درباره تاثیر نابرابری جنسیتی بر بازار کار
نگرش متفاوت به زنان و مردان در طیف وسیعی از حوزهها ازجمله نامزدی در انتخابات سیاسی، حضور در احزاب یا برنامهها، مشارکت در بازار کار، میزان دستمزد یا حق بهرهمندی از فرصتهای مختلف، عاملی است که سبب شکلگیری شکاف جنسیتی میشود. از منظر اقتصاد این شکاف را میتوان در حوزههایی مانند فرصتهای اشتغال، میزان دستمزد، مشارکت در بازار کار و تفکیک جنسیتی مشاغل به وضوح مشاهده کرد. در نقطه مقابل، برابری جنسیتی تنها زمانی حاصل میشود که افراد صرفنظر از اینکه مرد باشند یا زن، بتوانند به منابع، فرصتها و پاداشهای یکسانی دسترسی پیدا کنند و از آن بهرهمند شوند. در دهههای اخیر بسیاری از کشورها ازجمله کشورهای حوزه اسکاندیناوی یا استرالیا در ایجاد برابریهای جنسیتی، بهویژه در زمینه آموزش و کار، پیشرفت قابل ملاحظهای داشتهاند. با وجود این، هنوز هم زنان کمتر از مردان حقوق میگیرند و کمتر احتمال دارد بتوانند از فرصتهای ارتقای شغلی بهره ببرند و به همین سبب، بهخصوص در کشورهای توسعهنیافته، بسیار محتمل است که سالهای پایانی عمر خود را در فقر و تنگدستی سپری کنند. با وجود این ، هنوز هم برای اکثر مردان دشوار است که از سیاستهای دوستدار خانواده تبعیت کنند و در مقابل مشکلات و حواشی اشتغال همسران خود انعطافپذیرتر باشند.
چرا برابری جنسیتی؟
ایجاد برابری جنسیتی در کار از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، نهفقط به این دلیل که امری «عادلانه» محسوب میشود، یا «حق» یک فرد است. این امر برای پیشرفت تجارت و بهرهوری اقتصادی کشورها نیز اهمیتی حیاتی دارد. بازار کاری که فرصتهای یکسانی برای ورود زنان و مردان ایجاد میکند دسترسی تجارت به کل ذخایر استعدادها و توانمندیهای موجود در جامعه را فراهم میسازد. در شرایطی که آمارها نشان میدهد آموزش و تحصیلات عالی در میان زنان رو به افزایش است بازاری که مانع از جذب زنان میشود خود را از بهرهمندی از استعدادها و مهارتهای زنان نخبه جامعه محروم خواهد ساخت.
از سوی دیگر، برابری جنسیتی میتواند سبب کاهش هزینهها شود. مطالعات نشان میدهد انفصال از خدمت هر کارمند، هزینهای معادل ۷۵ درصد از حقوق سالانه او یا حتی بیشتر به سازمان تحمیل خواهد کرد. اگر زنان و مردان به یک میزان سازمانی را عادل و منصف بدانند سازمانی که برابری جنسیتی را رعایت کرده و محترم شمرده است با جابهجایی کمتری در نیروهای خود مواجه خواهد شد و در نتیجه هزینه استخدام نیروهای جدید در آن به حداقل میرسد. همچنین، یافتههای مطالعات متعددی نشان داده است بین برابری جنسیتی و بهبود عملکرد سازمانی، رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. یکی از مهمترین دلایل وجود این رابطه آن است که تنوع جنسیت، دیدگاههای مختلف را در کنار هم قرار میدهد، سبب ارائه تحلیل جامعی از مسائل و مشکلات سازمانی میشود و با تلاشهای بیشتر و موثرتری همراه است که همگی به بهبود فرآیندهای تصمیمسازی در سازمان میانجامد.
