فرشاد گلزاری، گروه جهان
بدون تردید ۲۲ مارس ۲۰۲۴ در تقویم امنیتی فدراسیون روسیه از این پس یکی از مهمترین رویدادها به شمار خواهد رفت چراکه براساس گزارش رسانههای روسیه حمله داعش به تالار کروکوس سیتی در مسکو بیش از ۲۰۰ نفر کشته و زخمی بر جای گذاشت و از سوی دیگر، چالشهای امنیت ملی خاصی برای روسها به وجود آورد. شاید برخیها معتقد باشند که گروگانگیری در تئاتر مسکو که در سال ۲۰۰۲ توسط شبهنظامیان چچنی انجام شد و صدها کشته و زخمی بر جای گذاشت هم یکی از پروندههای مهم در تقویم امنیتی روسیه محسوب میشود که تا حدودی میتواند به جهت مسائل پیرامونی و موضوعات مربوط به امنیت داخلی روسیه درست باشد اما آنچه در مورد حمله تروریستی اخیر در مسکو باید مورد نظر قرار بگیرد، «قید زمان» و «ماهیت» آن است. واقعیت این است که عملیات تروریستی اخیر در مسکو دقیقاً در زمانی به وقوع پیوست که روسیه درگیر یکی از پیچیدهترین پروندههای تاریخ معاصر خود یعنی جنگ اوکراین است. ارتش روسیه در چند ماه گذشته با بهرهبرداری از مشغولیت ایالاتمتحده در دریای سرخ و خاورمیانه (خصوصاً جنگ در غزه) توانست در مرزهای شرقی اوکراین از حیث میدانی پیشرفتهایی را به نام خود ثبت و ضبط کند که مهمترین آنها تثبیت مواضع خود و عقب زدن ارتش اوکراین در شهر آودیوکا بود. اگرچه این پیشروی از حیث میدانی برای مسکو یک نکته مثبت قلمداد میشود اما باید توجه داشت که همین موضوع برای او توانست در انتخابات ریاستجمهوری ۱۷ مارس نقش یک موتور محرک در افکار عمومی را بازی کند و به نوعی به جامعه روسیه این پیام را بدهد که با وجود وقوع بنبست در پرونده اوکراین او توانسته یک پیروزی مشخص را به نام خود ثبت کند. آنچه در این میان اهمیت پیدا میکند این است که حمله تروریستی به مسکو از سوی اتباع کشورهایی رخ داده که روزی زیر نظر شوروی سابق بودند و حالا بهعنوان یک جمهوری جدید درحال ادامه حیات خود هستند که تاجیکستان یکی از آنها بهشمار میرود. براساس اعلام منابع روسیه، مهاجمانی که این عملیات تروریستی را اجرا کردند اصالتاً اهل تاجیکستان بودند و همین موضوع به حدی برای مسکو اهمیت داشت که چند روز بعد از این عملیات، رویترز به نقل از سه منبع امنیتی تاجیکستان خبر داد که ماموران روسیه روز سهشنبه ۲۶ مارس در تاجیکستان از بستگان چهار متهم تاجیک حمله به کروکوس سیتی مسکو بازجویی کردند. فارغ از اینکه یکی از مهاجمان اوکراینیالاصل بوده اما شاید موضوع بازجوییها در خاک تاجیکستان هم امری طبیعی به حساب بیاید اما آنچه در این بین باید مورد نظر قرار بگیرد این است که اساساً روسیه براساس سند امنیت ملی خود، قفقاز و آسیای میانه را حلقه دوم امنیتی خود اعلام کردهاند و در این راستا هر اقدامی انجام میدهند که بتوانند از وقوع رخدادهای امنیتی اینچنینی علیه خود جلوگیری کنند که البته امری بسیار مشکل و البته پرهزینه به حساب میآید.
