“محمدرضا ظفرقندی”، گزینه پیشنهادی وزارت بهداشت با چه چالشهایی روبهرو است؟
گروه اجتماعی: وزارت بهداشت که در سالهای اخیر با انبوه مشکلاتی ازجمله گرانی دارو، کمبود گاهوبیگاه برخی داروها، مهاجرت کادر درمان، اعتراضات پرستاران و… مواجه شد. مشکلاتی که مسئولان هر صنف، آن را به ضرر نظام سلامت کشور در طولانیمدت دانستهاند. مسعود پزشکیان برای این وزارتخانه محمدرضا ظفرقندی را معرفی کرده است؛ کسی که هم تحصیلات مرتبط دارد و هم در کارنامه کاری او فعالیت در پستهای مختلف حوزه بهداشت و درمان به چشم میخورد. برخی وزرای پیشین بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ازجمله رضا ملکزاده، ایرج فاضل، کامران باقریلنکرانی و سعید نمکی از معرفی محمدرضا ظفرقندی بهعنوان وزیر بهداشت دولت وفاق ملی به مجلس حمایت کردند.
ظفرقندی درحال حاضر دبیرکلی انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران که یک حزب اصلاحطلب تلقی میشود را بر عهده دارد. او همچنین دو بار رئیس دورهای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات بوده و جز معدود چهرههای اصلاحطلب معرفی شده از جانب پزشکیان در لیست وزرای پیشنهادی است. او فوقتخصص جراحی عروق و استادتمام دانشگاه علوم پزشکی تهران است.
ظفرقندی، زاده سال ۱۳۳۷ در تهران است. دوران ابتدایی تا دبیرستان را در مدرسه علوی تحصیل کرد و پس از آن به دبیرستان مفید رفت و به تدریس در این مدرسه پرداخت. همزمان با معلمی در سال ۱۳۵۵ در رشته پزشکی دانشگاه تهران قبول و ادامه تحصیل داد.
سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد و در سال ۱۳۶۲، درحالی که هنوز دستیار تخصصی رشته جراحی عمومی بود، برای کمک به مصدومان جنگ، بهعنوان جراح داوطلب به جبهه جنگ ایران و عراق اعزام شد. در سال ۱۳۶۴ با بمباران شیمیایی عراق به علت حضور ۱۵ ساعته در مناطق بمباران شده از ناحیه ریه، پوست و چشم مجروح شد.
در گفتوگویی که در سال ۱۳۹۳ با روزنامه شرق داشته در اینباره گفته است: «در اردوگاه بودیم که سه هواپیمای عراقی آمدند و منطقه را بمباران شیمیایی کردند. هیچ وسیله محافظتی مثل ماسک یا بادگیر استفاده نشد. نزدیکهای غروب نیروها دچار آبریزش از چشم و اشکریزش و استفراغ و سردرد شدند و با اولین استفراغ، تمام آنچه خورده بودند بالا آمد و بعد از آن، استفراغهای خشک خیلی دردناک اتفاق افتاد. با امکاناتی که داشتیم و در حد مقدماتی توانستیم درمان با سرم و دارو را برایشان انجام دهیم و باید مجروحان را با هر وسیلهای که داشتیم به مناطق عقبتر تخلیه میکردیم. از آمبولانس و جیپ و هر وسیله ممکن استفاده شد تا تمام نیروها به عقب تخلیه شوند. پشتسرمان، رودخانهای در مرز ایران و عراق بود به نام رودخانه شیلر، که به نیروها تاکید کردیم خودشان را در رودخانه خود را شستوشو دهند و راهی مریوان شوند. من و دو نفر مجبور شدیم بمانیم. باید میماندیم تا نیروهای بعدی بیایند و منطقه را تحویل بگیرند. وسیلهای هم نمانده بود که برویم و تا نزدیکیهای صبح همانجا ماندیم. ما هم شیمیایی شده بودیم و صبح که نیروها آمدند و منطقه را تحویل گرفتند، با یک جیپ عراقی ما را به بانه فرستادند و هلیکوپتر ما را به تهران منتقل کرد. تمام بدنم دچار سوختگی شیمیایی شده و تاول زده بود. بعد از مدتی که در بیمارستانی در تهران بستری بودم خواستم که مرخص شوم، چون میدانستم که بستری بودن برای مجروح شیمیایی فایده زیادی ندارد و رفتم خانه. بدنم چنان دچار ورم، سوختگی و تاول بود که خواهرم من را نشناخت و رفت که چادر سر کند».
پس از بازگشت از جنگ و اتمام دوره دستیاری جراحی در دانشگاه علوم پزشکی تهران، در سال ۱۳۶۸ به درجه استادیاری نائل و سپس در سال ۱۳۷۰، دوره فلوشیپ جراحی عروق و تروما را در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی آغاز کرد، رشته دلخواهی که ثمره آن راهاندازی بخش جراحی عروق در سال ۱۳۷۴ در دانشگاه علوم پزشکی تهران شد. ظفرقندی در سال ۱۳۷۴، موفق به راهاندازی مرکز تحقیقات تروما در بیمارستان سینا شد و در سال ۱۳۸۳ به درجه استادتمامی دانشگاه نائل شد و سال ۱۳۹۳ جایزده استاد یلدا- استاد برجسته حوزه پزشکی- را دریافت کرد.
