انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری ۱۱ اسفند برگزار میشود. در همین راستا جبهه اصلاحات ایران در بیانیهای راهبرد انتخابی خود در انتخابات پیش رو را اعلام کرد.
جبهه اصلاحات ایران در این سند ضمن ارائه تعریفى از خط مشى اصلاحطلبى که مبتنى بر استفاده از ظرفیتهاى مدنى و به کارگیرى شیوههاى مسالمتآمیز و خشونتپرهیز است، ابتدا به تحلیل وضعیت موجود پرداخته سپس در چارچوب سه اصل مهم؛ جامعه به عنوان عامل تعیینکننده، رقابتى و منصفانه بودن انتخابات و تاثیر انتخابات بر سیاستهاى نظام در اداره کشور، راهبرد انتخاباتى اصلاحطلبان تعیین شده است.
در متن این سند راهبردی آمده که اصلاحطلبی جنبشی سیاسی و اجتماعی است که اصلاح امور کشور را از طریق اصلاح سیاستها، مدیریتها و تغییر ساختارها با هدف افزایش کارآمدی نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اداری برای اعتلای ایران از طریق فعالیتهای قانونی و با اتکای به ظرفیتهای مدنی و به شیوه مسالمتآمیز و خشونتپرهیز پیگیری میکند. با الهام از حقوق ملت مصرح در قانوناساسی، انتخابات و مراجعه به آرای عمومی نقش محوری در برنامههای اصلاحطلبی داشته و در نتیجه اصلاحطلبان هر گونه محدودیت در نقشآفرینی مردم را خلاف قانون اساسی و مغایر با مصالح عالیه ملت دانسته و از هر فرصت واقعی برای تحکیم اراده ملت استفاده میکنند.
الف: تحلیل وضعیت موجود
جبهه اصلاحات ایران در تحلیل وضعیت موجود با بیان چندین نکته و اینکه در مقطع کنونی واقعیات زیر در چگونگی راهبرد انتخاباتی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس آینده نقش تعیینکننده دارد، نوشت:
جامعه ایران به رغم استقبال از صندوق رأی در دورههای انتخاباتی گذشته در تحقق مطالبات خود ناکام مانده است. همچنین حوادث سالهای اخیر و نیز تشدید بحرانها و مشکلات فزاینده اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و محیطزیستی طی سالهای گذشته و ناتوانی نظام در رفع آنها بر حجم نارضایتیها و اعتراضها افزوده است. در این میان بیاعتنایی بلکه تصلب و ایستادگی حاکمیت در برابر خواستههای مردم و برخورد خشن با معترضان، شکاف میان جامعه و حاکمیت را عمیقتر از گذشته کرده است. مجموعه این عوامل موجب بیاعتباری نهادهای انتخابی و رویگردانی جامعه از صندوق رأی شده است.
فرآیند اصلاح قانون انتخابات طی سالهای پس از انقلاب همواره در جهت محدودتر کردن هرچه بیشتر قدرت و گستره انتخاب مردم و در نتیجه بیمعنا کردن انتخابات بوده است. رویکردهای تنگنظرانه و انحصارطلبانه مجریان و ناظران انتخابات و دخالت بیرویه نهادهای غیرمسئول از طریق مهندسی صحنه رقابت انتخاباتی به ویژه در سالهای اخیر، نهاد انتخابات را عملاً بلاموضوع کرده است.
روند یکدستسازی حاکمیت و حذف نیروهای منتقد و توانمند در تمامی عرصهها و کلیه سطوح طی چند سال اخیر برای نیروهای سیاسی و اجتماعی و نیز عموم جامعه حاوی پیام عزم حاکمیت بر اداره کشور بدون اتکا به ظرفیتهای متنوع موجود در جامعه و آرای مردم است. در نتیجه نهادهای انتخابی از جمله مجلس بیش از هر زمان دیگری کارویژه خود را از دست داده در حالی که طبق قانون اساسی، مجلس تنها مرجع قانونگذاری کشور است؛ ایجاد نهادهای انتصابی متعدد قانونگذاری در کنار مجلس شورای اسلامی و نیز ممنوعیت نظارت مجلس بر نهادهایی که بیشترین نقش را در اقتصاد و اداره کشور دارند به روشنی از این واقعیت تلخ حکایت دارد.