مقابله با تهدید در منشأ
در ادبیات مطالعات تروریسم و با نیمنگاهی گذرا به اسناد و وقایع رخ داده، آسیای میانه مهمترین و کلیدیترین نقطه درخصوص بنیادگرایی رادیکال به حساب میآید و در رأس آن افغانستان از اهمیت بهسزایی برخوردار است و بدونشک روسها نهتنها در شرایط فعلی بلکه از دههها قبل این تهدید را به خوبی حس کردهاند. اگرچه شوروی در اواخر دهه ۷۰ میلادی وارد افغانستان شد و بعد از یک دهه از این کشور خارج شد اما از آن دوران تاکنون به خوبی دریافتهاند که ساختار اجتماعی، سیاسی و قومیتی در این کشور درهمتنیدگیهایی را درون خود دارد که به این راحتی نمیتوان آن را تغییر داد. بر همین اساس، افغانستان در نگاه روسیه چه در زمان «جمهوریت» که حامد کرزای و اشرف غنی آن را با حمایت و طرحریزی واشنگتن اداره میکردند و چه حالا که طالبان با عنوان «امارت اسلامی» در کابل مستقر شده، اهمیت بالایی دارد. این حساسیت روسها از آگوست ۲۰۲۱ که طالبان مجدداً جای دولت اشرف غنی را گرفت، دوچندان شد؛ تا جایی که در همان سال و پس از حمایت تاجیکستان از جبهه پنجشیر، تنش میان کابل و دوشنبه بالا گرفت و روسیه در همان موقع وارد میدان شد. از سوی دیگر باید متوجه بود که روسیه میزبان نشست فرمت مسکو با محوریت افغانستان کنونی بوده و پنجمین دور آن حدود ۷ ماه پیش در شهر قازان روسیه با حضور نمایندگان روسیه، چین، پاکستان و ایران به همراه امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان برگزار شد. اگر تمام این مولفهها را در کنار یکدیگر قرار دهیم به وضوح میبینیم که مسکو از زمان روی کار آمدن طالبان تا به امروز به دنبال آن بوده تا بتواند نقش خود در تحولات افغانستان را براساس اولویتهای امنیتیاش هدفگذاری کند؛ چراکه بهزعم آنها افغانستان کنونی پتانسیل آن را دارد که به تهدیدی دیگر برای مرزهای روسیه تبدیل شود. در این راستا سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه چندین بار تهدید داعش و القاعده در افغانستان را برجسته کرده و البته ایالاتمتحده را راهبر این سناریو خوانده است و به همین دلیل مسکو سعی میکند از طالبان در این راستا برای کنترل و سرکوب هرگونه تهدید در افغانستان استفاده کند. بر همین اساس، رویترز در تاریخ دوم آوریل به نقل از دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین اعلام کرد که موضوعات مهمی وجود دارد که باید درباره آنها با مقامات طالبان صحبت شود و اقداماتی هم باید برای خارج کردن و حذف نام طالبان از فهرست سازمانهای تروریستی روسیه صورت پذیرد. اگرچه پسکوف خروج نام طالبان از فهرست تروریستی روسیه را مستلزم مذاکرات با کابل دانست و آنها را حاکمیت دوفاکتو در افغانستان قلمداد کرد اما واقعیت این است که در این اقدام احتمالی روسیه در قبال طالبان دو نکته نهفته است. نکته اول این است که روسیه سعی دارد همانند چین از خلأ حضور ایالاتمتحده در افغانستان به نفع خود استفاده کند با این تفاوت که نفوذ پکن در افغانستان عملاً ماهیت اقتصادی دارد اما اقدامات روسها در این خصوص نوعی راهبرد کنترلی با ارائه برخی از امتیازات مثبت به نفع طالبان همراه است. به عبارتی؛ گویاتر مسکو سعی میکند در فضایی که جامعه جهانی، طالبان را به رسمیت نمیشناسند، نوعی «جایگیری راهبردی با دورن مایه سیاسی- امنیتی» را در افغانستان به نفع خود پیش ببرند. اما نکته دوم به نگاه کلان روسها مربوط است. مسکو همین حالا در اوکراین صرفاً با ایالاتمتحده رودررو نیست بلکه ناتو و کشورهای اروپایی هم در این پرونده حضور دارند. بر این اساس روسیه میداند که غرب (اعم از آمریکا و اروپا) به دنبال آن هستند تا مسکو را در محیط پیرامونی خود با چالشهایی روبهرو کند که نمونه کنونی آن را میتوان ارمنستان دانست چراکه مواضع اخیر نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان نمایانگر آن است که ایروان به دنبال چرخش به سمت غرب و اتحادیه اروپاست. علاوه بر این موضوع روز گذشته (چهارشنبه) ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه در نشست خبری به مسائلی مانند حضور مربیان پنتاگون در ایروان، سفر دبیرکل ناتو به ارمنستان در ماه مارس و رزمایشهای سال گذشته میلادی میان ارمنستان و آمریکا اشاره کرد و گفت که تمام این رویدادها ضدروسی هستند و با هدف بیثباتی وضعیت قفقاز جنوبی صورت میگیرد. این در حالی است که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه اخیراً در نشست خود با مقامات وزارت امور داخلی روسیه اعلام کرده که غرب پس از لشکرکشیهای ناموفق علیه روسیه در قرنهای گذشته، ازجمله فرانسه در زمان ناپلئون و آلمان نازی، تمایلات انتقامجویانه نسبت به این کشور پیدا کرده است. مجموعه این مولفهها موجب شده تا روسیه نگاه خود به کابل را به خصوص بعد از وقایع اخیر در مسکو به سمتوسوی دیگر متمایل کند؛ چراکه در شرایط کنونی که اعضای ناتو درحال تزریق تسلیحات جدید به اوکراین هستند و احتمال اجرای ضدحمله توسط اوکراین علیه روسیه با گرم شدن هوا افزایش پیدا میکند، حفظ امنیت پیرامونی، داخلی و حتی امنیت مرزها برای روسیه به شدت حائز اهمیت است.