ظفرقندی در سمتهای رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران، دبیر هیاتامنای دانشگاه علوم پزشکی تهران، عضو هیاتامنای مرکز ملی تحقیقات علوم پزشکی کشور، عضو شورای عالی سازمان نظامپزشکی، رئیسکل سازمان نظامپزشکی ایران (دو دوره)، عضو شورای عالی بیمه خدمات درمانی، مدیر گروه جراحی دانشگاه علوم پزشکی تهران، رئیس مرکز تحقیقات تروما و جراحی سینا، رئیس شورای عالی نظامپزشکی، رئیس انجمن جراحی عروق ایران، رئیس انجمن علمی ترومای ایران فعالیت کرده است.
وزیر پیشنهادی بهداشت از سوی پزشکیان، دو دوره ریاست سازمان نظامپزشکی را بر عهده داشت. دوره اول طی سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۳ و دوره بعدی به سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰ برمیگردد. به عبارتی، او در دوره دوم تجربه کاری در همهگیری کرونا را دارد. زمانی که نظام سلامت کشور در کنار کشورهای دیگر با بحران تلفات جانی و مالی این ویروس مواجه بودند.
او در فروردین سال ۱۳۹۹ در نامهای به حسن روحانی، رئیسجمهور وقت با اشاره به مردود بودن تئوری «ایمنی جمعیتی» خواستار کنترلهای شدیدتر و برقراری لایههای بالاتر «فاصلهگذاری اجتماعی» شد. او در این نامه اعمال کنترلهای شدیدتر و برقراری لایههای بالاتر «فاصلهگذاری اجتماعی» را با وجود مشکلات کوتاهمدت اجتماعی و اقتصادی آن پیشنهاد میکند و مینویسد: «با اجرای این شیوه «با کنترل سریعتر بیماری، هم از وسعت و شدت اپیدمی و مرگومیر مردم جلوگیری خواهد شد و هم در بلندمدت بهنفع شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور» خواهد بود.
حالا اگر مجلس به او رای اعتماد دهد، گامی فراتر از همه آنچه در سوابق کاری خود دارد، برمیدارد. او سکان وزارتخانهای را بر عهده میگیرد که به صورت مستقیم با سلامت جامعه در ارتباط است و هر تصمیم و سیاستی در این وزارتخانه میتواند گرهی از مشکلات دارویی، نیروی انسانی و … را باز کند، یا بر انبوه این مشکلات اضافه کند.
چالشهای آتی سلامت
ایران امروز در حوزه سلامت با چالشهای مهمی مواجه است و انتخاب وزیری لایق و کارآمد برای وزارت بهداشت و درمان اهمیت ویژهای دارد. این انتخاب نهتنها بر سلامت جسمی و روانی جامعه تاثیرگذار است، بلکه به طور مستقیم بر اقتصاد کشور و توسعه پایدار نیز اثر میگذارد. در زیر به برخی از مهمترین مشکلات حوزه سلامت اشاره میکنیم.
دارو
چند سالی است که با وخیم شدن ارتباطات بینالمللی، شرایط دارو نیز در کشور بدتر شده است. بعد از پشتسر گذاشتن کمبودهای شدید دارویی در دوران پاندمی کرونا که در این بین بسیاری از هموطنانمان جان خود را از دست دادند، در کنار کمبودهای همیشگی داروهای خاص؛ از سالهای گذشته کشور، درگیر کمبود داروهای عمومی شده است. اگر دارو نیز تامین شود، قیمتها گران و در برخی موارد نجومی شدهاند! در این بین طرح دارویار دولت که هدفاش پرداخت یارانه دارو از سوی بیمهها به مردم بود نیز تقریباً شکست خورده است و مردم باید با رشد چندین برابری قیمت دارو دستوپنجه نرم کنند. این اتفاق درحالی است که بیمهها همچنان از گستردگی چتر حمایتی بهنفع بیماران طفره میروند.
تابآوری ضعیف در برابر بحرانها
در طول بیماری کووید-۱۹ براساس آمار رسمی حدود ۱۵۰هزار نفر در ایران فوت کردند. باید پذیرفت عملکرد ما در همهگیری کرونا بد بود. سیستم بهداشتی و درمانی ما برای بحران آمادگی نداشت. نظام تصمیمگیری کند بود، در ارزیابی تواناییهای سیستم سلامت دچار خطا شدیم. مداخلات به موقع انجام نشد، واکسن خارجی دیر وارد شد و واکسن داخلی هم دیر به بازار آمد و شد نوشداروی بعد از مرگ سهراب! درحالی که بخش زیادی از این مرگ قابل پیشگیری بود. نکته تلخ ماجرا این است که از فرصتهای کرونا برای سیستمسازی و افزایش تابآوری استفاده نکردیم. بخش زیادی از پزشکان و پرستاران هم از ایران رفتند؛ نیروهایی که به این زودی قابل جایگزینی نیستند.
