حامد منتظری عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
هر فعالیت اجرایی نیازمند ایده و طرح و برنامه است و بدون اینها، یا به نتیجه دلخواه نمیرسد، یا سرانجام نیکویی نخواهد داشت. اما از سوی دیگر همه دانشها و تئوریها اگر برای رسیدن به نتایج عملی و اجرایی شدن نباشند، در حد ایده میمانند و کارگشای مشکلات نخواهند بود و سازندگی ندارند.
انواع مطالعه، مباحثه، کلاس، میزگرد، گفتوگو یا تلاشهایی تئوریک از این دست اگر در وقت مقتضی خود عملیاتی نشوند و به سیاستگذاری منجر نشوند، تاثیر خود را نشان نمیدهند و راهی برای عینیت ندارند و در نتیجه، درستی یا نادرستی ایدهها نیز سنجیده نشده و پوشیده میماند.
بهزعم نگارنده شرایط انتخابات یکی از دورههای تلاشهای عملی برای بروز و ظهور ایدههاست و از فرصت و فضای محدود هر انتخابات میتوان برای مصداقی کردن نوع نگاه و بینش استفاده کرد. اما در این شرایط گروههایی از فرهیختگان جامعه وارد میدان عمل نمیشوند و ترجیح میدهند به فعالیتهای عادی خود که طبعاً غیرانتخاباتی بودهاند ادامه دهند و گویی نه به گفتار بلکه در عمل شأن خود را بالاتر از ورود به این عرصه میدانند و امیدوار به اقدام سایرین برای بیان نظرات خود میمانند.
با این وجود عموم جامعه در محیطی با متغیرهای متنوع و حتی متضاد و فارغ از نظر گروههای مرجع، تصمیم خود را میگیرند و با تکیه بر گسترش شبکههای اطلاعرسانی و اجتماعی از واسطههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی عبور کرده و راه خود را انتخاب میکنند و در نهایت هم این تصمیم و انتخاب سرنوشت کل جامعه را تعیین میکند.
گویی فرهیختگان در تله یا پیلهای از فرهیختگی خود و در انزوا ماندهاند و جامعه در گسستی اطلاعاتی و ارتباطی، خود مسیر خود را پیدا کرده و میپیماید. این گسست و عبور باعث حرکتهای جنبشی یا ناگهانی و بعضاً بدون پشتوانه فکری میشود و ممکن است باعث شکست و سرخوردگی هم در عموم جامعه و هم در فعالان سیاسی و فرهنگی شود و حتی در صورت توافق و همراهی به عمومی شدن تفکرات منتهی نمیشود بلکه ایدهها و تفکرات را عامهپسند میکند.
به عنوان نمونه، در همین انتخابات اخیر این قسمتهایی از جامعه بود که ابتدا تصمیم خود را برای شرکت در انتخابات گرفته بود و جبهه اصلاحات کشور و سران آن پس از فهم این تصمیم به درستی آن را همراهی کردند و وارد میدان انتخابات شدند. اما از آنجا که این مهم بدون طی روال طبیعی خود انجام شده است، هنوز به حرکت جمعی بدنه اصلاحطلبان و قسمتهای دیگر جامعه منجر نشده و این نوع از تصمیمگیری و حرکت منجر به بیبرنامگی و عدم انسجام نیروها شده است. طوری که با چنددستگی یا بیانگیزگی در نیروهای فعال گذشته روبهرو هستیم که حاضر به همراهی عملی در کارزارهای انتخاباتی نیستند و فقط در کنار گود به رصد شرایط میپردازند و خود را در روابط مجازی محصور کردهاند.