مدیران دیروز صدا و سیما از تفاوتهای این سازمان با دوران جنگ گفتند
زوایای گوناگون جنگ اگرچه بسته به محل وقوع، شدت و مدت زمان آن میتواند متفاوت باشد اما همواره از اجزایی ثابت نیز برخوردار است؛ اجزایی که از جمله آنها میتوان به کارکرد، نقش و تاثیر رسانهها اشاره کرد. رسانههای یک کشور به هنگام درگیری وطنشان با دشمن خارجی چه باید بکنند؟ و در عین حال اخبار و اطلاعات جنگ را چگونه باید منتقل کنند؟ محمد هاشمی، رئیس سازمان صداوسیما در دهه ۶۰، پورمحمدی و غلامحسین کرباسچی مدیران شبکه یک و دو، محمدعلی ایزدی مدیر خبر رادیو و تلویزیون، محمدعلی ابطحی مدیر رادیو و قسیمی یکی از مدیران فنی صداوسیمای وقت در کافهخبر خبرگزاری خبرآنلاین حضور پیدا کرده و به پرسشهایی درباره شرایط آن دوره و مقایسه با روزهای جنگ ۱۲ روزه پاسخ دادند. ما به دلیل محدودیت صفحه تنها میتوانیم، بخشی از این گفتوگو را منتشر کنیم.
محمد هاشمی با اشاره به شرایط پیچیدهای که در ابتدای جنگ ۸ ساله وجود داشت، توضیح داد: «شما میدانید که صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران دو هدف را دنبال میکرد؛ یکی، فرودگاهها و راهها و دیگری امکانات صداوسیما و فرستندههای رادیویی و تلویزیونی. البته آن موقع تعداد فرستندههای رادیویی بیشتر از تلویزیون و امکاناتشان هم قویتر بود. یعنی رسانه رسمی بیشتر رادیو بود تا تلویزیون. چراکه تلویزیون تنها دو شبکه داشت و برنامههایش مختص به ساعاتی محدود بود. در نتیجه به میزان کمتری هم به اخبار جنگ میپرداخت. اما رادیو، دو شبکه قوی ۲۴ ساعته داشت و صدام هم همانها را هدف میگرفت. چون نمیخواست ما بتوانیم اطلاعرسانی کنیم و مردم از صداوسیما بهرهمند شوند. عمده آنچه به مسئولین و معاونین فنی مربوط میشد، احیای فرستندهها بود و گرفتن این فرصت از دشمن که صدای ما را در داخل و خارج قطع کند. این مسالهای بسیار مهم بود. با این حال عزیزانی چون جناب کرباسچی که در آغاز و در خلال جنگ در صداوسیما حضور داشتند، میتوانند ما را از آنچه در آن ایام گذشت، بیشتر مطلع کنند».
غلامحسین کرباسچی هم در ادامه با بیان تفاوتهای صدا و سیمای امروز با زمان جنگ تاکید کرد: «به عقیده من اگر کسی قصد نوشتن تاریخچهای از آنچه در دوران جنگ در صداوسیما گذشت، داشته باشد نباید از مسالهای مهم و قابل توجه به سادگی گذر کند؛ مساله تفاوت صداوسیما در آن سالها با اکنون. واقعیت این است که اصل مطلب، ارتباط با مردم و جلب توجه و اعتماد آنهاست و کاری که صداوسیما باید انجام دهد، مرتبط کردن نظام سیاسی با توده مردم است. صداوسیما در آن زمان، منبع اصلی خبر و مورد اعتماد مردم بود. تا جایی که حتی روزنامهها نیز به نسبت صداوسیما از برد آنچنانی برخوردار نبودند و بارها از زبان مردم میشنیدید که فلان مطلب، موثق است چون از تلویزیون یا رادیو بیان شده است. این مردم و اعتمادشان، سرمایه اصلی صداوسیما بودند و همراهیشان با صداوسیما ابدا با شرایط کنونی قابل مقایسه نبود. اینکه ما با رسانهای مورد اعتماد مردم چه کردیم که چنین وضعیتی پیش آمد و به تبع به جای ما به سمت رسانههای دیگر رفتند، اسباب تأسفی عمیق است. رسانههایی که طبیعتا با منافع ملی ما همراه نیستند». او درباره نیروهایی که در آن زمان در این سازمان مشغول به کار بودند، توضیح داد: «حس میهنپرستی و علاقه به وطن در کارمندان قدیمی صداوسیما، حسی بسیار قوی بود. هرچند در نهایت ممکن بود، حرف ما را هم چندان قبول نداشته باشند. ضمن اینکه انقلاب و بهخصوص آنچه در اوایل از زبان مسئولین شنیده میشد و بعد هم جنگ باعث شده بود، روحیه مسئولیتپذیری و عرقِ به کار در آنها چندین برابر شود. بنابراین ما چندان نیرویی از بیرون وارد صداوسیما نکردیم و اکثر نیروها همانها بودند که پیشتر حضور داشتند چراکه خواهناخواه جذب ویترینی شده بودند که در اوایل انقلاب، پیش چشمشان چیده شده بود. هرچند بعدتر فاصلههایی افتاد که به مرور عمیق و عمیقتر شد».