هزینههای بالای سلامت
براساس دادههای سازمان جهانی بهداشت در دو دهه گذشته به طور میانگین بالای ۴۵ درصد از کل مخارج درمانی و سلامت کشور از جیب مردم تامین میشود. میانگین این عدد در همین دوره زمانی برای کل جهان فقط ۲۰ درصد است. با توجه به مشکلات روزافزون اقتصادی کشور و همینطور افزایش مداوم هزینههای بخش درمان، توان دولت برای افزایش سهم خود از مخارج سلامت در سالهای آینده از وضعیت فعلی کمتر میشود و اگر مداخلات جدی صورت نگیرد، سهم مردم از مخارج سلامت برعکس دنیا بیشتر میشود.
همزمان هزینههای بخش درمان به واسطه بهکارگیری تکنولوژیهای بسیار گران تشخیصی و درمانی، تجویز غیرمنطقی داروها، پیر شدن جمعیت و افزایش بار بیمارهای مزمن و غیرواگیر در کشور، با بلعیدن همه منابع انسانی، فیزیکی و مالی بخش سلامت روزبهروز بزرگتر و همینطور هزینه فرصت آن بیشتر میشود. مردم اساساً به تجهیزات پزشکی، دارو و خدمات درمانی نیاز ندارند و نیاز آنها به این بخش اشتقاقی و از سر اجبار است. آنچه مورد نیاز است، سلامتی است؛ اما سیستم فعلی متوجه نیاز اصلی نیست. سرمایهها و منابع سلامت باید به سمت اصلاح رفتار مردم و پیشگیری از بیماری سوق داده شود.
مردم و بهویژه بیماران با وجود اینکه اصلیترین ذینفع سیستم سلامت هستند، خارج از نظام سیاستگذاری، برنامهریزی و طراحی مداخلات بهداشتی و درمانی قرار دارند. متاسفانه نظام ارائه خدمات سلامت با بیمارمحوری فاصله زیادی دارد. بیمارمحوری سیستم سلامت بهبود کیفیت خدمات، رضایت بیشتر بیماران، بهبود نتایج درمان و کاهش هزینههای سلامت را به دنبال دارد.
دوشغله بودن!
بخش زیادی از پزشکان در سیستم فعلی بهرغم منع قانونی، دوشغله هستند (همزمان در بخش دولتی و خصوصی فعالیت میکنند). بیمارستانهای دولتی منبع بیماریابی پزشکان، انتخاب دانهدرشتها و انتقال آنها به مطبها و بیمارستانهای خصوصی برای ادامه درمان، جراحی و کسب درآمد است. چرا قانون اجرا نمیشود؟ مجریان قانون پزشک هستند و اجرای این قانون با منافع صنف آنها در تضاد است و با گذشت سالها از تصویب قانون انگیزهای برای این کار ندارند!
ضعف در تامین مالی!
تامین مالی در سیستم سلامت کشور ما پایدار نیست! این سیستم از مخارج عمومی پایین، پرداختهای از جیب بالا، سیستم بیمهای ضعیف، تخصیص و استفاده ناکارآمد از منابع و توزیع ناعادلانه بار مالی و منافع آن رنج میبرد. نظام تامین مالی موجود نقایص خود را هم در شرایط عادی و هم در بحرانها بارها نشان داده است. طرح تحول سلامت بهعنوان آخرین مداخله جدی سیاستگذاری همچنان با چالشهایی مانند بودجه ناکافی و ناپایدار مواجه بوده و هست. این درحالی است که روشهای خلاقانه زیادی برای تامین مالی سلامت براساس تجربه سایر کشورها وجود دارد که ما از آنها استفاده نمیکنیم.
خودکشی کادر درمان
خودکشی سلسلهوار پرستاران و پزشکان جوان، بهویژه دستیاران پزشکی در سالهای اخیر است که با بیتوجهی و عدم پاسخگویی مسئولانه مدیران وزارت بهداشت همراه بوده است؛ اینها را مصطفی معین، وزیر علوم دولت اصلاحات در ریشهیابی معضلات جامعه پزشکان و پرستاران برمیشمارد. مسیر رسیدن به پزشکی، چندان هموار و آسان نیست و به بیان سادهتر، دقیقاً مصداق جمله «شاخ غول را شکستن» است. فشار خانواده، هزینههای بسیار که بهعنوان ضمانت انتظارات برای رسیدن به رویای پزشکی فرزندان صرف میشود، فشار مدارس و کلاسهای کنکور، استرس قبولی تنها ابتدای یک مسیر پرپیچوخم است و پس از قبولی در رشته پزشکی سختی کار بیشازپیش میشود. تمام موضوعات آمار خودکشی در میان کادر درمان را افزایش داده است و وزیر آینده باید فکر ویژهای برای این معضل کند.