قرارداد اجتماعی جدید؛ راه عبور از وضعيت موجود
به قلم؛ نوید حسینیون؛ عضو شورای استان خراسان رضوی حزب کارگزاران سازندگی ایران

سالهاست که متخصصین و کارشناسان در موارد مختلف با توجه به نحوه تصمیمگیری و اداره کشور از به وجود آمدن بحران در ایران هشدار میدهند، هشدار در مورد استهلاک زیرساختها، کسری برق و گاز، در مورد فرونشست زمین، در مورد ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی، هشدار در مورد بحران بانکی، در مورد قاچاق سوخت در مورد نابودی جنگلها، هشدار در مورد بحران تصادفات خودرویی و کشته شدن انسانها، هشدار در مورد خشکسالی و نابودی سرزمین ایران، هشدار در مورد فرسایش تمدنی و… .
دهههاست که انواع و اقسام هشدارها گفته شده و جامعه بهنوعی در مقابل این صحبتها، دچار نوعی لختی و سِر شدگی قرار گرفته به صورتی که بیان هر کدام از این آمارها و زنگ خطرها، نوعی سرخوردگی و بیتفاوتی در جامعه ایجاد کرده اما باعث نشده تا رویکردهای اشتباه تصحیح شود. حالا اما بعد از گذشت سالها، هشدارها به واقعیت تبدیل شده و سیل بحرانهای متعدد جامعه ایران را درنوردیده است. مسائلی که طی دهههای گذشته باید بهنوعی تعیین تکلیف و تصمیمگیری میشد، تبدیل به مشکلاتی شده که هرکدام بهتنهایی برای از هم پاشیدن جامعه ایران و فرسایش تمدنی ایران کافی است. از بحران آب و فرونشست زمین تا ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی و… زنگ خطری نیست که در جامعه به صدا درنیامده باشد و این همآیندی بحرانها و روی هم افتادن مسائل امروز تقریبا تبدیل به گره کوری شده که باعث قفل شدن تصمیمگیری در کشور شده است.گرهای که هر چقدر از آن بگذرد و برای حل آن تصمیمگیری نشود، سختتر و کورتر هم خواهد شد.
گره حاصل نتیجه قرارداد اجتماعی نانوشته و ناگفتهای است که سالهاست در جامعه و سیستم سیاستگذاری کشور ما جریان دارد. طی ۴ دهه گذشته همواره سیاستگذاران و بخشهای ذینفوذ به بودجه دولت و ساختار حکمرانی به چشم توزیعکننده ثروت و پخشکننده رانت نگاه میکردند نه تسهیلگر بخش خصوصی برای تولید ثروت، وجود پول نفت و نگاه بخش پرنفوذ جامعه به پول نفت بهعنوان منبعی برای دخالت حکومت در زندگی مردم باعث شده که ساختار حاکمیت به پشتوانه پول نفت به جای اخذ تصمیمات بلندمدت و حکمرانی درست، شروع به توزیع پول و رانت کند بنابراین طی ۴ دهه گذشته هر قسمت از جامعه بانفوذ در بدنه تصمیمگیر سعی در مصادره بخشی از رانت در قالب انحصار در قوانین و یا پولپاشی به نفع طبقه خود کرده است، همه ما سالهاست که از وجود رانتهای مختلف و متنوع در قالب حکمرانی مطلعیم، بسیاری از مشاغل اصلی و حساس از رانت انحصاری در شغل خود منتفع هستند به بخشی رانت قوانین اعطا شده، بخشی رانت تحصیل دادند، بخشی رانت واردات، بخشی رانت استفاده ارزان از برق و گاز و آب برای تولید و حتی طبقهای از رانت سبک زندگی برخوردارند به گونهای که حاکمیت ترجیح داده، سبک زندگی مردم را محدود کند تا این طبقه دچار نارضایتی نشود، اینکه میبینیم از اصلاح قیمت بنزین و انرژی تا حتی نقض و رفع فیلترینگ، ممنوعیت ماهواره و حتی قانون حجاب با اینکه اکثر دلسوزان جامعه معتقدند، این روشها به جز تحمیل هزینه به کشور فایدهای دیگری ندارد، برطرف نمیشود به علت عادت حکمرانی به افزودن رانت به جای حل مشکلات است و البته این رانتها عادلانه و برابر هم نبوده بلکه هر بخشی به اندازه وسع خودش سعی کرده بیشترین سهم را بردارد. حالا این روزها ما با جامعه چند سطحی مواجهیم که با مشکلات و گرههای متعدد، قفل شده است و ساختار حکمرانی که در رفع این ناترازی حاصل از توزیع رانت حاضر به اخذ تصمیم سخت نیست. بارها و از زبان متخصصین و حتی مسئولین سابق شنیده شده که مشکلات جامعه ایران حاصل از نبود دانش یا فنآوری و یا عدم تحرک و کار لازم در جامعه نیست بلکه سیاستگذاری اشتباه باعث شده که جامعه انگیزه لازم برای فعالیت و پویایی لازم را نداشته باشد. نسخه قدیمی کار جهادی، حضور مسئولین در استانها، فعالیت شبانهروزی، دور زدن تحریمها، کشف بازارهای جدید و… تا زمانی که اصلاح سیاستگذاری و تنظیم قرارداد جدید اجتماعی بین حاکمیت و مردم اتفاق نیفتد، حاصلی بهجز عمیقتر شدن مشکلات جامعه ندارد. دیگر نمیتوان با فروش نفت یا برداشت منابع حیاتی کشور با روش توزیع رانت بدون یک قرارداد جدید اجتماعی و بدون ایجاد فضای رقابت غیررانتی، کشور را مدیریت کرد.

