رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > اقتصاد : اقتصاد و اقتدار

اقتصاد و اقتدار

چرا پوتین در مذاکره با ترامپ دست بالاتر را داشت؟

اقتصاد نقش کلیدی در اقتدار سیاسی و دیپلماتیک کشورها ایفا می‌کند زیرا قدرت یک کشور در مذاکرات بین‌المللی به ثبات و خودکفایی اقتصادی آن وابسته است. مقایسه وضعیت اقتصادی ایران و روسیه در مواجهه با تحریم‌ها نشان‌دهنده، تفاوت‌های عمیق در سیاستگذاری اقتصادی و حکمرانی است که به اقتدار یا ضعف این کشورها در صحنه جهانی منجر شده است. می‌گویند ولادیمیر پوتین در مذاکره با دونالد ترامپ دست بالا را داشت و دست‌کم چیزی را از دست نداد. اگر چنین فرضی درست باشد به عقیده اقتصاددانان، دست بالای پوتین در مذاکره با ترامپ صرفا به خاطر اتمی بودن روسیه نیست. اگر روبل روسیه مثل ریال ایران به خاطر تحریم‌های اقتصادی سقوط می‌کرد و نظام حکمرانی این کشور تورم چند ده درصدی به مردم خود تحمیل می‌کرد و در داخل با ناترازی آب و برق و‌ گاز مواجه بود حتما او نیز در مذاکره دست پایین را داشت. اقتصاد چه نقشی در اقتدار روسیه دارد؟
اقتصاددانان می‌گویند، اقتصاد نقش محوری در اقتدار روسیه، به‌ویژه در مذاکرات بین‌المللی، ایفا می‌کند، زیرا قدرت سیاسی و دیپلماتیک یک کشور به شدت به ثبات اقتصادی آن کشور وابسته است. روسیه، برخلاف سناریو فرضی که در آن روبل سقوط کند یا تورم افسارگسیخته و قطعی زیرساخت‌ها رخ دهد از چند عامل اقتصادی کلیدی بهره می‌برد که به پوتین در مذاکرات دست بالا می‌دهد. اول، روسیه یکی از بزرگ‌ترین صادرکنندگان انرژی در جهان است. این کشور بخش قابل‌توجهی از گاز اروپا و حجم عظیمی از نفت خام را تأمین می‌کند. وابستگی کشورهای غربی، به‌ویژه اروپا به انرژی روسیه، به این کشور اهرم ژئوپلیتیکی قدرتمندی می‌دهد. حتی در شرایط تحریم، روسیه با تنوع‌بخشی به بازارهای صادراتی خود توانسته، جریان درآمدی خود را حفظ کند. این درآمدهای ارزی، ثبات روبل را تضمین کرده و مانع از فروپاشی اقتصادی شبیه به سناریوی فرضی شده است. دوم توان بالای روسیه در بخش‌های کلیدی مانند کشاورزی و صنایع نظامی، این کشور را در برابر تحریم‌ها مقاوم‌تر کرده است. پس از تحریم‌های ۲۰۱۴ روسیه سیاست «جایگزینی واردات» را تقویت کرد و تولید داخلی را افزایش داد که باعث کاهش وابستگی به خارج شد. این خودکفایی همراه با ذخایر ارزی بالا به دولت اجازه داده تا اثرات تحریم‌ها را مدیریت کند و تورم را در مقایسه با کشورهایی مثل ایران کنترل‌پذیر نگه دارد. سوم، نظام اقتصادی روسیه، هرچند با فساد و ناکارآمدی‌هایی همراه است اما به دلیل تمرکزگرایی و کنترل شدید دولت بر بخش‌های استراتژیک، انعطاف‌پذیری لازم برای مقابله با شوک‌های خارجی را دارد. این ساختار به پوتین امکان می‌دهد تا منابع را به سرعت برای اهداف سیاسی یا نظامی تخصیص دهد بدون اینکه با ناآرامی‌های داخلی گسترده‌ای مواجه شود. در مقابل، اگر روسیه با تورم بالا، قطعی زیرساخت‌ها یا نارضایتی گسترده داخلی مواجه بود، توانایی پوتین برای حفظ موضع قاطع در مذاکرات تضعیف می‌شد زیرا ناآرامی داخلی و ضعف اقتصادی به سرعت به اهرم فشار برای طرف مقابل تبدیل می‌شود. علاوه بر این، اقتصاد متنوع و بزرگ روسیه در مقایسه با کشورهایی با اقتصاد تک‌محصولی یا وابسته به این کشور عمق استراتژیک می‌دهد. این تنوع همراه با منابع طبیعی فراوان و نیروی کار ماهر به روسیه امکان می‌دهد تا در برابر فشارهای خارجی مقاومت کند و در مذاکرات بین‌المللی از جمله با شخصیتی مثل ترامپ با اعتمادبه‌نفس عمل کند. درنهایت اقتصاد قوی‌تر به معنای توانایی مالی برای حفظ قدرت نظامی، دیپلماتیک و اطلاعاتی است. بدون پشتوانه اقتصادی حتی زرادخانه اتمی نمی‌توانست به تنهایی دست برتر را به پوتین بدهد زیرا سلاح هسته‌ای بیشتر ابزار بازدارندگی است تا اهرم مذاکره. اقتصاد پایدار، همراه با مدیریت منابع و کنترل داخلی به پوتین اجازه داده تا در مذاکرات با قدرت‌های غربی از جمله در برابر ترامپ، موضعی تهاجمی و مطمئن اتخاذ کند.

