رنگ‌زمینه

خدمت یا خیانت

درباره “جلال آل‌احمد”

۱۱ آذر سالروز تولد مردی است که دو سال پیش از انقراض سلسله قاجار به دنیا آمده بود و دوران کودکی و نوجوانی‌اش در زمانه رضا‌شاه پهلوی گذشت. روزگار متلاطم آن سال‌ها جلال آل‌احمد را به سمت حزب توده برد اما به زودی از آن دل برید و چند سال بعد به حزب زحمتکشان دکتر مظفر بقایی پیوست. سیر تفکراتش به سمت جدال با دنیای مدرن رفت و با کتاب‌هایش به نفد فضای روشنفکری و مظاهر غرب آن زمان پرداخت. بسیاری تفکرات او را پیش‌زمینه بروز تغییرات در ایران می‌دانند و برخی دیگر نگاه انتقادی او را بر تمام جریانات آن زمان گسترده می‌دانند. سازندگی به مناسبت صد‌ویکمین سالروز تولد این چهره ادبی به نقد نظریات او در جریان روشنفکری ایران می‌پردازد.

در نقد غرب و تحت تاثیر غرب
جلال آل‌احمد در دهه ۴۰ با نوشتن غرب‌زدگی در میان جامعه روشنفکری ایران به شهرت رسید. او در این کتاب به سیاست‌های مدرنیزاسیون پهلوی به سبک غربی پرداخته است و استعمار کشورهای آسیایی و آفریقایی توسط کشورهای غربی را زمینه‌ساز وابستگی اقتصادی شرق به غرب می‌داند. از نظر او، ظاهر و سبک پوشش غربی در این شرایط اهمیت می‌یابد، سینما مکانی فرهنگی برای انتقال ارز‌ش‌ها نیست و آزادی زنان را به ‌عنوان واجبات غرب‌زدگی یا مستلزمات آن تعبیر کرده است اما در عین حال به محرومیت زنان از حقوق اولیه خود می‌تازد. ایده‌های جلال از سوی افرادی که به دفاع از او می‌پردازند، ایده‌هایی است که مخاطبان را از تقلید کورکورانه از غرب که مترتب بر سیاست‌های پهلوی است، بر حذر می‌دارد. او در اندیشه‌های خود تحت تاثیر ژان پل سارتر که روشنفکران را وجدان بیمار جامعه می‌داند و بحث‌های او درباره ظهور تکنولوژی در غرب وام‌دار افکار هایدگر است و در واقع کتاب غرب‌زدگی را متاثر از کرگدن اوژن یونسکو و طاعون آلبر کامو نوشته است. نکته‌ای که شاید خود به آن توجه نکرده دقیقاً همین است که جلال نیز به ‌نوعی تحت تاثیر آرا و تفکرات فیلسوفان و نویسندگان غربی است. سیدجواد طباطبایی، استاد دانشگاه و پژوهشگر ایرانی فلسفه، تاریخ، حقوق و سیاست یکی از منتقدان افکار و اندیشه‌های جلال آل‌احمد بود که این موضوع را مورد توجه قرار داد. او در جلد نخست کتاب «تاملی درباره ایران» می‌نویسند: «آل‌احمد پس از آنکه در غرب‌زدگی مطالب غیرانتقادی بسیاری را از منابع اغلب نامعتبر به ‌عنوان برهان خیال‌اندیشی‌های خود نقل می‌کند، ردای پیامبر بر دوش می‌افکند و پرده ادعاهای خود را چنان بالا می‌گیرد که خود را در زندگی مسلمانان صدر اسلام قرار می‌دهد تا بتواند احکامی غیرقابل تردید صادر کند اما دم خروس غرب‌زدگی مضاعف- به تعبیر احمد فردید- و روشنفکری او جایی دیده می‌شود که نزدیک شدن ساعتی را اعلام می‌کند که نشانه‌های آن را در فیلمی از اینگمار برگمن و یکی دو نمایشنامه از آلبر کامو و اوژن یونسکو دیده است!»
به اعتقاد سیدجواد طباطبایی، مشروطه با فراهم آوردن فرصت مناسبی برای طرح مفاهیم نوآیین امکان مناسبی را برای طرح پرسش از انحطاط ایران فراهم کرد و راهی را گشود که فرجام امیدبخشی را نوید می‌داد ولی ورود روشنفکرانی مانند آل‌احمد و شریعتی آن هم با طرح ایدئولوژی‌های جامعه‌شناسانه که متعاقب آن انقلاب ۵۷ را موجب شد این فرصت را فنا ساخت و در نتیجه مساله اصلی ایرانیان که چگونگی مواجهه‌ای عالمانه با تجدد بود به حاشیه رفت. طباطبایی همواره در سخنرانی‌ها و زمانی که قرار بود بر روشنفکری ایران بتازد به این موضوعات اشاره می‌کرد: «بحث روشنفکری اتخاذ موضعی سیاسی، ایدئولوژیکی است که می‌توان مثل نظریه غرب‌زدگی آل‌احمد، با ایراداتی اساسی، کل نظریه را به هوا فرستاد چون یک موضع‌گیری سیاسی و ایدئولوژیکی در مناسبات قدرت است». نقد طباطبایی به کسانی چون علی شریعتی، احسان نراقی، آرامش دوستدار، جلال آل‌احمد که او آنها را ایدئولوگ‌های جامعه‌شناسی می‌خواند این بود که نهایتاً امکان اندیشیدن پیرامون ایران را ندارند چراکه مساله ایران در درجه اول انحطاط تفکر و اندیشه است و جامعه‌شناسی از اندیشیدن پیرامون مسائل بنیادی، کار خود را آغاز نمی‌کند.
مسعود فراستی که اغلب خیلی‌ها از زیر تیغ تیز نقد او گذشته‌اند هم اساساً جلال آل‌احمد را روشنفکر نمی‌داند. به اعتقاد فراستی، آل‌احمد نویسنده بسیار عقب‌افتاده‌ای است و غرب‌زدگی هم اصلاً علیه غرب نیست. درک ابتدایی جلال از غرب‌زدگی اتفاقاً اشکال اوست. کاش علیه غرب‌زدگی بود؛ درحالی که رو به عقب و علیه ماشین، تکنولوژی و هر چیز مدرنی است. عقب است. به ‌جای اینکه مماس با زمان و حریف زمان باشد به عقب برمی‌گردد».

آیین‌نامه ضدیت با غرب
جلال آل‌احمد یک سال پس از چاپ کتاب غرب‌زدگی، «خدمت و خیانت روشنفکران» را نوشت اما انتشار آن حدود ۶ سال زمان برد و یک سال پیش از مرگ او در سال ۱۳۴۸ به چاپ رسید. او در این کتاب نسبت به جریان روشنفکری ایران آن زمان، نگاه انتقادی را طرح کرد اما «خدمت و خیانت روشنفکران» پس از انقلاب بیشتر مورد توجه غرب‌ستیزان قرار گرفت. از نظر صادق زیباکلام دلیل مطرح شدن این کتاب بغض و کینه‌ای است که بسیاری از اسلام‌گرایان و اندیشمندان و صاحب‌نظران حکومتی در ایران نسبت به روشنفکر و جریان روشنفکری دارند چراکه جریان روشنفکری ملازمت چندانی با دین ندارد، منتقد است و ویژگی‌هایی دارد که به درد هیچ حکومتی نمی‌خورد. زیباکلام می‌گوید: «اینکه ما نسبت خیانت به روشنفکران بدهیم، حرفی که مرحوم دکتر شریعتی هم بیان کرد، سخن درستی نیست. مشکل اساسی در تعریف جلال آل‌احمد و دکتر علی شریعتی از روشنفکر است. حدود ۵۰ سال از انتشار کتاب می‌گذرد اما به جرأت می‌توان آن را مانیفست، قانون اساسی یا آیین‌نامه ضدیت و دشمنی ایران با غرب دانست. درست است که کتاب برای نیم قرن پیش است ولی می‌توان آن را دستورالعمل ایران در ۳۶ سال گذشته دانست و بعید می‌دانم که کتاب دیگری پیدا شود که تا این اندازه به زمانه ما متصل باشد». جلال آل‌احمد در آن زمان نامی از روشنفکرهای آن دوران نبرده است ولی به نظر می‌رسد که منظور او بیشتر افرادی چون فروغی، تقی‌زاده و وثوق‌الدوله است که در رأس امور آن زمان قرار داشتند و احتمالاً ارجاع به آن یک جمله معروف سیدحسن تقی‌زاده که «‌ایرانی باید از فرق سر تا نوک پا غربی شود». همزمان مدافعان جلال آل‌احمد معتقدند که او بسیاری از سنت‌ها و خرافات موجود در جامعه را مورد انتقاد قرار داد، آنها را مانعی بر سر راه پیشرفت جامعه می‌دانست و بر اهمیت عقلانیت و اندیشه‌ورزی تاکید می‌کرد و دین را زمانی می‌پذیرفت که با عقل سازگار باشد.
مساله را شاید بتوان از دید دیگری هم بررسی کرد؛ اینکه جلال آل‌احمد در زمان نوشتن کتاب غرب‌زدگی تنها ۳۹ سال داشت و در ۴۰ سالگی کتاب در خدمت و خیانت روشنفکری را نوشت بنابراین هیچ بعید نیست کتاب ناشی از اقتضائات جوانی و هیجان اجتماعی باشد. او پیش از آنکه فرصت داشته باشد تا اندیشه‌ها و آرا خود را بازخوانی کند در ۴۶ سالگی از دنیا رفت. شاید مانند بسیاری از روشنفکران دیگر در دهه‌های بعدی زندگی خود نظریاتش را تغییر می‌داد، همان‌طور که از نظراتش نسبت به حزب توده برگشت.

sazandegi

پست های مرتبط

روانکاوی چرخان

درباره نمایش “بونکر” «بونکر»، جدیدترین کار و اجرای جلال تهرانی در مجموعه…

آینده کانون

دستور رئیس‌جمهور برای رفع دغدغه کانون رئیس‌جمهور به وزیر آموزش‌وپرورش دستور داد…

خودویرانگری

درباره فیلم “ماده” همه انسان‌ها با به پا سن ‌گذاشتن به ‌نوعی…

دیدگاهتان را بنویسید