مصاحبه ترامپ علیه اروپا و اوکراین

دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا بهتازگی در مصاحبهای پر سروصدا با «پولیتیکو» به بیان مواضع دولت خود در قبال مسائل مهم جهانی پرداخت. ترامپ با انتقاد شدید از عملکرد رئیسجمهوری اوکراین و دولت جو بایدن در چهار سال جنگ با روسیه گفت: «زلنسکی ۳۵۰ میلیارد دلار از دولت بایدن پول گرفت و ۲۵ درصد (یکچهارم) از خاک کشورش را از دست داد».
ترامپ از احتمال توقف حمایت از اوکراین سخن گفت و هیچ اطمینان خاطری به متحدان آمریکا در مورد روسیه نداد؛ او تأکید کرد: «من از افرادی حمایت میکنم اما از افرادی حمایت کردهام که بسیاری از اروپاییها از آنها خوششان نمیآید. برای مثال من ویکتور اوربان، نخستوزیر راست افراطی مجارستان را بهخاطر سیاستهای کنترل مرزیاش تحسین میکنم».
رئیسجمهور آمریکا در بخش دیگری از گفتوگوی جنجالی خود، اروپا را بهعنوان گروهی از کشورهای «در حال زوال» به رهبری افراد «ضعیف» محکوم و متحدان سنتی ایالات متحده را به دلیل عدم کنترل مهاجرت و پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین تحقیر کرد. او نشان داد از نامزدهای سیاسی اروپایی که با دیدگاه خودش برای این قاره همسو باشند، حمایت میکند. رئیسجمهور آمریکا در واکنش به احتمال حمله زمینی این کشور به ونزوئلا گفت: «من در این رابطه اظهارنظر نمیکنم. من به هیچ طریقی این را نمیگویم. من میتوانم بگویم که او (مادورو) میلیونها نفر را برای ما فرستاد؛ زندانیها، قاچاقچیان مواد، رؤسای باند موادمخدر و کسانی که در بیمارستانهای روانی بستری بودند. زمانی که ما رئیسجمهور احمق داشتیم، آنها را به کشور ما فرستادند. بایدن بهخصوص در حال حاضر، بهره هوشی پایینی دارد. او ۳۰ سال پیش نیز بهره هوشی پایینی داشت اما در حال حاضر بهره هوشی او بسیار پایین است. کاری که او با کشورمان کرد، خوب نبود».وی در پاسخ به اینکه «آیا قصد دارید، مادورو را از سمتش کنار بگذارید و یا کنار رفتنش را ببینید؟»، گفت: «من نمیخواهم این را بگویم اما او به روزهای آخرش رسیده است».
ترامپ در ادامه بار دیگر از رد احتمال حمله زمینی به ونزوئلا خودداری کرد و گفت که درخصوص راهبردهای نظامی صحبت نخواهد کرد. بهنظر میرسد، تمرکز اصلی مصاحبه اخیر ترامپ با «پولیتیکو» بر بازتعریف تند، دراماتیک و تقابلی رابطه آمریکا با اروپا باشد؛ بازتعریفی که از خلال تکرار مضامینی مانند «ضعف»، «زوال» و «تهدید وجودی مهاجرت» بیان میشود. این مصاحبه که در گزارشهای مختلف بهعنوان گفتوگویی پراکنده، طولانی و گاه نامنسجم توصیف شده است بیش از آنکه یک بحث سنجیده سیاستگذاری باشد به حملهای طولانیمدت و شبیه به مناظره انتخاباتی علیه متحدان کلیدی آمریکا تبدیل شد و پیشنمایشی صریح از رویکرد سیاست خارجی او در آینده ارائه کرد.
این وضعیت تنها انتقادی مشابه دوره اول او درباره هزینهها یا سهمبری امنیتی نیست و جنبهای ایدئولوژیک پیدا کرده است که ادعا میکند، اروپا در حال تجربه «محو تمدنی» بر اثر سیاستهای بسیار اصلاحطلبانه و رها شده مهاجرتی است. پیامد تحلیلی این نوع چارچوبگذاری بسیار عمیق است و مبنای اتحاد آمریکا و اروپا را از ارزشهای مشترک دموکراتیک و منافع امنیتی به یک آزمون فرهنگی و معاملاتی منتقل میکند که بر محدودیتهای شدید مهاجرتی با رنگ و بوی نژادی استوار است.
ترامپ با سیاستهای مهاجرتی خود نشان میدهد که نقد او ریشه در سیاست هویتی و اضطرابهای فرهنگی راست افراطی دارد و نه تحلیل ژئوپلیتیک یا اقتصادی. او بارها ادعا کرد، کشورهایی مانند سوئد و آلمان به دلیل مهاجرت دیگر «قابل دوام» نیستند و این برداشت عملاً استراتژی جدید امنیت ملی دولت او را توجیه میکند. این استراتژی صراحتاً خواستار پرورش مقاومت در برابر مسیر کنونی اروپاست که اقدامی آشکار در جهت حمایت از راست افراطی این قاره در برابر نهادهای دموکراتیک تثبیت شده، محسوب میشود.
موضوع مهم بعدی به جنگ روسیه و اوکراین و فرسایش وحدت فراآتلانتیک بر سر یک مسئله حیاتی امنیتی مربوط میشود. ترامپ بار دیگر ادعا کرد، روسیه به دلیل بزرگی و قدرت، دست بالا را دارد و ولودیمیر زلنسکی باید کوتاه بیاید و برای دستیابی به توافق صلح، بخشی از خاک اوکراین را واگذار کند. او بهطور خاص رهبران اروپایی را متهم کرد که زیاد حرف میزنند اما کاری انجام نمیدهند و هشدار داد که آمریکا ممکن است از میز مذاکرات کنار بکشد.
این موضع نهتنها موقعیت اوکراین را تضعیف میکند بلکه شکاف عمدهای بین آمریکا و شرکای اروپایی آن ایجاد خواهد کرد. کشورهایی که تقریباً بهطور کامل، ایده واگذاری خاک حاکمیتی به مسکو را رد میکنند. از منظر تحلیلی این رویکرد، سیاست آمریکا را با اهداف جنگی روسیه همراستا میکند و نوعی هدیه ژئوپلیتیکی برای ولادیمیر پوتین است که به گفته خود ترامپ خواهان اروپایی ضعیف است. این اظهارات روایتی قدرتمند از تفرقه و احتمال رهاسازی اوکراین میسازد که بدونشک کرملین را جسورتر میکند و اروپا را وادار خواهد کرد به سرعت درباره استقلال دفاعی و سیاست خارجی خود نسبت به واشنگتن تجدیدنظر کند.
ترامپ با نادیده گرفتن کمکهای گسترده مالی و نظامی اروپا به اوکراین و ناتوانی آشکار در بحث منسجم درباره مسیر جنگ یا حتی نام بردن از شهرهای اوکراین فراتر از کییف این تصور را تقویت میکند که سیاست او بر پایه انگیزههای شخصی و میل به درهم شکستن سنتهای سیاست خارجی دولتهای پیشین است بدون توجه به پیامدهای راهبردی برای ثبات جهانی.
جمعبندی تأثیر این مصاحبه، شکلگیری این برداشت است که آمریکا تحت رهبری او به سمت تقابل با دموکراسی لیبرال اروپایی حرکت میکند و یک سیاست خارجی مبتنی بر ملیگرایی فرهنگی و معاملات کوتاهمدت را دنبال خواهد کرد که همسویی ایدئولوژیک داخلی را بر تعهدات تاریخی به متحدان ترجیح میدهد.

