پیروزی احتمالی ترامپ چه آثاری بر ایران و جهان دارد؟
کوروش احمدی، دیپلمات پیشین
دوره پنج ماهواندی را که تا انتخابات آمریکا در پیش داریم از جهاتی میتوان دوره بلاتکلیفی به شمار آورد. شماری از کشورها که پرونده بازی را با آمریکا روی میز دارند، در این دوره در احساس بلاتکلیفی با هم شریک خواهند بود. نظرسنجیها طی چند ماه گذشته و بهرغم گرفتاری ترامپ در چند دعوای حقوقی و کیفری، او را در موقعیت بهتری برای غلبه بر بایدن نشان میدهد. ترامپ هم در نظرسنجی سراسری به نسبت ۴۶ به ۴۴ درصد از بایدن جلوتر است و هم مهمتر از آن در ۶ ایالت کلیدی از ۷ ایالت در موقعیت بهتری قرار دارد. البته مثل همیشه نتیجه نظرسنجیها ممکن است تا انتخابات تغییر کند و اتفاقات مهمی نیز ممکن است در این فاصله بیفتد و شرایط را دگرگون کند. با این حال مشکل اصلی یعنی سن بایدن که در صورت انتخاب مجدد در سال آخر ریاستجمهوریاش ۸۶ ساله خواهد بود، در ترکیب با ضعفهای جسمی و ذهنی او که از هماکنون مشهود است، زایل شدنی نیست. اهمیت موضوع به ویژه از این جهت است که انتخابات پیشرو در آمریکا را شاید نتوان یک انتخابات معمولی مانند نمونههای مشابه در تاریخ حدود ۲۵۰ ساله آمریکا به شمار آورد. در این انتخابات دو کاندیدا در برابر هم قرار دارند که دارای سیاستهای داخلی و خارجی بسیار متفاوتی هستند. در مواردی نیز که شباهتهایی بین سیاست بایدن و ترامپ دیده میشود مانند سیاست آنها در قبال چین، روش آنها بسیار متفاوت است. لذا تنظیماتی که در نتیجه این انتخابات شکل خواهد گرفت، ممکن است عواقبی چند ده ساله برای سیاست داخلی و خارجی آمریکا داشته باشد. تا آنجا که به سیاست خارجی مربوط میشود، اغلب کشورها تلاش دارند تا حد امکان این ۵ ماه را در حالت صبر و انتظار بگذرانند. در شرایطی که بایدن «آتلانتیکگراترین» و ترامپ «ضدآتلانتیکگراترین» رئیسجمهور آمریکا بعد از جنگ بودهاند، لیبرال دموکراسیهای غربی به موازات آن نظام چندجانبهگرایی و توسعه حکومت قانون در سطح بینالمللی ازجمله نهادهایی چندجانبه مانند سازمان ملل، دیوانهای حقوقی و کیفری بینالمللی و … با آمدن ترامپ لطمه خواهند خورد و دست اقتدارگرایانی مانند پوتین و اشغالگرانی مانند نتانیاهو تقویت خواهد شد. خاورمیانه بیش از دیگر مناطق تحت تاثیر دستبهدست شدن سکان قدرت در آمریکا قرار خواهد گرفت. افراطیون اسرائیلی بیشک مشتاق پیروزی ترامپ هستند تا بتوانند با دست بازتری به نفی حقوق ملی مردم فلسطین ادامه دهند و روند عادیسازی روابط اسرائیل با برخی از کشورهای عربی با سهولت بیشتری پی گرفته شود. اگرچه ترامپ طی چند ماه گذشته تناقضگوییهایی در مورد جنگ غزه داشته اما بیشتر محتمل است که هدف او تشویق طیف چپ حزب دموکرات به فاصله گرفتن از بایدن و تشدید نقطه ضعف بایدن از این ناحیه باشد. ترامپ در چارچوب «معامله قرن» که در دوره ریاستجمهوریاش ارائه کرد، نشان داد که برعکس بایدن به شکلگیری یک کشور مستقل فلسطینی معتقد نیست. در صورت انتخاب ترامپ پرونده ایران در واشنگتن ممکن است بیش از سایر موضوعات تحت تاثیر قرار گیرد. یکی از انتقاداتی که درحال حاضر تندروهای حامی ترامپ در کنگره علیه دولت بایدن مطرح میکنند، خودداری از اعمال تحریم نفتی ایران به صورت تهاجمی است. انتقادات دیگر آنها متوجه سیاست بایدن مبنی بر اجتناب از افزایش تنش در رابطه با ایران و بیتفاوتی در قبال برنامه هستهای ایران است. بازگشت ترامپ به کاخ سفید میتواند عواقبی نیز در حوزههای امنیتی و امور داخلی برای ایران داشته باشد. اگرچه نگارنده، ترامپ را برخلاف بسیاری از اطرافیانش یک پوپولیست عملگرا میداند و امکان کار با او را منتفی نمیشمارد اما این امکان که او در صورت ورود به کاخ سفید مقدمتاً فشارهایی با هدف وادار کردن ایران به مذاکره اعمال کند را باید جدی تلقی کرد.