ابطحی در این گفتوگو از اتفاقی که پس از یکی از حملههای ایران به عراق رخ داد، گفت که باعث عزل محمد هاشمی شد و تعیین محمدجواد لاریجانی به جای او شد اما امام با شنیدن این ماجرا، کل شورای سرپرستی صداوسیما را عزل کردند و دوباره هاشمی را بر سر سمت خود بازگرداندند: «پس از یکی از پیروزیهای به دست آمده در جبهه، تصنیف «سپیده» استاد محمدرضا شجریان را پخش کردیم. همان زمان جناب آقای خامنهای با من تماس گرفتند و گفتند پس از پیروزی به این عظمت چرا چنین تصنیفی پخش میکنید؟ تعبیر ایشان از این تصنیف آن بود که گویی در حال روضهسرایی برای ایرانِ ویران شده، هستیم. در واقع میخواهم بگویم چنین حساسیتهایی هم وجود داشت. اما امام به ماجرا ورود کردند و مجددا جناب هاشمی را به صداوسیما برگرداندند».
پورمحمدی که در دوران جنگ، مدیریت شبکه یک را برعهده داشت درباره فعالیت در آن دوره توضیح داد: «ما از ساخت برنامههای طنزآمیز نیز به هیچ عنوان غفلت نمیکردیم. به عنوان مثال سریال «سلطان و شبان» در زمان جنگ، روانه آنتن شد یا برنامه «سیمای اقتصاد» که هم مدیریت اقتصاد را به مردم میآموخت و هم شامل آیتمهایی طنزآمیز بود. ما در مورد تبیین تاریخ ایران، ایدئولوژی اسلامی و… احساس مسئولیت میکردیم. در نتیجه با وجود محدودیتها و کمبود بودجه، سریالهایی عظیم میساختیم. مثلا ساخت «سربداران» اگرچه در دوران مدیریت من آغاز نشد و من سیزدهمین مدیری بودم که چکهای این سریال به امضایم رسید اما نهایتا در زمان جنگ ساخته شد یا سریالهای «کوچک جنگلی»، «امیرکبیر»، «شاهشکار»، «گرگها خاکستری رنگند»، «پاییز صحرا» و… در آن زمان همچنین تئاترهای تلویزیونی فاخری نیز ساخته شدند. ازجمله «آیینه خیال»، «سوزنبانان»، «توطئه شوم» و… این اتفاقات با مدیریتی صحیح، با همکاری جوانمردانه پرسنل جدید و قدیم صداوسیما و از جان گذشتگی و زحمات آنها رخ داد تا در کنار حفظ روحیه عمومی، تقویت جریان اعزام نیروها به جبهه، انتقال پیامهای انقلابی به جامعه، مدیریت مسائل اقتصادی و… بتوان با مشکلات ساخت و تحمل کرد تا انشاالله بار جنگ به زمین گذاشته و پیروزی حاصل شود».

