رنگ‌زمینه

از جنس علم‌ و فرهنگ

یادی از عباس زریاب‌‌ خویی در صدوششمین سال‌روز تولدش

مردی که بسیار مطالعه می‌کرد و اگرچه در میان فضایی سرشار از درگیری قومی و مذهبی زاده شده بود اما همواره از خشونت گریزان بود. خوش‌سیما و خوش خلق بود و از آن‌جا که بسیار می‌دانست، مرجع مورد اعتماد بسیاری از دانشجویان و همکاران خود بود. عباس زریاب‌خویی از پس سال‌های پژوهش بر طیف مختلفی از علوم از ادبیات گرفته تا عرفان و تاریخ و فلسفه آشنایی داشت و به زبان‌های گوناگون مسلط بود. پرخوان و بسیاردان بود اما هرگز مدعی نشد. شاید سرنوشت می‌توانست او را به هنگام تولد به مردی گمنام و بی‌سواد در خوی مبدل کند ولی همتش چنان بود که به زودی توانست در بزرگ‌ترین دانشگاه‌های جهان تدریس کند و به یکی از نامورترین افراد در حوزه مطالعاتی خود مبدل شود.

یادگیری در میانه بی‌سوادی
عباس زریاب‌خویی در ۲۰ مرداد ۱۲۹۸ در شهر خوی آذربایجان غربی چشم به جهان گشود. البته با توجه به عدم دقتی که در آن زمان در باب ثبت تاریخ‌های دقیق تولد وجود داشت، نمی‌توان در مورد دقت این تاریخ با اطمینان سخن گفت و خودش در زندگی‌نامه خودنوشتی که به رشته تحریر درآورده در این ‌باره اشاره می‌کند که پدرش تاریخ تولد او را به طور تقریبی از روی تاریخ قمری که دایی او به عنوان تنها فرد باسواد خانواده پشت قرآن نوشته، برای مأموریت ثبت احوال ۱۳۳۷ ذکر کرده است. سال‌های کودکی او با دوران تحولات تاریخی به ویژه در منطقه آذربایجان همراه بود. انقلاب اکتبر به ثمر نشسته بود و روسیه پس از سال‌ها حضور در این نواحی، سربازان خود را از منطقه تخلیه کرده بود و این امر هم‌زمان دوره‌ای از رکود اقتصادی و ورشکستگی را در این نواحی پدید آورده بود. در نتیجه موجی از مهاجرت به نواحی قفقاز شکل گرفته بود. همین مهاجرت‌ها بود که در سال‌های آتی، سیلی از افکار سوسیالیستی را به داخل ایران سرازیر کرد. به‌رغم این بستر بسیار سیاسی شده که اغلب در آستانه خشونت قرار داشت، زریاب در دوران کودکی و نوجوانی تلاش داشت خود را از خشونت‌های نهفته در سیاست و طغیان تعصبات قومی، دینی و اجتماعی دور نگاه دارد.
او در خانواده‌ای به دنیا آمده بود که کمتر کسی در آن سواد داشت اما به شیوه‌ای عجیب، شوق خواندن و یادگیری داشت. با توجه به این علاقه، مادرش او را نزد معلم قرآن محله برد و در مدت دو سال خواندن قرآن را به تمامی فراگرفت و پس از آن به دبستان سپرده شد. در آن هنگام در خوی تا دوره دوم متوسطه بیستر کلاس‌ها تشکیل نمی‌شد و هر کس قصد داشت بیش از این دوره ادامه تحصیل دهد باید به ارومیه یا تبریز می‌رفت. خانواده زریاب نه به لحاظ مالی و نه به جهت علاقه و تمایل برای یادگیری فرزندشان چنین اراده‌ای نداشتند و در نتیجه او در خوی ماند و بیشتر به حضور در کلاس درس مدرسان دینی ادامه داد و بسیاری از کتب آنان را مطالعه کرد.

از قم تا آلمان
سال ۱۳۲۶ به تشویق یکی از طلاب شهر، راه قم را در پیش گرفت و در مدرسه ناصری این شهر اقامت کرد. در آن‌جا زریاب از محضر اساتیدی چون آیت‌الله محقق‌داماد، حاج ملاهادی سبزواری، امام خمینی، سیداحمد خسروشاهی، شیخ محمدعلی کرمانی، آیت‌الله سیدصدرالدین صدر، آیت‌الله مرعشی‌نجفی و سیدمحمدحجت کمره‌ای بهره برد. به علاوه در این دوران از شریعت سنگلجی بسیار تأثیر گرفت. عباس زریاب مدت ۶ سال را تا ۱۳۳۲ در قم گذرانید و پس از آن به جهت بیماری پدرش، راهی خوی شد و مدتی را در این شهر به تدریس پرداخت و همزمان در دانشکده معقول و منقول تهران پذیرفته شد. به هنگام حضورش در تهران به فهرست‌نگاری در کتاب‌خانه مجلس مشغول شد. کاری که به جهت سالیان طولانی مطالعه و آشنایی با زبان عربی در آن تبحری تمام داشت. هم‌چنین در طرح ترجمه «دائره‌المعارف اسلام» همکاری کرد. هرچند این پروژه ناتمام ماند اما این امر آغازی برای آشنایی او با کار دایرالمعارف‌نویسی بود. دو سال بعد از حضور در پایتخت، زریاب توانست از بورس مطالعاتی یکی از مهم‌ترین بنیادهای علمی- فرهنگی آلمان به نام «مؤسسه هومبولت» استفاده کند و به مدت پنج سال راهی آن کشور شد و پیرامون تاریخ، معارف اسلامی، فلسفه و فرهنگ به مطالعه و تحقیق پرداخت. در بازگشت از آلمان، او کار تدریس در آموزش و پرورش را از سر گرفت و همزمان در دانشگاه تهران نیز مشغول به تدریس شد و ریاست گروه تاریخ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران را عهده‌دار شد. مدت کوتاهی پس از بازگشت به ایران والتر هنینگ، خاورشناس و ایران‌شناس آلمانی و انگلیسی به آمریکا رفت تا در شعبه برکلی دانشگاه کالیفرنیا تدریس کند. از او خواسته شده بود که برای همیشه در آن کشور اقامت کند و به کار خود در دانشگاه ادامه دهد اما زریاب این امر را نپذیرفت و دو سال بعد در ۱۳۴۳ به ایران بازگشت. البته این آخرین حضور او در آمریکا نبود و یک‌بار هم دانشگاه پرینستون از او برای تدریس شرح تجرید خواجه نصیرالدین طوسی دعوت کرد تا به آن کشور برود.