یکی از ویژگیهای بیسابقه دوره اخیر این است که موضع اروپا در قبال ایران عمدتاً تحت تاثیر جنگ اوکراین و برخی امور دیگر تندتر از موضع آمریکا بوده است. آمریکا در مواردی مانند بررسی امکان قرار دادن نام سپاه پاسداران در لیست گروههای تروریستی اروپا و صدور قطعنامه علیه ایران در آژانس که هماینک در دستور کار اروپاست و آمریکا مخالف آن است و … مانع اروپا بوده است. در چنین شرایطی در صورت روی کار آمدن ترامپ شاید ایران یکی از معدود حوزههای همسویی بین اروپا و آمریکا باشد. عامل مهم دیگر این است که دولت بایدن کوشش داشته تا پرونده ایران را از اثرات جنگ غزه و فشارهای اسرائیل و لابی اسرائیل در آمریکا برکنار نگه دارد و ارتباط با ایران را با هدف اجتناب از تشدید بحران در منطقه تحت هر شرایطی حفظ کند. از سوی دیگر، درگذشت مرحوم رئیسی اگرچه کار را تا بعد از انتخابات و تعیین نتیجه صفبندیهای جناحی فعلی حساستر و پیچیدهتر خواهد کرد اما بسیار بعید است که منشأ تغییر چندانی در سیاست خارجی ایران شود. یکی از مفروضهای طرفهای خارجی این است که سیاست خارجی ایران را رهبری تعیین و هدایت میکند و دولت تنها مجری آن است. اگرچه نحوه اجرا نیز مهم است اما تاثیر تعیینکنندهای نمیتواند داشته باشد. از طرفی در شرایطی که احتمال بازگشت ترامپ به قدرت و سیاستهای تندیتری از جانب آمریکا وجود دارد، تلاش ایران میتواند و باید معطوف بر کاهش و رفع اختلافات با کشورهای منطقه و کشورهای اروپایی باشد. واکنشهایی که در قبال درگذشت مرحوم رئیسی از سوی شماری از کشورها ازجمله کشورهای منطقه، نشان داده شد، فرصتی را برای انجام اقداماتی در جهت تلاش برای کاهش سطح تنش در منطقه و نیز در رابطه با اروپا فراهم کرده است. رابطه با عربستان اگرچه برقرار شده اما هنوز امکان گسترش مناسبات در حوزههای مختلف فراهم نیست. لازمه پیشرفت در این حوزهها توجه به اختلافات سیاسی بین ایران و این کشورها و تلاش برای کاهش آنهاست. در شرایطی که اختلافات سیاسی عمدهای بین ایران و کشورهای اصطلاحاً میانهرو عرب و نیز کشورهای اروپایی وجود دارد، مشکل میتوان انتظار توسعه روابط در زمینههای مختلف را داشت. ادامه این اختلافها، کار را با کاخ سفیدی که ترامپ ساکن آن شده باشد بسیار دشوارتر خواهد کرد.