علاوه بر این همه، پژوهشهای مجمع جهانی اقتصاد نشان میدهد همبستگی قابل توجهی بین میزان رقابتپذیری یک کشور و نحوه آموزش و بهکارگیری استعدادهای زنان در آن کشور وجود دارد. در گزارش این مجمع آمده است: «قدرتمند ساختن زنان به معنای کاربرد موثرتر استعدادهای انسانی یک کشور است و …کاهش نابرابریهای جنسیتی سبب بهبود بهرهوری و افزایش رشد اقتصادی میشود. لذا، به مرور زمان، رقابتپذیری آن کشور، در کنار سایر عوامل، به نحوه آموزش و چگونگی استفاده از استعدادهای زنان نیز بستگی پیدا میکند».
سازمان جهانی کار چه میگوید؟
گای رایدر، مدیرکل سازمان جهانی کار میگوید: «سرمایهگذاری در آموزش و مهارتآموزی زنان بهترین راه برای بستن شکاف جنسیتی کار و اعطای فرصتی بهتر به زنان در بازار اشتغال است». گرچه در ابتدای قرن حاضر شکاف جنسیتی در بازار کار رو به کاهش نهاده بود اما در پی بروز بحران اقتصادی جهان در سال ۲۰۰۷ دوباره این نابرابری شدت گرفت. به نظر میرسید سیاستهای موثرتری لازم است تا این شکاف بسته شود، چراکه رفع نابرابریهای زنان و مردان در کار نقش موثری در رشد اقتصادی و ارتقای استانداردهای زندگی دارد و بهویژه در کشورهای درحال توسعه میتواند سبب کاهش فقر شود. گزارش سازمان جهانی کار (ILO) با عنوان «تدابیر اشتغالزایی برای زنان»، وضعیت مشارکت زنان در بازار کار را بر مبنای تخمین و تحلیل چهار متغیر کلیدی مورد ارزیابی قرار داد: شکاف بین زنان و مردان در میزان بیکاری، اشتغال، مشارکت در نیروی کار، آسیبپذیری و تفکیک جنسیتیبخشی و حرفهای. این گزارش نشان داد در بسیاری از کشورهای جهان، بحران شکاف جنسیتی کار رو به گسترش است. نرخ بیکاری زنان در مقایسه با مردان در آفریقا، جنوب و جنوبشرق آسیا و آمریکای لاتین بیش از سایر مناطق جهان است. اما وضعیت معکوسی در آسیای شرقی، اروپای مرکزی و شرقی و اخیراً در اقتصادهای درحال توسعه مشاهده میشود؛ بهنحوی که نرخ بیکاری مردان در این مناطق بیش از زنان است. آمارها نشان میدهد اشتغال در موقعیتهای نامناسب و آسیبپذیر ازجمله اشتغال در خانواده و خوداشتغالی در میان زنان گسترش بیشتری داشته است. تفکیکبخشی کار نیز از دیگر متغیرهایی است که در گزارش سازمان جهانی کار مورد مطالعه قرار گرفته است. یافتهها حاکی از آن است که شکاف در این شاخص نیز به مرور زمان، بین زنان و مردان افزایش پیدا کرده است، زیرا زنان در اقتصادهای درحال توسعه از بخش کشاورزی و در اقتصادهای پیشرفته از بخش صنعت خارج شدهاند و به بخش خدمات ورود پیدا کردهاند. بررسی تفکیک جنسیتی مشاغل تخصصی نیز در همین سال نشان میدهد مردها در کشتیرانی، صنایع هوایی و خودروسازی، تجارت و مشاغل مدیریتی و قضایی حضور بیشتری داشتهاند. در مقابل حضور زنان در مشاغل نیمه تخصصی مانند منشیگری، خدمات و خریدوفروش بیشتر مشاهده شده است. دادههای پایگاه اطلاعاتی سازمان جهانی کار و بانک جهانی نشان میدهد در ۳۹ مورد از ۵۵ کشور با درآمد کم یا متوسط و در ۱۷ مورد از ۲۲ کشور پردرآمد که مورد مطالعه قرار گرفتهاند اقدامات و تدابیری اتخاذ شده است تا شکاف جنسیتی در اشتغال و مشارکت در بازار کار برطرف یا دستکم کاسته شود. این اقدامات طیفی از بازنگریهای قانونی در حوزه رفع تبعیض، نابرابری و آزار جنسی، نظام مالیاتی، برابری در انتخابات و تساوی در اشتغال را دربر میگیرد.