ب: اصول راهبرد انتخاباتی جبهه اصلاحات ایران
با توجه به نکات فوق، معنابخشی به انتخابات و کنشگری برای بازگرداندن مجلس به جایگاه واقعی خویش آنگونه که قادر به قانونگذاری و نظارت مؤثر بر کلیه شئون کشور باشد، مهمترین رسالت اصلاحطلبان در مقطع کنونی به شمار میآید. دستیابی به این هدف مهم جز از طریق قانع کردن جامعه به عدم انفعال و تمهید کارزار مدنی و سیاسی جهت قانع ساختن یا وادار کردن حاکمیت به پذیرش و احترام به مشارکت جامعه در اداره امور خویش و به رسمیت شناختن حقوق اساسی جامعه امکانپذیر نیست. بر این اساس چارچوب راهبرد انتخاباتی اصلاحطلبان به شرح زیر اعلام میشود:
ضرورت ارتباط نهادینه با جامعه و نهادهای مدنی، ایجاب میکند اصلاحطلبان چگونگی وضع و نسبت جامعه در قبال انتخابات را به مثابه عاملی تعیینکننده در راهبرد انتخاباتی خود در نظر داشته باشند.
هدف اصلاحطلبان از شرکت در انتخابات کمک به حرکت کشور به سوی توسعه و پیشرفت است که تنها از مسیر انتخاباتی رقابتی، منصفانه و مشارکتی تامین میشود.
شرکت و مشارکت در انتخابات یک حق عمومی و شهروندی است و هدف از آن تلاش برای حضور موثر در ساختار نظام به منظور اصلاح امور است. طبعا انتخاباتی میتواند هدف اصلاحطلبان را تامین کند که در چگونگی اداره کشور نقش و تاثیر جدی داشته و نمایشی و حاشیهای نباشد.
ج: اصلاحطلبان و وضعیتهای انتخاباتی محتمل
براساس اصول راهبردی فوق اصلاحطلبان ممکن است با شرایط مختلفی مواجه شوند:
از میان سه اصل فوق طبعاً آشتی جامعه با انتخابات حایز بیشترین اهمیت است. به طوری که اگر حاکمیت بتواند به هر نحو جامعه را به آشتی با صندوقهای رأی قانع کند، اصلاحطلبان حتی اگر به عدم اقبال جامعه به کاندیدای خود مطمئن باشند، ناگزیر از شرکت در انتخابات خواهند بود زیرا در چنین شرایط مفروضی عدم شرکت در انتخابات، پشت کردن به جامعه است. مرجع تشخیص اقبال جامعه به انتخابات، مجمع عمومی جبهه اصلاحات ایران است.
در شرایط برگزاری انتخابات آزاد، رقابتی و منصفانه که طی آن احزاب و تشکلهای مختلف با کاندیداهای خود امکان مشارکت داشته باشند، اصلاحطلبان باید تمام تلاش خود را برای قانع کردن جامعه به شرکت در انتخابات به عمل آورند و به منظور ترغیب حاکمیت به تداوم این رویکرد حتیالمقدور بکوشند در چنین انتخاباتی شرکت کنند.
طبعاً اصول راهبردی سابقالذکر اصولی غیرمنعطف نیستند. بدین معنا که به هر میزان و نسبتی که اصول مذکور قابل تحصیل باشند و حاکمیت در قبال آنها از خود انعطاف نشان دهد، اصلاحطلبان به همان میزان باید از تغییرات استقبال کنند. این تحولات علیالقاعده باید چندان علنی و محسوس باشند که عرصه عمومی را دستکم به تغییر امیدوار کند.
در صورتی که هیچیک از احتمالات فوق رخ نداد طبعاً اصلاحطلبان نمیتوانند در انتخاباتی تهی از معنا، غیررقابتی، غیرمنصفانه و غیرمؤثر در اداره کشور شرکت کنند. این البته به معنای قهر آنان با صندوق رأی نیست بلکه بر عکس، اصلاحطلبان موظفند به رغم عدم مشارکت در چنین انتخاباتی تمامی مساعی خود را برای اقناع یا الزام حاکمیت به برگزاری انتخابات مطلوب مبذول دارند.
در صورت تصمیم جبهه اصلاحات ایران برای ارائه لیست در انتخابات براساس ارزیابی و رای جمعی به شیوه دموکراتیک در مجمع عمومی جبهه اصلاحات هر استان با رای دو سوم اعضا اتخاذ تصمیم خواهد شد. تصمیم مجمع عمومی جبهه اصلاحات در مرکز و استانها موضع رسمی جبهه بوده و رعایت مفاد تبصره یک ماده ۶ اساسنامه جبهه اصلاحات برای اعضا الزامی است و اعضا نمیتوانند با عنوان اصلاحطلبی و جبهه اصلاحات برخلاف آن اقدام به ارائه لیست کنند.