رنگ‌زمینه

تنهای تنها

درباره کتاب “تنهایی استراتژیک ایران”

‌این روزها که ایران در معرض تهدیدات و فشارهای مختلف اعم از نظامی، سیاسی و رسانه‌ای قرار دارد بیش از هر وقت دیگر نیاز است به پیوستگی تاریخی و هویتی آن و راز تداومش در گسترۀ تاریخ اندیشید. ایران در ۲۷۰۰ سال گذشته ۴۴۳ مرتبه جنگ کرده که از این میان ۲۳۲ مرتبه‌اش دفاعی بوده است‌. ایران پنج مرتبه توسط یونانیان، مقدونیان، اعراب، ترکان غز، مغولان و تاتارها مورد تاخ و تاز قرار گرفته است. به‌رغم این ویرانی و نه صرفاً اشغال نظامی، ایران اما هر بار از خاکستر برخاسته؛ امری خلافِ آمدِ عادت که در تاریخ جهان نادر است. هم‌چنین اشکانیان به دست کوشان و روم، ساسانیان به دست بیزانس و هیاطله (و سپس گوک-ترکان)، صفویان به دست ترکان عثمانی و ازبک، قاجار به دست روس تزاری و بریتانیا و سرانجام ایران پهلوی نیز به دست شوروی و متحدانش محاصرۀ نظامی شدند. از بدو انقلاب نیز جمهوری اسلامی زیر فشار حضور نظامی آمریکا و متحدین منطقه‌ای آن قرار دارد. اندک کشورهایی هستند که در ۳ ‌هزار سال گذشته این همه در معرض فشارهای ژئوپلیتیکی و هجوم‌های نظامی بوده باشند. به‌رغم همۀ فشارهای ویران‌گر، موجودیت ایران «تداوم» داشته است. حتی آن زمان که «قلمرو» ایران به دلیل تسخیرِ بیگانگان موجودیت نداشت، «ایدۀ» ایران وجود داشت؛ ایده‌ای که به رستاخیز چندبارۀ ققنوس‌وارِ کشور یاری رساند. تداوم، بارزترین دلیل ناهمسانی ایران با دیگر کشورهای منطقه و حتی جهان است. به بیان دیگر، تداوم مهم‌ترین مشخصۀ ایران به‌عنوان یک دولت تاریخی و یک کشور واقعی بوده است. بی‌تردید، «تنهایی استراتژیک» تاریخی ایران مهم‌ترین نمود و نمادِ چنین تداومی در سیاست خارجی کشور است. تنهایی استراتژیك مفهومی است كه نخستین‌بار توسط محی‌الدین مصباحی، استراتژیست برجستۀ ایرانی بیان شده است. مصباحی که از چهره‌های شناخته‌شدۀ جهانی در رشتۀ روابط بین‌الملل و مدیر «مرکز مطالعات جهان اسلام» دانشگاه فلوریداست، معتقد است: «ایران، چه آگاهانه و خودخواسته و چه ناخواسته و از رویِ ناچاری به گونه‌ای استراتژیك تنها و از هر گونه اتحاد معنادار و متصل به قدرت‌های بزرگ محروم است.» با این حال مصباحی تأکید می‌کند، ایران منزوی نیست بلکه به ‌شدت درگیر نظام بین‌الملل و در عین حال متکی بر توانایی خویش است و این توانایی بر اساس یک فرهنگ استراتزیک بومی بنا شده است. در مقالات کتاب «تنهايی استراتژيك ايران» که نشر پیله آن را با ترجمۀ علی نعمت‌پور منتشر کرده این نظریۀ مهم مصباحی به تفصیل تشریح شده است. زمانی که مصباحی از تنهایی استراتژیك ایران سخن می‌گوید، اشاره بدین واقعیت می‌کند که ایران در طراحی، تدوین، كاربرد و پیشبرد استراتژی‌های كلان خود تنهاست. از این‌رو تنهایی استراتژیك ایران مؤیدِ وضعیتی است كه در آن ایران فاقد هرگونه اتحاد طبیعی با ابرقدرتی جهانی یا قدرتی بزرگ است؛ فقدانی كه با پیروزی انقلاب اسلامی، بحران گروگان‌گیری و در نهایت جنگی خونین و طولانی با عراق و تحریم‌های همه‌جانبۀ آمریکا بیش از پیش تشدید شد. دفاع ۸‌ ساله از وطن، آن هم در برابر عراقِ بعثی كه هر دو ابرقدرت دوران جنگ سرد برای نخستین و واپسین‌بار از یك سوی میدان نبرد پشتیبانی می‌كردند از تنهایی استراتژیك ایران حکایت دارد. مصباحی به‌درستی بر آن است که تنهایی استراتژیک مشخصۀ بنیادین ایران است. او به‏ روشنی درگیری و درهم‌تنیدگی ژرفِ جمهوری اسلامی در نظام بین‌‏الملل را با تکیه بر این مفهوم شرح می‌دهد. با این‌ حال، مفهوم تنهایی استراتژیک مختصِ ایران انقلابی نبوده است و بی‌تردید تنهایی استراتژیک ایران در دهه‌های اخیر به‌ ویژه پس از پروندۀ پرماجرای هسته‌ای و تحریم‌های آمریکا و دیگر کشورهای غربی تشدید شده است. به گواه تاریخ، ایران هیچ‌گاه متحدی استراتژیک در میان قدرت‌های بزرگ نداشته که در میانۀ خطر نظامی یاری‌اش کنند. این بدان معناست که در بزنگاه‌های سرنوشت‌ساز که بقای کشور در معرض خطر است هیچ کشوری در کنار ایران نایستاده است. ایران نه‌ تنها فاقد هر‏گونه متحد استراتژیکِ تضمینی در بزنگاه‌های تاریخی و در میانۀ تنش است بلکه همواره اتحادی شبه‌دائمی میان همسایگان آن برای خُرد کردن و فروپاشی سرزمینیِ ایران وجود دارد. ردپای این واقعیت تاریخی را می‌توان در هم‌پیمانی تُرکان شرقی با امپراتوری روم شرقی در ۱۵۰۰ سال پیش و اتحاد خانات اُزبک با امپراتوری عثمانی در ۵۰۰ سال پیش نیز دید. به بیان دیگر کشورهای آسیای غربی در طول تاریخ، با همۀ تضاد منافع، تنها در یک امر با هم اشتراک ‌نظر دارند: نابودی ایران.

تکیه به درون
به اعتقاد مصباحی «کشوری که مرزهایش خاکریزِ دفاعی آن باشد باید به درون خود تکیه کند.» کمتر کشوری در طول تاریخ، هم‌چون ایران در معرض هجوم پایان‌ناپذیرِ بیگانگان از همۀ مرزهای خود بوده است. در چنین سرزمین کهنی با چنین ویژگی‌های پایداری، تنهایی استراتژیک نشان‏دهندۀ درون‌زایی و استقلال بنیادهای امنیت ملی است. تکیه به درون به این معناست که گرانیگاه و نقطۀ ثقل امنیت ملی ایران بر رابطۀ میان «دولت» و «ملت» استوار است تا روابطی استراتژیک با قدرت‏‌های بزرگ یا گروه‌‏های غیردولتی منطقه‌ای. به عبارت دیگر در صورت گسست و تزلزل در رابطۀ دولت و ملت، هم‌پیمانی با قدرت‌های بزرگ، گروه‏‌های غیردولتی نظامی منطقه‌ای و موشک، بمب هسته‌ای، تانک و هواپیما نمی‌توان امنیت ملی ایران را حفظ کرد. خطایی که واپسین شاه ایران مرتکب شد و گرانیگاه امنیت ملی ایران را بیش‌از‌پیش بر رابطۀ نظامی با آمریکا استوار ساخت، چراکه به درون‌زایی بنیادهای امنیت ملی باور نداشت. جای شگفتی نبود که همواره در بحران‌ها چشم به دهان لندن و واشنگتن داشت. بنابراین به باور محی‌الدین مصباحی، عمق استراتژیک ایران را درون كشور باید جُست! نقطه ثقل امنیت ایران بر رابطۀ حكومت و ملت استوار است و به «وحدت در بالا، كثرت در پایین» اشاره دارد: انسجام میان سیاست‌گذاران، احترام به شیوه‌های زندگی مردم. توازن میان امنیت و آزادی! در نهایت این‌که مفهوم «تنهایی استراتژیک» راهی برای فهم وضعیت ایران در جهان و فهم باید و نبایدهای رفتار دیپلماتیک در ایران است. این مفهوم فهمی علمی و به دور از ایدئولوژی ارائه می‌دهد که شناخت آن برای بهبود حکم‌رانی در ایران را ضروری می‌کند.

sazandegi

پست های مرتبط

جهانگشای ایرانی

درباره “نادرشاه افشار” نادرشاه افشار کار خود را به عنوان یک جنگاور…

۳۰ آبان ۱۴۰۳

قهرکرده‌ها بازگردند

درخواست وزیر ارشاد از سینماگران جشنواره فیلم فجر امسال قرار است، جایی…

استعفا در اوج

“احسان محمدحسنی” از اوج رفت احسان محمدحسنی با اعلام استعفای خود از…

دیدگاهتان را بنویسید