رنگ‌زمینه

تلخ و غیرقابل‌باور

درباره فیلم “رها”

فیلم «رها» اولین فیلم حسام فرهمند است که سال گذشته مورد توجه تماشاگران جشنواره فجر قرار گرفت و حالا اکران عمومی خود را سپری می‌کند. سعید خانی؛ تهیه‌‌کننده این فیلم سیمرغ بهترین فیلم اول را هم از جشنواره گرفت و شاید اگر مصلحت‌هایی در کار نبود، می‌توانست سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران آن دوره را هم دریافت کند. «رها» تا به امروز کمی بیش از ۲۰ میلیارد تومان در گیشه فروش کرده است.
«رها» در دسته ملودرام با موضوع اجتماعی قرار می‌‌گیرد. داستان فیلم درباره یک خانواده متوسط است که دزدیده شدن لپ‌تاپ دخترشان که انیماتور هم هست، باعث ایجاد بحران‌هایی سخت و جبران‌ناپذیر در این خانواده می‌شود. محمدعلی حسینی در فیلمنامه این فیلم، داستان خانواده‌ای از طبقه متوسط را روایت می‌‌کند که پدر راننده قطار داخل شهری بود و به دلیل خودکشی دختری زیر چرخ‌های مترو، توانایی ادامه کار ندارد و با خرید وسایل برقی کهنه و تعمیر آنها در خانه تلاش می‌کند، روزگار را بگذارند. اما این پدر که به دلیل تألمات ناشی از اتفاقی که در مترو برایش رخ داده، نمی‌تواند مانند قبل خانواده خود را اداره کند و بی‌کفایتی‌اش در این شرایط، خانواده را دچار وضعیتی وخیم می‌کند و به قربانی شدن یکی از فرزندانش می‌انجامد.
اما ایده اصلی فیلم، دزدیده شدن لپ‌تاپ دختر خانواده و ناتوانی آنها برای خرید لپ‌تاپی نو برای دختر است به طوری که او ناچار می‌شود، موهای خود را به دوست متمولش بفروشد تا بتواند لپ‌تاپی نو خریداری کند. رها برای طراحی انیمیشن در کارش نیاز به این وسیله دارد و بخشی از یک پروژه را به او سپردند که او باید آن را به کارفرمایش تحویل دهد. اما مشکل از همان ابتدای فیلم آغاز می‌شود و مهم‌ترین پرسشی که در آغاز برای تماشاگر به وجود می‌آید، این است که چرا «رها» دزدیده شدن لپ‌تاپ‌ش را از همه همکاران و کارفرمایش پنهان می‌کند و به آنها حقیقت را نمی‌گوید. اگر لپ‌تاپ او توسط پدر معتاد یا دائم‌الخمر به فروش رسیده بود، دلیل محکم‌تری برای پنهان کردن این قضیه وجود داشت اما در این بستر داستانی معلوم نیست، چرا این اتفاق توسط رها بازگو نمی‌شود و هم خود و هم همه اعضای خانواده را به دردسر می‌اندازد. از سوی دیگر، اصلاً مشخص نیست با توجه به سابقه‌ پدر در خانواده که هیچ‌‌کدام از وسایل برقی که می‌خرد به درد‌بخور نیست و همه آنها را باید به دور انداخت، چطور دختری انیماتور و تحصیل‌کرده، کار خرید لپ‌تاپ حرفه‌ای برای طراحی انیمیشن را به این پدر می‌سپارد و حداقل خود همراه او نمی‌‌شود تا با اطمینان خاطر پولی که از فروش موهایش به‌ دست آورده را صرف لپ‌تاپ تازه کند؟ اصلاً چطور می‌توان به این پدر با چنین پیرنگی که در فیلمنامه از آن به تصویر درمی‌آید، اطمینان کرد و کار خرید لپ‌تاپ حرفه‌ای را به او سپرد؟ این کار با کدام عقل و تدبیر جور درمی‌آید؟
حالا بر فرض محال به خاطر ملزومات داستانی که عقلانی هم به نظر نمی‌رسد، پدر لپ‌تاپ را می‌خرد و به خانه می‌آورد. رها در همان لحظه اول متوجه می‌شود که اطلاعات و عکس‌های دختری بدون اینکه فرمت و پاک شده باشد در لپ‌تاپ موجود است و این آغاز داستانی تلخ است که به از دست رفتن دختر می‌انجامد. رها پس از اینکه از کاری که برادرش برای فراهم کردن لپ‌تاپ باخبر می‌شود به خانه صاحب این وسیله می‌رود و تلاش می‌کند با وارد شدن به کانال کولر، قبض فروشگاه تعمیر لپ‌تاپ را بدزد. واقعاً تماشاگر چطور باید باور کند، دختری که به فکرش رسیده می‌تواند با انتشار عکس‌های داخل لپ‌تاپ، خانواده دختر را تهدید کند، تصمیم بگیرد از کانال کولر وارد خانه شود، مگر جیمزباند است یا اینکه نقش‌ کانال‌های کولر خانه را داشته است؟ دزدان حرفه‌ای هم به فکرشان خطور نمی‌کند که به این روش دست به دزدی بزنند.
از سوی دیگر، شخصیت‌پردازی برادر رها طوری است که تماشاگر او را پسری دست‌وپاچلفتی می‌بیند که اخلاق و رویه‌ای نزدیک به پدرش دارد و نمی‌تواند از پس کارهای خود به خوبی برآید. او در تعقیب دزد لپ‌‌تاپ هم دچار حادثه می‌شود و روی تخت بیمارستان می‌افتد. حالا چنین شخصیتی با این طراحی و پیرنگ داستانی چطور می‌تواند دست به دزدی لپ‌تاپ زده و دختری را به حال مرگ روانه بیمارستان کند؟ تماشاگر تنها کاری که از او انتظار ندارد، همین است و باور نمی‌کند، چنین کاراکتری توانایی انجام چنین کاری داشته باشد. هرچقدر هم که در تنگنا و فشار و سختی باشد هم باید چنین کاری در وهله اول از او بربیاید که این شخصیت چنین شناسنامه‌ای از خود بروز نمی‌دهد.
در پایان فیلم معلوم نیست، پدری به این اندازه بی‌خرد و بی‌کفایت که حالا دردمند هم هست، چطور می‌تواند چنان بلایی بر سر دوست ‌دختر خودش که یک هفته تا عروسی‌اش باقی‌مانده بیاورد، به التماس‌های او توجهی نکند و موهای دخترش را از او پس بگیرد؟ او حتی از حق خود و دخترش هم نمی‌توانست به درستی دفاع کند و معلوم نیست حالا که مغموم و عزادار است، چطور به یک‌باره به چنین کاری راضی می‌شود؟ در واقع همین تعداد حوادث در نیمه دوم فیلم باعث می‌شود که چند پایان برای داستان رقم بخورد. فیلم در دو نقطه که می‌توانست به پایان برسد با قصه‌ای تازه شروع شد. «رها» دو نیمه مجزا دارد که نیمه اول کند و کشدار است و نیمه دوم پرحادثه و تلخ. مشکل اصلی اینجاست که نویسنده و کارگردان چندین ایده داشتند با این تصور که ایده‌ها می‌توانند پیش‌ساخت داستانی کامل شوند، فیلمنامه را بنا کردند، غافل از اینکه این ایده‌ها نه ‌تنها برای شکل‌گیری یک داستان کافی نیستند بلکه سوالات مهمی همراه خود دارند که کل داستان را تحت‌ تاثیر قرار خواهد داد و باورپذیر بودن آن را سخت و حتی گاهی غیرممکن می‌کند.

sazandegi

پست های مرتبط

مساله مجوز

درباره گزارش “شادی در کوچه” روز سه‌شنبه گزارشی با عنوان (شادی در…

۵ اردیبهشت ۱۴۰۴

پرواز کارن

“کارن همایونفر” چهره سال انقلاب شد اختتامیۀ یازدهمین «هفته هنر انقلاب» و…

دیدگاهتان را بنویسید