در مسیر علم و فرهنگ
به هنگام بازگشت به ایران، زریاب به عنوان محققی برجسته شناخته شده بود و از سوی بسیاری از عالمان و محققین برای همکاری و مشاوره در امور دعوت به همکاری شد و به گفته بسیاری از همکارانش در دانشگاه یک دائره‌المعارف سیار محسوب می‌شد. عباس اقبال از او خواست در کار تهیه فهارس کتاب «شدالازار» که محمد قزوینی آن را تصحیح کرده بود، همکاری کند. هم‌چنین با دایره‌المعارف فارسی زیر نظر غلامحسین مصاحب کار کرد و بعدها نیز در کار تدوین دانش‌نامه ایران و اسلام، نقش اساسی داشت و با دائره‌المعارف تشیع و ایرانیکا نیز همکاری داشت. با تأسیس «بنیاد شاهنامه فردوسی» به سرپرستی مجتبی مینوی، از زریاب برای مشاوره در کار تصحیح شاهنامه براساس نسخ خطی معتبر دعوت به همکاری شد. او هم‌چنین با دیگر نهادهای علمی و فرهنگی کشور نیز همکاری نزدیک داشت و در تأسیس مجله «فرهنگ ایران زمین» حضور داشت و از شخصیت‌هایی بود که برای راه‌اندازی «انجمن دوستداران کتاب» فعالیت کرد. هم‌چنین سرپرستی قسمت تاریخی «اطلس جغرافیایی ایران» را برعهده گرفت، در انجمن فلسفه عضویت داشت، از اعضای هیأت امنای بنیاد فرهنگ بود و در فرهنگستان تاریخ نیز عضویت داشت. به علاوه همکاری او با نهادهای بین‌المللی همزمان با آشنایی به زبان‌های غربی و چندین مرتبه حضور در این کشورها سبب شد بود که او همواره با آخرین تحولات در حوزه‌های علمی و فرهنگی جهان آشنایی داشته باشد. عضو انجمن بین‌المللی شرق‌شناسان آلمان و عضو مجمع بین‌المللی کتیبه‌های ایرانی در انگلستان بود، هم‌زمان کار سندشناسی را نیز با علاقه دنبال می‌کرد و با احاطه‌ای که در منبع‌شناسی و شناخت کتب و اسناد داشت بسیاری از نسخ خطی نادر و مجهول‌المؤلف را بازیابی کرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی و رویدادهای متعاقب آن زریاب بازنشسته شد. او که زمانی در مجلس درس بزرگان دین و رهبر انقلاب حاضر شده بود و سال‌ها با دایره‌المعارف‌های اسلامی و تشیع همکاری داشت، چندی بعد از دریافت حقوق بازنشستگی نیز محروم شد. با این همه به مرور نام او به وسیله آثار و خدماتش از دایره دانشگاه فراتر رفت و تا حدودی خدمات علمی‌اش شناخته شد. زریاب زندگی دشوار و پرفرازو‌نشینی را از سر گذرانید اما همواره مشهور به خلق نیکو و صبر بر ناملایمات بود و حتی در بستر بیماری نیز مطالعه می‌کرد، شعر می‌خواند و با اطرافیانش به گرمی رفتار می‌کرد. عباس زریاب‌خویی سرانجام پس از سال‌ها مطالعه و پژوهش در سن ۷۵ سالگی ۱۴ بهمن ۱۳۷۲ دار فانی را وداع گفت.

sazandegi

«پست قبلی

پست بعدی»

پست های مرتبط

اقتباسی هوشمندانه

نگاهی به سریال بامداد خمار ساخته نرگس آبیار با پخش سریال «بامداد…

مسئولیت ایرانی بودن

نگاهی به روایت ژاله آموزگار از وطن‌دوستی و هویت ایرانی در هشتادوششمین…

شروین مجاز شد

اولین آلبوم رسمی شروین حاجی‌پور منتشر می‌شود نخستین آلبوم رسمی شروین حاجی‌پور،…

۱۲ آذر ۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید