رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > سیاست : تصویرسازی‌های هدفمند

تصویرسازی‌های هدفمند

آیا زمان تغییر استراتژی فرا نرسیده است؟!

به‌قلم؛ قادر باستانی‌تبریزی؛ روزنامه‌نگار

در دنیای سیاست و روابط بین‌الملل، تصویرسازی از یک کشور می‌تواند سرنوشت تصمیمات کلان و مناسبات جهانی را تعیین کند. ایران امروز در میانه موجی از نامشروع‌سازی و اهریمن‌سازی قرار گرفته است که به نظر می‌رسد، بخشی از یک پروژه هماهنگ برای محدودسازی نقش ژئوپلیتیکی کشورمان باشد. از یک‌سو، امنیتی‌سازی دوباره ایران با موضوع هسته‌ای، بهانه‌ای تازه برای فشارهای بین‌المللی فراهم کرده و از سوی دیگر، این تصویرسازی‌ها از هزینه‌های برخورد با ایران نزد افکار عمومی جهان کاسته است.
روندهای موجود که به شکلی سیستماتیک دنبال می‌شوند، سه محور اصلی را شکل داده‌اند: احیای مجدد امنیتی‌سازی، نامشروع‌سازی و اهریمن‌سازی. این سه‌گانه با تبلیغات گسترده رسانه‌ای، مانورهای دیپلماتیک و القای تهدید از سوی برخی بازیگران منطقه‌ای و جهانی تقویت شده است. امنیتی‌سازی، ایران را به ‌عنوان یک تهدید دائمی معرفی کرده و فضایی ایجاد می‌کند که هرگونه اقدام علیه آن را توجیه‌پذیر جلوه می‌دهد. همزمان، نامشروع‌سازی از جمهوری اسلامی در سطح جهانی، تلاش دارد نظام سیاسی ایران را فاقد مقبولیت و مشروعیت معرفی کند و زمینه را برای انزوای دیپلماتیک و حتی اقدامات شدیدتر فراهم کند. در نهایت، اهریمن‌سازی ایران را به تهدیدی بنیادین برای امنیت و صلح جهانی تبدیل می‌کند که مقابله با آن به چشم ضرورتی اخلاقی و سیاسی نگاه می‌شود.
این تلاش‌ها پیامدهای ملموس و خطرناکی دارند. نخست، این تصویرسازی‌ها هزینه‌های برخورد نظامی یا اقتصادی با ایران را در نظر جامعه جهانی کاهش می‌دهد. دوم، فشارهای داخلی بر جامعه ایران و نظام سیاسی آن افزایش می‌یابد و این فشارها با تحریم‌ها، تبلیغات روانی و تلاش برای ایجاد تفرقه در داخل کشور تقویت می‌شود. نکته مهم‌تر این است که روایت‌های جاری که هزینه‌های برخورد با ایران را کمتر از گذشته نشان می‌دهند حتی اگر واقعیت نداشته باشند، اگر باورپذیر شوند، خطرات واقعی به دنبال خواهند داشت.
در این میان، عدم واکنش موثر از سوی ایران نیز شرایط را پیچیده‌تر کرده است. به نظر می‌رسد ما هنوز به درک دقیقی از وخامت شرایط نرسیدیم و اقدام‌هایمان متناسب با محدودیت زمانی موجود نیست. انتخاب استراتژی «تحمل و استقامت» تا پایان دوره ریاست‌جمهوری ترامپ، نمونه‌ای از این رویکرد است که در نهایت بیش از آنکه سودی برای ایران داشته باشد، لابد دستاوردی برای دشمنان کشورمان به همراه داشت. از سوی دیگر، عدم ارائه بسته‌های پیشنهادی یا ابتکارات دیپلماتیک از سوی ایران به آمریکا و غرب، نشان‌دهنده کمبود جدیت در طراحی راهبردهای پیش‌دستانه است. این رویکرد منفعلانه در شرایطی که زمان و فرصت‌ها محدود است، پیامدهای ناگواری برای جایگاه ایران در عرصه بین‌المللی به همراه دارد. به نظر می‌رسد ایران به جای بهره‌گیری از فرصت‌های موجود برای ارائه پیشنهادهای نوآورانه و خلاقانه درحال انتظار برای ابتکار عمل دیگران است. این انتظار نه ‌تنها به تاخیر در رسیدن به توافقات احتمالی منجر می‌شود بلکه فرصتی طلایی برای دشمنان فراهم می‌کند تا روایت‌های خود را در محافل تصمیم‌گیری جهانی تقویت کنند. این انفعال همزمان با قدرت‌گیری ایده‌های اسرائیل در میان تصمیم‌گیران غربی، جایگاه ایران را در میز مذاکرات به شدت تضعیف کرده است. اسرائیل با ارائه روایت‌هایی مبنی بر تهدیدآمیز بودن ایران به شکل‌دهی سیاست‌های غربی علیه کشورمان ادامه می‌دهد. در نتیجه، ایران به جای آنکه به ‌عنوان یک بازیگر قدرتمند و توانمند در منطقه دیده شود به موضوعی برای مدیریت و مهار تبدیل شده است. این وضعیت، چالش‌های دیپلماتیک را برای ایران دوچندان می‌کند و دستیابی به توافقاتی که بتواند منافع ملی را حفظ کند، دشوارتر می‌سازد.

