آمدن “ترامپ” به کاخ سفید، تحولات منطقه و فرامنطقه را به کدام سمت می برد و ایران چگونه باید با آن مواجه شود؟
بهقلم؛ علی بیگدلی؛ استاد دانشگاه و کارشناس مسائل آمریکا
سال ۲۰۲۴ را باید یک دوران به شدت پرفرازونشیب دانست. از جنگ اوکراین گرفته تا جنگ در غزه که هنوز بحث تبادل اسرا و آتشبس در هالهای از ابهام قرار دارد، همگی در سال ۲۰۲۵ نیز ادامه خواهد داشت و این درحالی است که ترامپ نه تنها در مورد جنگ اوکراین بلکه درخصوص غزه هم وعدههای بسیاری با محوریت ختم آنها داده است. فارغ از این مساله باید توجه داشت که احتمال پایان جنگ اوکراین در سال جدید میلادی بسیار زیاد است؛ چراکه هم زلنسکی و هم شهروندان اوکراین بهشدت از جنگ و وضعیت فعلی در این کشور خسته شدهاند. این درحالی است که مقبولیت زلنسکی در میان شهروندان اوکراین به شدت کاهش پیدا کرده و بر همین اساس ممکن است که با برگزاری انتخابات در این کشور، او را کنار بگذارند.
نکته مهم این است که به هیچ وجه مساله خاورمیانه همانند اوکراین نیست و نخواهد بود و اساساً نمیتوانیم در مورد این دو یک تحلیل را ارائه دهیم؛ چراکه در منطقه وضعیت مبهم است و مولفههای آن کاملاً در هالهای از ابهام قرار دارد. در این میان باید توجه شود که در سوریه هم اوضاعواحوال به سمتی پیش نمیرود که بگوییم فضایی مانند عراق و لیبی پیش میآید. جولانی در بدو نشست بر صندلی قدرت، شکل و شمایل خود را تغییر داد و حالا با کتوشلوار ظاهر شده است. از سوی دیگر، اکثر کشورهای عربی منطقه و حتی کشورهای فرامنطقه هم درحال بازگشایی سفارتخانههای خود در دمشق هستند. این موضوعات به خوبی نشان میدهد قبل از آنکه تحریرالشام و جولانی به سمت دمشق حرکت کنند، در ادلب آموزشهای لازم را دیده بودند. نکته اینجاست حتی کسانی که به جای بشار اسد قدرت را در دست گرفتهاند، حرفی از استرداد وی به دمشق نمیزنند و بر مسائل دیگر متمرکز هستند. این نشان میدهد که جولانی و بقیه تیم وی کاملاً تربیت شدهاند و حالا آنها اوضاع را بر همین اصول و اساس مدیریت میکنند. به همین دلیل است که دیپلماتهای غربی و عربی به دمشق هجوم آوردهاند و نمیتوان اوضاع آن را همانند عراق پس از صدام یا لیبی پس از قذافی دانست.
این درحالی است که در مدل مواجهه ما با جهان بهخصوص ایالاتمتحده در سال ۲۰۲۵ میلادی باید متفاوت باشد و از سر عقلانیت بدان نگاه کنیم. براساس تصمیم شورای حکام رافائل گروسی، مدیرکل آژانس انرژی اتمی باید گزارش کاملی از وضعیت فعالیت هستهای ایران به شورای حکام در ماه مارس ارائه کند و اگر این گزارش رضایتبخش نباشد قطعاً مکانیسم ماشه فعال و ایران وارد یک دوره بحرانی جدید خواهد شد و تمام تحریمها مجدداً فعال میشود. اگرچه FATF برای ما نمیتواند کافی باشد اما به هر ترتیب حرکت ما به سمت تایید FATF میتواند یک گام مهم و مثبت باشد. این درحالی است که وزیر خارجه کشورمان هم اخیراً اعلام کرده که سال ۲۰۲۵ سال پرونده هستهای ایران است و به همین دلیل باید به سمتوسویی حرکت کنیم که سطح تنش در منطقه را کنترل کنیم و از سوی دیگر بتوانیم یک آرامش مشخص را به اقتصاد خودمان وارد کنیم.
در این راستا باید توجه شود که ما با غرب مشکل اقتصادی داریم که باید برجام یا هر توافق دیگری انجام شود. یکی از دلایلی که ترامپ در ۲۰۱۸ برجام را نقض کرد به این دلیل بود که او صرفاً با مساله هستهای ما مشکل نداشت بلکه در مورد مسائل موشکی و منطقه با ما تقابل داشت. لذا اگر بخواهیم همان رویه را ادامه بدهیم، تحریمها با فشار بیشتر بر ما اجرایی میشود.
جغرافیای دیگر که در سال ۲۰۲۵ با تحولات مهمی روبهرو خواهد شد، اروپاست. خیزش و تقویت راست افراطی در این قاره بهخصوص در فرانسه و آلمان میتواند برای قاره سبز مشکلاتی به وجود بیاورد و ممکن است که به موفقیتهای بیشتر طی سال آینده میلادی دست پیدا کند. بهعنوان مثال، در فرانسه جریان منتسب به مارین لوپن نهتنها با پوتین رابطه تنگاتنگی دارد بلکه با آمدن ترامپ هم میتواند موضع آنها تقویت شود. این درحالی است که در اتحادیه اروپا اختلافات مشخصی وجود دارد و ترامپ هم با قاره سبز چندان سازگار نیست و ممکن است که آمدن او مجدداً بحث اتحادیهگرایی در اروپا و اهمیت این نهاد با مشکلات و ابهامات بیشتری روبهرو شود که نوعی ضدیت با نهادگرایی را به تصویر میکشد.