“محمد بقاییماکان”
محمد بقاییماکان، پژوهشگر، تاریخپژوه، ادیب و مولف کتابهایی، چون «نگرشهای ایرانی» درخصوص شب یلدا (چله) به ایبنا میگوید: «یلدا واژهای سریانی به معنی زایش یا متولد شدن است. برخی از کسانی که دربارۀ این آیین تحقیق کردهاند، نظرشان بر این است که در این شب پیامبری ایرانی به نام مهر یا میترا از مادری به نام ناهید زاده شده است. ناهید در عین دوشیزگی مهر را به دنیا آورد، این اسطورهای است که در مسیحیت نیز مطرح میشود. حکایت جشن یلدا از به وجود آمدن مهر، آنگونه که برخی از محققان از آن در قالب شخص پیامبری به نام مهر مطرح میکنند، یا حکایتی از شب برآمدن خورشید و نورانیتر شدن و طولانیتر شدن حضور خورشید در آسمان نشاندهندۀ توجهی است که ایرانیان از قدیم به موضوعی به نام نور داشتند و تجسم آن را در خورشید میدیدند. شب یلدا همچنین آغاز آیین روز اول دیماه است و کلمۀ «دی» در زبان فارسی باستان به معنی «خدا» است و این همان کلمهای است که در زبان اروپایی، بهخصوص انگلیسی به day یعنی روز تبدیل شده است. در واقع day یک کلمۀ فارسی است که نشاندهندۀ برآمدن خورشید در شرایطی است که ظلمت رفتهرفته از بین میرود و غلبۀ نور بر تاریکی رفتهرفته بیشتر میشود. ایرانیان براساس اسناد موجود که شهابالدین سهروردی بر آن مُهر تایید میزند، در جهان اولین قومی بودند که خداوند را به لطیفترین عنصری که در عالم وجود دارد، تشبیه کردهاند و گفتهاند خداوند نور است، خداوند نور مطلق است. به همین سبب از هزاران سال پیش که ما تاریخ آن را نمیدانیم، این اندیشه در بین نیاکان ما قوت گرفت و موضوع قابل تأمل و اندیشمندانهای است که قومی در گرگومیش تاریخ؛ در زمانی که چهبسا بقیه اقوام روی زمین هنوز دست چپ خویش را از دست راست نمیشناختند، چنین اندیشه نابی را مطرح کند. در زمانی که متمدنترین و اندیشهمندترین قوم جهان و جامعه آن زمان که بعدها فلسفه غرب از آنجا، یعنی یونان میآید و آنها خدایان دروغین را میپرستیدند، ایرانیان چنین اندیشۀ نابی را مطرح میکنند. یعنی به جای اینکه به اصنام بهعنوان خدا توجه کنند، مثلاً مانند اعراب بتکدهای بسازند که در آن لات و منات و عزی را قرار بدهند و آنها را بپرستند، ایرانیان به یک مبدأ نورانی توجه داشتند و روز تولد او را زمانی قرار دادند که تجسم آن نور، یعنی خورشید رفتهرفته افزایش پیدا میکند و یلدا یا زایش نور نامیده میشود. این اصطلاحی که اکنون ما در دین مبین به نام «نورالانوار» داریم، در واقع گرتهبرداری از «شیدانشید» است که «نورالانوار» ترجمه «شیدان شید» است. «شیدان شید»، یعنی مرکز نور یا در واقع همان ذات حقیقت مطلق، یعنی خداوند است. این موضوع بسیار درخور توجهی است، الان مردم ما پس از گذشت هزاران سال که زمانش بر ما معلوم نیست، این سنت را گرامی میدارند. ایرانیان چندین جشن و آیین بزرگ دارند که تاریخ آن برای ما معلوم است؛ نوروز که منسوب به جمشید است، مهرگان که منسوب به فریدون است و دیگری سده که منسوب به هوشنگ است که البته سده از همه جشنها قدیمیتر است. به این نکته دقت کنید که ایرانیان در طول تاریخ تا چه حد به این اصل پایبند بودند که پیوسته پس از هر سیاهی سپیدی سربرمیآورد یا به عبارتی دیگر، چنان که مرسوم شده است که «پایان شب سیه سپید است»، ایرانیان همیشه امیدوار بودند به اینکه نباید امید را از دست داد و این اندیشه را در وجود خودشان پرورش دادند که باید شادی را در زندگی اصل قرار بدهند تا براساس آن پویایی، سازندگی، ابداع و ابتکار شکل بگیرد».