اما وضعیت ما چگونه است؟
دهه ۹۰ در ذهن جامعه ایران با تحریم‌های اقتصادی، رکود و تورم و نااطمینانی و اعتراض معنی و مفهوم پیدا می‌کند. ما این دهه را با تحریم‌های دشوار آغاز کردیم و با تحریم‌های دشوارتر به پایان رساندیم که همچنان هم ادامه دارد. در این میان جامعه ما به واسطه برجام و رفع تحریم‌ها دو یا سه سال فرصت تنفس پیدا کرد اما پس از آن دوباره فضای نفس کشیدنمان بسته شد تا امروز که دیگر دچار تنگی نفس شده‌ایم. در حالی که مردم نقشی در شکل‌گیری تحریم‌های اقتصادی ندارند اما نظام حکمرانی بار اصلی را روی دوش آنها گذاشته و آحاد جامعه ناچارند، هزینه سنگینی بابت‌ تصمیم‌هایی بپردازند که می‌تواند و باید به‌گونه‌ای دیگر باشد. موضوع این نیست که سیاست هسته‌ای شدن ایران خطاست یا خطا نیست؛ موضوع این است که سیاستگذاری برای مغلوبه کردن جنگ اقتصادی و بی‌اثر کردن تحریم‌ها اشتباه است.
شکی نیست که یکی از اهداف اصلی اعمال تحریم‌ها علیه ایران، ایجاد زمینه برای فشار به جامعه از طریق دشوار کردن زندگی و کسب‌وکار افراد است. یعنی تحریم‌کننده تلاش می‌کند مردم تحت فشار را علیه حکومت مستقر تحریک کند تا میزان نارضایتی افزایش پیدا کند و فروپاشی سیاسی اتفاق بیفتد. پس به صورت ساده می‌توان گفت، هدف تحریم‌ها فروپاشی اقتصادی است برای اینکه به فروپاشی سیاسی منجر شود. تا امروز کشورهای زیادی در تله تحریم گرفتار شده‌اند و نتایج مختلفی از این سیاست به دست آمده اما عجیب است که تحریم‌ها درباره برخی کشورها نظیر ایران جواب می‌دهد اما درباره برخی کشورها مثل روسیه کم‌اثر است. سوال این است که روسیه چگونه توانست تحریم‌ها را کم‌اثر کند؟ کلید حل مساله را باید در حکمرانی خوب، سیاستگذاری درست اقتصادی و انتصاب‌های شایسته مقامات اقتصادی روسیه دانست. نکته مهم‌تر این است که روسیه سنگینی تحریم‌ها را روی دوش مردم نگذاشت و از طریق سیاستگذاری صحیح موفق شد، تحریم‌ها را کم‌اثر کند. قطعاً این اتفاق رخ نمی‌داد اگر اقتصاددانان شایسته به کار گمارده نمی‌شدند و راه‌حل‌ها علمی نبود. برخلاف روسیه، سیاست‌های اقتصادی اعمال‌ شده در ایران به منظور کاهش اثر تحریم‌ها و انتصاب مدیران به صورت پیوسته همراه با خطا بوده و در نتیجه رنج مردم را مضاعف کرده است. با وقوع تحریم‌ها از سال ۱۳۹۰ به بعد، وضعیت متغیرهای اصلی اقتصاد کشور هم در مقایسه با وضعیت مطلوب و هم نسبت به وضعیت قبل از تحریم بسیار بدتر شده است. به‌طور مثال جامعه ایران تنها در یک دهه گذشته با چند بحران بزرگ ارزی مواجه شده که هر کدام به تنهایی شوک‌های سنگینی به رفاه جامعه وارد کرده‌اند. در این مدت اندازه اقتصاد ایران نه‌تنها افزایش نیافته بلکه کوچک‌تر هم شده است. موجودی سرمایه و درآمد افراد هم به‌طور مستمر کاهش یافته و به این ترتیب رفاه جامعه به میزان زیادی از دست رفته و درآمد سرانه ایرانیان در سطحی پایین‌تر از کشورهایی مثل مراکش و تونس و بولیوی قرار گرفته است. کشورهای تحریم‌کننده برای اینکه با ابزارهایی نظیر تحریم کشورها را به زانو درآورند از باهوش‌ترین و تحصیل‌کرده‌ترین نیروهای خود بهره می‌برند. آمریکا جمعی از بهترین و باهوش‌ترین جوانان خود را مسوول طراحی تحریم‌ها می‌کند اما در کشور ما افرادی که باید در شطرنج تحریم بازی کنند به اندازه مهندسان طراحی تحریم‌ها باهوش نیستند. ضعف دیپلماسی ایران مشهود است و باهوش‌ترین جوانان ما کشور را ترک می‌کنند و افرادی که در مقام سیاستگذاری قرار است آثار تحریم را خنثی کنند، نه قاعده بازی را بلدند و نه قدرت مغلوبه کردن جنگ اقتصادی را دارند. این موضوع درباره روسیه صادق نیست و ولادیمیر پوتین از بهترین و باهوش‌ترین مدیران برای خنثی کردن تحریم‌ها بهره می‌برد. ما که در مسائل امنیتی و نظامی و بین‌المللی مقلد و همراه روسیه و چین هستیم چرا در حکمرانی اقتصادی از این کشورها تقلید نمی‌کنیم؟

sazandegi

پست های مرتبط

بیمه آینده صنعت بیمه

گزارش همایش ملی بیمه و توسعه در سی‌ودومین همایش ملی و سیزدهمین…

۱۲ آذر ۱۴۰۴

طبقه ناجی

▫️هشدار اخیر “محمود سریع‌القلم” مبنی بر اینکه ریشه بسیاری از مشکلات کشور،…

۱۲ آذر ۱۴۰۴

بانک مرکزی ما و بانک مرکزی آنها

گسست ساختاری در حکمرانی پولی ایران چگونه به وجود آمد؟ به قلم؛…

۶ آذر ۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید