درباره حضور یا عدم حضور شهردار تهران در جلسات هیات دولت
به قلم؛ محمدرحیم رهنما؛ استاد دانشگاه فردوسی مشهد
سوالی برایم مطرح است. آقای زاکانی، شهردار تهران که رقیب آقای دکتر پزشکیان در انتخابات ریاستجمهوری با دو نگاه و رویکرد متفاوت بودهاند، چگونه در جلسات هیات دولت شرکت کند. تهران کلانشهری است که بیش از ۶۰ شهردار را در قامتش دیده است. گویا آقای زاکانی شصتویکمین آنهاست. اصولاً قبل از انقلاب اسلامی، شهردار تهران به خاطر اهمیت شهر تهران در تصمیمات کلان ملی و بینالمللی به جلسات هیات دولت دعوت میشده است. بعد از انقلاب هم این سنت تداوم یافت و از مقطعی بهویژه بعد از انتخابات شورای شهر و روستا به دلیل اختلاف دیدگاه و آراء متفاوت در انتخابات شورای شهر و ریاستجمهوری که اصولگرایان در دورهای شوراها را تصاحب کردند و در دورهای اصلاحطلبان ریاستجمهوری را در دست داشتند. بهویژه از سال ۱۳۸۷ که انتخابات شوراهای شهر بهعنوان مقطعی تاریخی در دوره ریاستجمهوری آقای خاتمی برگزار شد و اصلاحطلبان اکثر شوراهای شهر بهویژه شهرهای بزرگ ازجمله تهران، مشهد و … را تصاحب کردند، یکپارچگی در مدیریت کلان و محلی ایجاد شد (گرچه اختلافات دورنگروهی شوراهای شهر تهران و جابهجایی شهردار) خیلی بر اعتماد شهروندان تاثیر منفی گذاشت. در پایان دور اول شورای شهر، در دوره دوم ۱۳۸۲، اصولگرایان اکثر کرسیهای شورای شهر را تصاحب کردند و تقابل بین دولت و شورای شهر به وجود آمد. در تهران آقای احمدینژاد توسط شورای شهر اصولگرا در سال ۱۳۸۲ بهعنوان شهردار منصوب شد و تا سال ۱۳۸۴ شهردار تهران بود. در این دوره به هیات دولت دعوت نشد. لذا تقابل بین اصلاحطلبان که هیات دولت را در دست داشتند و اصولگرایان که شوراهای شهرهای بزرگ را تصاحب کرده بودند، تشدید شد و از سالی که آقای احمدینژاد از شهرداری به ریاستجمهوری رسید و آقای قالیباف از سال ۱۳۸۴ بهعنوان شهردار تهران انتخاب شد. بهرغم همگرایی نسبی رویکردی و دیدگاهی سیاسی (اصولگرایی) بین آقای احمدینژاد و قالیباف، آقای احمدینژاد نیز ایشان را به جلسات هیات دولت دعوت نکرد و این روند از سال ۱۳۹۲ که آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری پیروز شد. چون شوراهای شهر تهران تا سال ۱۳۹۶ در اختیار اصولگرایان بود. آقای قالیباف به جلسات هیات دولت دعوت نشد. لذا در دوره دوم ریاستجمهوری حسن روحانی از سال ۱۳۹۶ مجدداً اصلاحطلبان در شورای شهر تهران پیروز شدند و آقای نجفی را بهعنوان شهردار تهران انتخاب کردند. مدت شهرداری ایشان یک سال بیشتر دوام نیاورد و در سال ۱۳۹۷ مقامش را از دست داد. ولی در این دوره کوتاهمدت در جلسات کابینه حسن روحانی شرکت میکرد. پس از وی آقای دکتر پیروز حناچی تا سال ۱۴۰۰ شهردار تهران شد و در جلسات هیات دولت شرکت میکرد. در سال ۱۴۰۰ با رئیسجمهور شدن مرحوم آقای آیتالله رئیسی و تصاحب مجدد کرسیهای شورای شهر توسط اصولگرایان، آقای دکتر زاکانی بهعنوان شهردار تهران انتخاب و به علت یکپارچگی در ساختار سیاسی (اصولگرایی)، آقای دکتر زاکانی در جلسات هیات دولت شرکت کرد. با سقوط بالگرد آقای رئیسی و مرحوم شدن ایشان و برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و رقابت بین کاندیداها ازجمله آقای پزشکیان و زاکانی و دیگران و در نهایت، پیروزی آقای پزشکیان، آقای زاکانی بهعنوان نماینده طیف مقابل اصولگرا در سمت شهردار تهران باقی ماند.
حال واقعاً سوال اینجاست چگونه شهردار طیف اصولگرا (زاکانی) و رقیب طرف مقابل در جلسات هیات دولت وفاق ملی (یا اصلاحطلب و تحولخواه) آقای دکتر پزشکیان شرکت کند.
شاید شرکت شهردار تهران در جلسات هیات دولت در رژیم گذشته به علت وجود ساختار یکپارچه (بسیط) حاکمیتی در هیچ دورهای بحثبرانگیز نبوده و مسالهای را ایجاد نکرده است. لذا ساختار متمرکز سیاسی و غیرمشارکتی به معنی واقعی، شهردار منصوب هیات حاکمیت بود ولی در دورانی نیز انجمن شهر نقشی ایفا میکرد (از بررسی منابع میتوان به آن دست یافت)، نسبت به دعوت از افراد شایسته برای تصدی شهرداری تهران دعوت میکرده؛ مانند انتصاب جواد شهرستانی به شهرداری تهران (شهرستانی، قبلاً شهردار مشهد بود و بهعنوان شهردار موفق مشهد از او یاد میشود). این دعوت نیز در قالب ساختار حاکمیت همگرا، همراستا و یکپارچه بوده است. دوگانگی دیدگاهی و رویکردی بین انجمن شهر و هیات دولت به چشم نمیخورد لذا حضور شهردار در جلسات هیات دولت به دلیل اهمیت و جایگاه شهرداری پذیرفته بود.
بعد از انقلاب اسلامی (۱۳۵۷) و برگزاری انتخابات شوراهای شهر و روستا در دوره اصلاحات (۱۳۷۸ دولت سیدمحمد خاتمی) و چشیده شدن طعم مشارکت سیاسی و حرکت به سمت تمرکززدایی مشارکت سیاسی در قالب دولت ملی و حکومت محلی و مشارکت واقعی شهروندان، دوگانگی بین حاکمیت ملی و محلی تضاد دیدگاهی و رویکردی، بحث حضور شهردار در جلسات هیات دولت، مسالهای بحثبرانگیز شده است. مشارکت نکردن شهردار، یا دعوت نکردن از شهردار در جلسات هیات دولت به دلیل جایگاه کلانشهر تهران در مسائل ملی، چیزی نیست که نادیده گرفت یا کماهمیت جلوهگر، یا سلیقهای شود. به نظر شیوه و شکل انتخابات، ضوابط و مقررات، عملکرد شورای شهر و شهردار و … در ایجاد این دوگانگی نقش عمدهای دارد. حل این مساله و لزوم ضرورت حضور شهردار تهران در جلسات هیات دولت، نیازمند تحقیقات و تصویب مقررات خاصی است ازجمله شهردار تهران در هیچ دورهای کاندیدای ریاستجمهوری نشود. شاید عدهای طرح اشکال کنند که مثلاً در فرانسه یا سایر کشورها شهردار پایتخت (پاریس- ژاک شیراک) رئیسجمهور فرانسه شد یا الگوی پارلمانی انگلستان، یا استرالیا و … میتواند به حل مساله حضور یا عدم حضور شهردار تهران در جلسات هیات را از سلیقهای به فرآیندی قانونی تبدیل کند. تضادها و تقابلهای دیدگاهی تاثیری بر حضور شهردار در جلسات هیات دولت نداشته باشد و حدوحدود اختیارات شهردار را حضور در این جلسات تعیین کند. به هر حال شهر تهران آنقدر اهمیت دارد که شهردار آن در جلسات کابینه حضور داشته باشد چون در قرن بیستویکم، شهرها عامل و موتور محرک توسعه هستند و نتیجه توسعه نیستند.