میاندیشد و زندگانی او وقف تفکر در باب ایران و تأمل در باب گذشته و حال و آینده ایرانیان است، بزرگداشت استادی که در آن سوی دیوار دانشگاه سرافراز ایستاده مایۀ مباهات است. دکتر حمید احمدی به ایران و مسألۀ ایران میاندیشد. خدایش حفظ کند که وجود همچون اویی برای ایران و ایرانی مایه افتخار است.»
دغدغۀ ایران
سعیده لطفیان، نسرین مصفا و احمد بستانی نیز در سخنانی خاطراتی از استادشان بیان کردند. همچنین کلیپی از عکسهای جوانی احمدی و معرفی کتابهایش برای حاضران در جلسه پخش شد و در نهایت دکتر حمید احمدی در سخنانی پس از تقدیر از نقش علی دهباشی و مجلۀ «بخارا» در تلاش برای معرفی تاریخ و فرهنگ ایران به سخنان علیاشرف صادقی اشاره کرد و گفت: «استاد صادقی سخاوتمندانه پژوهشگران را دربارۀ زبان فارسی و ملیت ایرانی همراهی میکردند و با بلندنظری یاری میرساندند و بحثها را منتقل میکردند. همچنین آساطریان اینقدر نگران کشور ایران است و حتی دور از ایران نیز به این سرزمین میاندیشد. او ایرانشناسی بزرگ و بزرگترین کردشناس جهان در حال حاضر بهشمار میآید. روزبه زرینکوب که میراث عموی بزرگش در دانشگاه تهران است و در رشتۀ تاریخ ایران باستان تدریس میکند و گاهی درباره چارهجویی بحثهای تفرقهافکن به او مراجعه میکردیم و پاسخهای درخوری ارائه میدادند. همچنین از احمد بستانی تشکر میکنم و قدردان خانمها سعیده لطفیان و نسرین مصفا هستم.» احمدی ادامه داد: «همۀ ما دغدغۀ ایران را داریم و در شرایط دشوار عصر کنونی که مسألۀ ایران به حاشیه رفته است و به مادر ما ایران ظلم شده همه دوست داریم که از ایران دفاع کنیم. ایراندوستی و وطندوستی جزو ذات و بحث فطری ماست اما مهینپرستی ایرانیها، رنگ و بوی نژادپرستانه نداشته است.»
او به دلبستگیاش به خاورمیانه نیز پرداخت و گفت: «در دوره روزنامهنگاری علاقه به خاورمیانه داشتم و بحث اسلامگرایی و جنبشهای اسلامی برایم اهمیت داشت زیرا ما در ایران و خاورمیانه زندگی میکنیم و این جریان مسلط منطقه است و باید آن را بشناسیم. بحث ملیت مظلوم و نادیده گرفته شده و در حیات روشنفکری ما دو جریان روشنفکری مسلط بودند چپ مارکسیستی و اسلام سیاسی و هر دو مروج فراملیگرایی بودند یکی غم و غصه کارگران جهان را میخورد و دیگری گرایش به فراملیگرایی اسلام را سیاسی کرد. امیدوارم جنبههای احساساتی میهندوستی از بین برود و جنبههای عقلانی آن کارساز برای آینده باشد. امروز حس وطندوستی و ایرانپرستی همه جا را گرفته است. امیدواریم سیاستمداران هم به فکر بیفتند و بتوانیم این دوره گذار را پشت سر بگذاریم و ایران مورد هجمه نظامی قرار نگیرد. ایران را خوب درک نخواهیم کرد مگر تاریخ و فرهنگ و تمدن آن را خوب بشناسیم به خصوص میراث زبان پارسی. اندیشۀ ایرانشهری که مکانیسم خاص خودش را دارد باید بهتر بشناسیم. شرایط امروز بسیار سختتر از دوران گذشته است. امیدوارم بر این سختیها غلبه کنیم. وطنپرستی ایرانیها فطری و خدایی است و در همه بشریت وجود دارد.»