نبود بسته‌های پیشنهادی جامع از سوی ایران، پیام مهمی به بازیگران جهانی مخابره می‌کند: نبود انسجام در سیاست خارجی و غفلت از اهمیت زمان در تعاملات بین‌المللی. در واقع در غیاب ابتکارات دیپلماتیک، ایران به طرف مقابل اجازه می‌دهد که چارچوب مذاکرات را تعیین کرده و شرایط خود را تحمیل کند. در چنین شرایطی، نه‌تنها فرصت چانه‌زنی بر سر موضوعات کلیدی را از دست می‌دهیم بلکه به تدریج در موضع ضعف قرار می‌گیریم.
برای تغییر این وضعیت، ضروری است که ایران به طور فعال و خلاقانه وارد میدان شود. طراحی و ارائه بسته‌های پیشنهادی که منافع طرفین را در نظر بگیرد و در عین حال از خطوط قرمز ملی عدول نکند، می‌تواند به تغییر فضای مذاکرات کمک کند. علاوه بر این، ایران باید از دیپلماسی عمومی برای شکل‌دهی به افکار عمومی جهانی بهره بگیرد. ارتباط موثر با رسانه‌ها، اندیشکده‌ها و نهادهای بین‌المللی می‌تواند نقش مهمی در مقابله با روایت‌های منفی و تقویت جایگاه ایران در صحنه بین‌المللی ایفا کند.
باید به این نکته توجه داشت که زمان در عرصه دیپلماسی یک عامل کلیدی است. هرگونه تاخیر در اقدام، نه‌تنها فرصت‌های موجود را از بین می‌برد بلکه زمینه را برای تشدید فشارها و افزایش هزینه‌های سیاسی و اقتصادی فراهم می‌کند. بنابراین، لازم است ایران با اتخاذ راهبردی فعال و پیش‌دستانه، نه‌تنها جایگاه خود را در میز مذاکرات تقویت کند بلکه به بازتعریف نقش خود در معادلات جهانی بپردازد. همچنین مواضع و تهدیدات مسئولان دیگر کارایی و بازدارندگی لازم را ندارند و نتوانسته‌اند در تغییر موازنه به نفع کشور موثر باشند. این درحالی است که خلأ یک تیم منسجم و کارآمد برای تدوین استراتژی‌های کلان در شرایط حساس کنونی به شدت احساس می‌شود. به نظر می‌رسد، ایران باید به سرعت راهبردی جامع برای بازتعریف تصویر خود در سطح جهانی تدوین کند. این راهبرد باید هم بر تقویت مشروعیت داخلی و بین‌المللی متمرکز باشد و هم بازدارندگی موثری ایجاد کند. در غیر این صورت، روندهای فعلی نه ‌تنها نقش ایران را در معادلات منطقه‌ای و جهانی محدود خواهد کرد بلکه هزینه‌های جبران‌ناپذیری برای آینده کشور به همراه خواهد داشت. آیا زمان آن نرسیده است که کشورمان ابتکار عمل را به دست گیرد؟

sazandegi

«پست قبلی

پست بعدی»

پست های مرتبط

حافظ جمهوری

یادی از “شارل دوگل” ژنرال دوگل در میانه‌های دسامبر سال ۱۹۵۸ چندین…

۱ دی ۱۴۰۳

گفتمان نجات کشور

دیدار “جبهه اصلاحات” با “عارف” گروه سیاسی: روز گذشته محمدرضا عارف، معاون…

۱ دی ۱۴۰۳

چراغ‌ سبز واشنگتن به دمشق

اولین هیات اعزامی آمریکا به سوریه رفت و جایزه ۱۰میلیون‌دلاری علیه “جولانی”…

۱ دی ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید