رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > جامعه : تابستان سخت در راه است

تابستان سخت در راه است

«تابستان سخت»؛ از آن تابستان‌هایی که آب جیره‌بندی می‌شود و به احتمال زیاد، قطعی برق هم خواهیم داشت. قدیمی‌تر‌ها ممکن است تابستان  ۱۳۸۰ را یادشان مانده باشد که آب جیره‌بندی شد و معمولاً برق هم نداشتیم. گاهی آب قطع می‌شد و گاهی برق و گاهی هر دو را نداشتیم.

۲۲ سال پس از آن روزها، وزیر نیرو دوباره خبر داده که «تابستان سخت» در راه است. قدیمی‌ها حتماً به خاطر دارند که در نخستین سال دهه ۸۰ جدول زمان‌بندی قطعی آب در روزنامه‌ها منتشر می‌شد و روزی ۴ تا ۶ ساعت آب برخی مناطق تهران را قطع می‌کردند. بشکه‌های ذخیره آب بازگشت و مردم ناچار شدند دوباره آفتابه در دست گیرند. وقتی آب را قطع می‌کردند، کلی کسب‌وکار تعطیل می‌شد و حتی کولرهای خانگی از کار می‌افتاد. این تصویر آخرالزمانی، مربوط به تهران بود که مردمانش پس از مدتی موفق شدند با نصب منبع و ذخیره کردن آب، بخشی از مشکل را حل کنند اما در شهرستان‌ها شرایط فرق می‌کرد، موضوع درآمد و کسب‌وکار بود و کشاورزان باغ‌ها و زمین‌های خود را از دست دادند و بیشتر از همیشه فقیر شدند. آن‌گونه که وزیر نیرو اخیراً خبر داده، خشکسالی در مقیاسی وسیع‌تر در راه است و بی‌برقی در ابعادی بزرگ‌تر در کمین. با این تفاوت که آن ‌روزها سکان ریاست‌جمهوری دست سیدمحمد خاتمی بود که مردم دوستش داشتند و به او و دولتش اعتماد می‌کردند.

وزیر نیرو چه گفت؟

معمولاً سیاستمداران مستقر در دولت از گفتن واقعیت‌ها به مردم طفره می‌روند، چون فکر می‌کنند، دشمن ممکن است از واقعیت‌ها سواستفاده کند، ضمن اینکه علاقه ندارند که دل مردم را با گفتن مسائل نگران‌کننده خالی کنند. این درحالی است که نگفتن واقعیت‌ها به زیان همه تمام می‌شود. وقتی واقعیت‌ها مطرح نمی‌شود، مردم رفتار خود را تطبیق نمی‌دهند و مشکل ادامه پیدا می‌کند. با این حال، وزیر نیرو سنت‌شکنی کرده و گفته:«تابستان سختی در پیش داریم اما می‌توانیم از آن بدون خاموشی عبور کنیم؛ به شرط آنکه این برنامه‌ها را رعایت کنیم. یکی از مهم‌ترین برنامه‌ها، کمیته مدیریت و بهینه‌سازی مصرف است، در این کمیته، مجموعه تصمیم‌ها در قالب دستورالعمل‌های بهینه‌سازی مصرف اخیرا ابلاغ شده است».

علی‌اکبر محرابیان با اشاره به «نا ترازی‌های عظیم صنعت برق» گفته :«برای رفع این ناترازی باید دست به اقدام‌های سخت‌تر و با فناوری‌های جدیدتر بزنیم. یکی از مهم‌ترین برنامه‌ها، این است که موضوع صرفه‌جویی را در یک چارچوب مدیریت شده و در یک بستر تعاملی با شیوه‌های اطلاع‌رسانی ساعتی و لحظه‌ای به مصرف‌کننده منتقل کنیم و یک مشارکت ملی و عمومی را در صرفه‌جویی و توجه دادن به مصرف جلب کنیم، اگر این اقدام انجام شود در کنار اقدام‌های دیگر می‌توانیم نه‌تنها تابستان ۱۴۰۳ بلکه از تمام سال‌های پیش‌رو در واقع عبور کنیم».

تصویر ناترازی

برای اینکه تصویر بهتری از ناترازی داشته باشیم، می‌توانیم به تعریف ساده‌ آن مراجعه کنیم. ناترازی در حالت کلی اشاره به وضعیتی دارد که فرد، بنگاه یا دولت، پرداخت‌ها و هزینه‌هایی را متعهد شود که معادل آن درآمد یا منابع برای ایفای آن تعهد نداشته باشد.(تیمور رحمانی)

برای فهم بهتر می‌توانیم، سیاست‌گذار را به راننده‌ای تشبیه کنیم که ماشین اقتصاد را در بستر زمان پیش می‌راند، تکانه‌های نامساعد به باران و تگرگی می‌مانند که جاده را صعب‌العبور و دید راننده را محدود می‌کنند. در این تشبیه متغیرهای اقتصادی بر داشبورد مقابل راننده، اطلاعات لازم برای ادامه رانندگی مطمئن را در اختیار او می‌گذارند.

شماری از متغیرهای اقتصادی از ناترازی‌ها خبر می‌دهند؛ ناترازی‌هایی که بعضی از آنها مهم و تعدادی از آنها مزمن و ماندگارند. برخی ناترازی‌ها، پولی‌اند و به بانک‌ها ربط دارند. برخی مالی‌اند و به صندوق‌های بازنشستگی ربط داده می‌شوند. این ناترازی‌ها نشان می‌دهد که درآمدهای دولت کفاف هزینه‌هایش را نمی‌دهند و ناترازی به صفت همیشگی بودجه دولت تبدیل شده است. در این میان برخی ناترازی‌ها، تهدیدکننده حیات و زندگی ما هستند؛ مثل ناترازی آب و انرژی.

معنی ناترازی آب این است که میزان مصرف ما به نسبت میزان آبی که در دسترس داریم، بسیار کمتر است. ناترازی برق هم نشان می‌دهد که خیلی بیشتر از میزان برقی که تولید می‌شود، مصرف می‌کنیم و در چنین مواقعی دولت تصمیم می‌گیرد آب و برق را جیره‌بندی کند.

اما آیا این ناترازی‌ها،جدیدا به وجود آمده است؟ پاسخ اقتصاددانان این است که خیر؛ اقتصاد ایران در چند دهه گذشته با چالش‌های متعددی مواجه بوده که به مرور زمان تبدیل به ابرچالش و بحران‌های بزرگ شده‌اند. ابرچالش‌هایی مثل رشد ناپایدار، تورم مزمن و بیکاری در طول چند دهه گذشته هرگز حل‌وفصل نشده‌اند در نتیجه امروز تبدیل به بحران‌هایی شده‌اند که برای حل‌وفصل آنها باید هزینه زیادی پرداخت. چالش‌های سیاسی و سیاستی، کسری بودجه و بحران‌های مالی و پولی مسائلی است که دولت‌های تمام ادوار گذشته با آن درگیر بود‌ه‌اند اما برای آن چاره‌ای نیافته‌اند. پاسخ‌ سیاست‌گذاران به رفع همه چالش‌ها، ایجاد ابرچالش‌های جدیدی بوده است؛ ابرچالش‌هایی که ذات آنها با بحران‌های یاد شده، متفاوت بوده و اثرات آنها در بلندمدت ماندگار خواهد بود و چندین نسل را گرفتار خواهد کرد. به طور مثال، ایران همانند سایر کشورها با استفاده از ظرفیت‌های محیط ‌زیست و انرژی خود می‌توانست مسیر توسعه را بپیماید، درحالی ‌که این ظرفیت‌ها در قالب بحران‌های زیست‌محیطی، آلودگی هوا و بحران آب و انرژی، اقتصاد امروز و فردای ایران را تهدید می‌کند. تحولات بخش انرژی در اقتصاد ایران، توانایی اثرگذاری بر بسیاری از تعادل‌های اقتصادی در صنایع مختلف را داشته و به همین دلیل بر تصمیمات سرمایه‌گذاری در بخش‌های اقتصادی اثرات قابل‌ توجهی دارد. همچنین تحولات بخش انرژی از منظر مناسبات اجتماعی نیز جایگاه ویژه‌ای دارد که تصمیم‌گیری سیاست‌گذاران در باره آن را دشوار می‌کند.

در نهایت اینکه دولت‌ها هر زمان با ناترازی انرژی مواجه می‌شوند، دکمه «تطعیلی» کشور را فشار می‌دهند و مردم را روانه خانه و منزل خود می‌کنند. از دوره کرونا به این‌سو «تعطیل کردن کشور» به یکی از ابزارهای دم‌دست دولت‌ها تبدیل شده و تصمیم‌گیران بدون توجه به آثار این سیاست از آن به‌عنوان آبی روی آتش استفاده می‌کنند. تنها آب و برق نیست که گرفتار ناترازی عمیقی شده است، ابرچالش‌های مختلف از ناترازی انرژی و بحران آب تا بحران صندوق‌های بازنشستگی، نظام حکمرانی را احاطه کرده و مشکل اصلی در اکثر این بحران‌ها نه فقدان راهکار که انسداد نظام حکمرانی است. تداوم این ناکارآمدی از دهه‌های گذشته، شکاف بین حکومت و مردم را هم به وضعیت بحرانی رسانده است و مشخص نیست با تداوم این روند، کشور به کجا برسد.

اقتصاددانان سال‌های طولانی است درباره ناترازی در مصرف انرژی هشدار می‌دهند اما سیاستمداران اصرار دارند که ناترازی در کار نیست و این درحالی است که دولت در زمستان به خاطر کمبود گاز و در تابستان به خاطر کمبود برق و آب، کشور را تعطیل می‌کند. نکته عجیب این است که دولت کمبود انرژی را نقطه ضعف می‌داند و از اعلام صریح دلایل تعطیلی کشور طفره می‌رود و در زمستان‌ها، آلودگی هوا را بهانه تعطیلی قرار می‌دهد و در تابستان‌ها، سلامت مردم را.

البته مساله کشور فقط ناترازی برق نیست. ما کمبود گاز و آب هم داریم. با کمبود بنزین هم دوباره دچار شده‌ایم و این روند کمبود و ناترازی در همه عرصه‌های تامین انرژی روزبه‌روز بیشتر می‌شود. در ۱۰ سال گذشته سرمایه‌گذاری ایران برای تامین و تولید انرژی ناکافی بوده است. کشور در دهه گذشته تقریباً درگیر تحریم‌های بین‌المللی بود و سرمایه‌گذاری داخلی هم چندان مورد توجه قرار نگرفت.

شواهد آماری نشان می‌دهد، سرمایه‌گذاری از سال ۲۰۱۱ میلادی، یعنی یک سال قبل از اعمال تحریم‌های شدید مالی و نفتی علیه ایران، سالانه بیش از ۵ درصد کاهش یافته است. این بدان معناست که هرگونه خروج از شرایط فعلی نیازمند جذب سرمایه‌گذاری خارجی است. ایران اولین کشوری بود که در میان همتایان خود در خاورمیانه توانست سطوح قابل توجهی از سرمایه‌گذاری خارجی را در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی جذب کند، به‌گونه‌ای که سهم ایران از سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در جهان در سال ۲۰۰۳ به ۶/۰ درصد رسید. پس از آن ایران به‌عنوان مقصدی برای سرمایه‌های جهانی از کشورهایی همانند ترکیه، عربستان سعودی و امارات متحده عربی عقب افتاد. به‌طور خاص، تحریم‌های بین‌المللی که با خروج سرمایه‌گذاری‌های محدود انجام شده، سهم ایران از سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در جهان را به ۱۰/۰ درصد در سال ۲۰۱۵ کاهش داد. گرچه پس از لغو تحریم‌های بین‌المللی در سال ۲۰۱۶ در مقطعی جریان سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی رشد کرد اما اعمال مجدد تحریم‌ها در سال ۲۰۱۸ به این بازگشت مجدد پایان داد. در واقع، گرچه روی کاغذ، ایران یک فرصت عالی برای سرمایه‌گذاری است اما پرواضح است که بدون حل مناقشه‌های خارجی، کشورمان قادر نخواهد بود تا متناسب با اندازه و پتانسیل اقتصادی خود، سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی دریافت کند.

