مکانیسم ماشه و تاثیرات روانی آن بر جامعه ایران
بهقلم؛ الهام فخاری؛ روانشناس

در روزهای اخیر، بار دیگر واژه ای به نام «مکانیسم ماشه» در عرصه سیاسی و دیپلماتیک ایران شنیده می شود. این اصطلاح که به ویژه پس از توافق هســته ای برجام در سال ۲۰۱۵مطرح شد به سازوکاری اطلاق می شود که در صورت نقض تعهدات هســته ای از ســوی ایران، امکان بازگشت سریع تحریم های سازمان ملل را فراهم می آورد. به رغم ابعاد حقوقی و سیاسی این مکانیسم، تأثیرات آن فراتر از حوزه سیاست و دیپلماسی اســت و زندگی روزمره مردم ایران را به طور عمیقی تحتتأثیر قرار می دهد. در این مقاله، به عنوان یک روانشــناس، قصد دارم تا پیامدهای روانی و اجتماعی فعال سازی مکانیسم ماشه را از منظر روانشناسی اجتماعی بررسی کنم. مکانیسم ماشه به عنوان یک ابزار حقوقی و دیپلماتیک در دل توافق هسته ای ایران و قدرتهای جهانی طراحی شد. هدف آن جلوگیری از نقض تعهدات هسته ای ایران و بازگشت تحریمها در صورت تخلف اســت.
در ظاهر این یک مساله حقوقی و بین المللی است که میان دولتها و نهادهای بین المللی بازی می شود اما این سازوکار فراتر از یک تصمیم دیپلماتیک، اثرات عمیقی بر ســاختار روانی جامعه ایران دارد. یکی از مهم ترین جنبههای تأثیرگذار این مکانیســم، احســاس تهدید و ناامنی است که به طور گسترده در سطح جامعه گسترش می یابد. فعال ساز مکانیســم ماشــه به عنوان یــک علامت خطــر در عرصه بین المللی، جامعه را با احســاس ناامیدی و اضطراب مواجه می کند. وقتی که فشارهای خارجی به ویژه در قالب تحریمها دوباره بر دوش مردم قرار میگیرد، این بار ســنگین نه تنها بر اقتصاد بلکه بر روان افراد نیز اثرگذار می شــود. فعال ســازی مکانیسم ماشه به ســرعت به یکی از منابع اضطراب جمعی تبدیل می شــود. در شــرایطی که مردم در تلاش برای حفظ ثبات اقتصادی و اجتماعی خود هســتند این احســاس که تحریمها بازمی گردند به طور طبیعی منجر به افزایش استرس و اضطراب در سطح جامعه می شود. فشار اقتصادی ناشی از بازگشت تحریمها، به ویژه در شرایطی که در گذشته نیز تجربه چنین فشــارهایی را داشــته ایم، می تواند موجب ایجاد یک بحران روانی جمعی شود. این فشارها تنها محدود به مسائل اقتصادی نمی شــود؛ بلکه تأثیرات عاطفی و روانی آن نیز به وضوح قابل مشاهده است. هنگامی که افراد به دلیل افزایش قیمتها، بیــکاری و کاهش امکانات زندگی با مشــکلات جدیدی مواجه می شــوند، احســاس ناامیدی به تدریج در دل بسیاری از افراد شــکل می گیرد. این ناامیدی می تواند به کاهش اعتماد به آینده و تضعیف روحیه ملی منجر شود. یکی از آثار عمیق تر فعال سازی مکانیسم ماشه، بحران هویتی است که در ســطح جمعی به وجود می آید. وقتی تحریمها دوباره اعمال می شوند بسیاری از افراد ممکن است، احساس کنند که در مقابل جامعه جهانی منزوی و شکست خورده اند. این احساس می تواند موجب بی اعتمادی به نهادهای حکومتی و کاهش حس تعلق به کشور شود. در چنین شرایطی، گروهی از افراد احساس می کنند که هویت اجتماعی شان تهدید شده و با احساس عدم امنیت روبه رو می شوند. این بحران هویت جمعــی علاوه بر ایجاد احســاس بی پناهی، موجب تضعیف ســرمایه اجتماعی نیز می شــود. اعتماد به نهادهای دولتی، به ویژه در شــرایطی که نهادهای اجرایی قادر به جلوگیری از این تحولات نیستند، به شدت کاهش می یابد. در نهایت این کاهش اعتماد به دولتها، جامعه را به سمت انفعال سیاسی و اجتماعی سوق می دهد. در چنین شرایطی، یکی از پیامدهای روانی و اجتماعی قابل توجه، تمایل بیشتر افراد به مهاجرت است. وقتی چشم اندازهای اقتصادی و اجتماعی برای نسل جوان تاریک می شود بسیاری از جوانان به ویژه کسانی که در حال شکل گیری زندگی و آینده خود هستند، احساس می کنند که هیچ آینده ای در داخل کشــور برای آنها وجود ندارد. این حس ناتوانــی و بی پناهــی، در کنار تنگناهــای اقتصادی، می تواند به مهاجرت انبوه منجر شــود. از سوی دیگر بخش دیگری از مردم ممکن است به نوعی انفعال دچار شوند. وقتی که تغییرات در دســترس به نظر نمی رسد و نهادهای سیاسی برای مقابله بــا بحرانهای اقتصــادی و اجتماعی ناکارآمد می نمایند، برخی از افراد از مشــارکت در فرآیندهای سیاسی و اجتماعی دلســرد می شــوند. این نوع انفعال اجتماعی، به نوبــه خود، می تواند موجب رکــود در فرآیندهای اصلاحی و توســعه ای در کشور شود. مکانیسم ماشــه، اگرچه از منظر حقوقی یک ســازوکار پیچیده اســت اما اثــرات روانی آن بر
جامعه ایران به ویژه در این دوران حساس بسیار عمیق است. فشــارهای اقتصادی، بحران هویت، کاهش اعتماد عمومی و مهاجرت افراد تنها بخشــی از پیامدهای اجتماعی و روانی فعال سازی این مکانیسم هستند.

