حاشیههایی از دور دوم انتخابات
یکی از همکاران عکاس، تصویری برای ما ارسال کرد که نشان میدهد یکی از شهروندان، تصویر اول روزنامه سازندگی که روز سهشنبه ۱۲ تیرماه منتشر شده بود را به صورت خاص عرضه و نمایش داده است تا هم نشان دهد از چه کاندیدایی حمایت میکند و هم نشان دهد چه کسی این روزها امید ایران است. این تصویر پس از مناظره اول مسعود پزشکیان و سعید جلیلی در روزنامه سازندگی منتشر شد و حکایت از پیروزی او در مناظره داشت.
پیرمرد روستایی چه گفت
فیلمی در شبکههای اجتماعی منتشر شده است که یک پیرمرد روستایی خطاب به روحانی مُبلغ جلیلی میگوید: «من اصلاً نمیخواستم در انتخابات شرکت کنم ولی به پزشکیان رای میدهم… چرا راه افتادن در روستاها میگویند اگر رای ندهید، سهم کمیته امداد رو قطع میکنیم؟…آبجی من را دیروز جلسه دعوت کردن. گفته بودن اگر رای ندهی، قطع میکنیم…به ابالفضل قسم، به امام زمان قسم».
رای صادق
صادق زیباکلام، زندانی سیاسی که این روزها برای معالجه در بیرون از زندان به سر میبرد با حضور در حسینیه ارشاد، رای خود را به صندوق انداخت و گفت: رای ندادن چه چیزی را عوض میکند و هیچی را تغییر نمیدهد؟ واقعاً وقتی شما در انتخابات شرکت نمیکنید، چه چیزی را تغییر میدهید؟ آیا سازمان ملل، اتحادیه اروپا، آمریکا و قدرتهای جهانی میآیند به جمهوری اسلامی میگویند چون ۴۰ درصد در انتخابات شرکت کردند شما دیگر هیچ حقی ندارید؟ اصلاً این اتفاق میافتد؟ ممکن است در نتیجه شرکت در انتخابات، تغییری که ما میخواهیم به وجود نیاید اما یقیناً اگر شما در انتخابات شرکت نکنید هیچ تغییری به وجود نمیآید. این دیگر یقین است.
همچنین احمد زیدآبادی که اعلام کرده بود، در دور اول هم در انتخابات شرکت نکرد با حضور در حسینیه ارشاد رای داد. او نیز گفت: «پس از ۱۵ سال امروز در حسینیه ارشاد حاضر شدم و رای خود را به نام مسعود پزشکیان به صندوق انداختم. آن رای که سوءالقضا بود، خداوند به دردهای دل مردم این سرزمین ، این بار را حسنالقضا گرداند». او پیش از این نوشته بود: «من سال ۱۳۸۴ رای ندادم چون از محمود احمدینژاد نمیترسیدم. سال ۱۴۰۰ رای ندادم چون از مرحوم سیدابراهیم رئیسی نمیترسیدم. دور اول انتخابات ۱۴۰۳ رای ندادم چون از محمدباقر قالیباف نمیترسیدم. واقعیت اما این است که الان از تیم سعید جلیلی میترسم! ترسم، ترس شخصی نیست از آینده این کشور و جامعه است. ممکن است برخی بگویند؛ از چه میترسی؟ مگر از این بدتر هم میشود؟ در جوابشان میگویم، من در این ۶ دهه عمری که از خدا گرفتهام، از تحولات روزگار یک درس بزرگ آموختهام و آن درس این است که بدی و بدبختی و رنج و فلاکت ته ندارد! وضعی که در آن به سر میبریم، بدترین نیست که گمان شود بدتر از آن امکان ندارد! هنوز چیزهای بسیاری برای از دست رفتن وجود دارد. آن چیزها تا وقتی هستند به چشم نمیآیند، وقتی از دست میروند، رنج فقدانشان چون خاری در چشم میخلد!»
آداب هواداری
مجید فضائلی، پسر مهدی فضائلی، عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب دیروز نوشت: «هفته جالبی از سر گذشت. من اسمش را میگذارم، آداب هواداری در لیگ دسته سه! این هفته بارها و بارها یاد شعر اخوان افتادم: کاوه یا اسکندر. میگوید:
خانه خالی بود و خان بیآبونان/ و آنچه بود آش دهنسوزی نبود
این شب است آری شبی بس هولناک / لیک پشت تپه هم روزی نبود!
اخوان اردیبهشت سال ۳۵ این شعر را گفته است. بیستوپنج هزار روز پیش! وقتی که مسعود پزشکیان دو سالش نشده بوده و سعید جلیلی ۱۰ سال بعدش به دنیا آمد. حالا این دو نفر با همه ضعفهایشان رودرروی هم صف کشیدهاند که یاد شعر اخوان بیفتم! خندهدار نیست، گریهدار است. اینکه پیرمرد مهربان آذری دو ماه پیش دغدغه نان چرب زیر کباب در دورهمی با نوهها را داشته و حالا دستبهدست فرستادهاندش جلوی صف که همه اندیشه سیاسی اصلاحات را نمایندگی کند، گریهدار است. اینکه جانباز مشهدی با آن تیم هولانگیز و رزومه سرشار از هیچش نمایندگی گفتمان انقلاب را به عهده گرفته، گریهدار است. حالا ما هم روی سکو نشستهایم و قرار است برای از خط رد شدن توپ در لیگ دسته سوم توسط یکی از این دو تیم خوشحال شویم، گریهدار است. این زمین، میتوانست میزبان رقابتی در سطح لیگ برتر باشد، نخواستند. در چنین رقابت بیمعنایی البته نگاه کردن به نیمکت دو تیم برای من تعیینکننده است. نیمکت پزشکیان برای من موجهترند. اقلش این است که این تیم، توپ را توی صورت من شوت نخواهد کرد و البته باید امیدوار باشم که سرمربی ترکیب خوبی بچیند. بازوی اقتصادی پزشکیان در حوزههای متعددی هم فهم خوبی دارد و هم کارنامهای درخور. این گمان را دارم که اراده و توان تغییر دادن هم داشته باشد. این روزها جملهای دیدم که به نظرم درست بود. رئیسجمهور، امکان اصلاح محدود و امکان تخریب نامحدود دارد. از سر همین نگاه در فینال این رقابت لیگ سهای، من نه در سکوی هواداران تیفوسی اما در سمتی میایستم که «برای ایران» کمآسیبتر است».
خروج احمدینژاد از ایران
و اما یکی دیگر از حواشی انتخابات دیروز، سفر احمدینژاد به ترکیه و عدم رای دادن او بود. احمدینژاد آخرین باری که در انتخابات شرکت کرد، سال ۸۸ بود. برای دوره دوم ریاستجمهوری خود که با مهندس موسوی و مهدی کروبی رقیب بود. اگرچه در هر چهار انتخابات سالهای ۹۶، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۳ کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری شد و هر بار نیز ردصلاحیت شد اما نه در سال ۹۲ رای داد و نه در سه انتخابات ریاستجمهوری پس از آن. او حتی از هیچ کاندیدایی نیز حمایت نکرد تا اینگونه نشان دهد فقط خودش را قبول دارد ولاغیر.