به ‌طور کلی، تحریم‌ها می‌توانند با به تعویق انداختن اصلاحات مورد نیاز اثرات وخیم‌تری در بلندمدت در پی داشته باشند. به ‌طور معمول در طول یک بحران، اراده سیاسی کمی برای اجرای سیاست‌های مشوق رشد بلندمدت وجود دارد؛ در نتیجه اصلاحات ساختاری به دلیل هزینه‌های اقتصادی (و سیاسی) آن کنار گذاشته می‌شود. در همین حال، مبارزه با تحریم‌ها یک کشور را مجبور می‌کند تا منابع قابل‌توجهی از ذخایر ارزی را خرج کند و این خود کشور را در برابر شوک‌های خارجی آتی آسیب‌پذیرتر می‌کند. در نهایت، هزینه‌های بالای تحریم‌ها می‌تواند پارادایم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را آنچنان دچار تغییر کند که حتی پس از لغو تحریم‌ها نیز تمایل سیاسی برای اصلاحات وجود نداشته باشد. در واقع به تعویق انداختن درمان، به معنای به تعویق انداختن بحران و در همین حال، تعمیق پیامدهای مخرب است؛ هرچه این تعویق طولانی‌مدت‌تر باشد، هزینه‌ها و پیامدها ناخوشایندتر می‌شود. فروپاشی «شوروی» نمونه تاریخی آموزنده‌ای است.

معمولا تصور ما این است که دولت‌ها می‌آیند تا ناترازی‌ها را تراز کنند و چرخ کشور را برای توسعه بچرخانند اما واقعیت این است که از دولت سیزدهم فقط می‌توانیم انتظار داشته باشیم که آب و هوا و برق و انرژی‌ مورد نیازمان را تامین کند که ظاهراً برآورده شدن چنین انتظاری بعید است. به هر حال، فهرست ناترازی‌های آب و انرژی و اقتصادی ادامه دارد؛ اما راننده بی‌توجه به عقربه‌هایی که در محدوده قرمز صفحه داشبورد قرار دارند، موسیقی دلخواه مسافران را پخش می‌کند. او پا بر پدال گاز می‌فشارد تا زودتر به مقصد برسد و مستغنی از تعمیر اتومبیل از تعمیرگاه‌های کنار جاده می‌گذرد. هرچه با گذشت زمان ناترازی‌ها بزرگ‌تر می‌شوند، راننده از بیان مشکلات اتومبیل برای مسافران بیشتر ابا می‌کند و خیلی کم پیش می‌آید که مدیری مثل علی‌اکبر محرابیان لب به سخن بگشاید و درباره ابرچالش‌ها سخن بگوید. به همین دلیل به نظر می‌رسد عدم تعادل‌های اقتصاد کلان و ناترازی‌های در واقع تعادل‌های اقتصاد سیاسی هستند؛ تعادل‌هایی که قدرت سیاسی برندگان آنها از بازندگانشان بیشتر است. به علاوه برندگان متمرکز، شکل‌گرفته و قوام‌یافته هستند، ولی بازندگان متفرق و غیرمتمرکزند. ضمن اینکه بخش قابل توجهی از متضرران تعادل‌های اقتصاد سیاسی جزو آیندگان هستند و برداشتی از آنچه امروز اتفاق می‌افتد، ندارند.

sazandegi

پست های مرتبط

هدف، جنگ روانی است

تحلیل “بهروزآذر” از کلینیک ترک بی‌حجابی زهرا بهروزآذر، معاون رئیس‌جمهور در امور…

۳ آذر ۱۴۰۳

اختراع دوباره چرخ!

رئیس‌جمهور مجددا بر طرح بی‌سرانجام انتقال پایتخت تاکید کرد و خبر داد:…

۳۰ آبان ۱۴۰۳

آهو کنار خانواده

آخرین وضعیت دختر علوم تحقیقات گروه اجتماعی:‌ دیروز اصغر جهانگیر،‌ سخنگوی قوه…

۳۰ آبان ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید