ناترازی آب و انرژی کدام صنایع را زمینگیر کرده است؟

ناترازی آب و انرژی خیلی از داراییها و سرمایهگذاریها را به داراییهای به گل نشسته تبدیل کرده است. در تابستان به خاطر قطعی برق و جیرهبندی آب و در زمستان به خاطر قطعی گاز، خیلی از سرمایهگذاریها از حیز انتفاع خارج میشوند و به اصطلاح اقتصاددانان به داراییهای به گل نشسته تبدیل میشوند.
از منظر مفهومی، داراییهای به گل نشسته به داراییهایی اشاره دارند که به دلیل تغییرات در تقاضا، سیاستها یا شرایط زیستمحیطی، دیگر جریان نقدی یا ارزش مورد انتظار را تولید نمیکنند. همه صنایع و خدماتی که ارزش افزودهشان با آب است به دلیل خشکسالیهای اخیر عملا ارزشی ندارند. همچنین صنایع یا خدماتی که مزیتشان در قیمت گاز و برق ارزان است عملا به داراییهای به گل نشسته تبدیل شدهاند.
به طور مثال، استخرها و مجموعههای آبی بزرگ با توجه به خشکسالی اخیر و جیرهبندی آب و کمبود گاز در زمستان با تعطیلی مواجه میشوند و در نتیجه مزیت خود را از دست دادهاند.
همچنین صنایع فولاد و پتروشیمی، که از ستونهای اصلی اقتصاد صنعتی ایران هستند، به شدت به آب و انرژی وابستهاند. تولید فولاد نیازمند مصرف حجم عظیمی از آب برای خنکسازی و فرآیندهای تولید است. در مناطق مرکزی و کویری ایران، مانند یزد و اصفهان، که کارخانههای بزرگ فولادسازی مانند فولاد مبارکه و ذوبآهن قرار دارند، کمبود آب به دلیل خشکسالیهای متوالی و افت سطح آبهای زیرزمینی، تولید را مختل کرده است. این واحدها که با سرمایهگذاریهای کلان احداث شدهاند، در زمان قطعی آب یا کاهش سهمیه، نمیتوانند با ظرفیت کامل کار کنند و جریان درآمدی آنها به شدت کاهش مییابد. به همین ترتیب صنایع پتروشیمی که به گاز طبیعی بهعنوان خوراک و انرژی وابستهاند، در زمستانها با قطعی گاز مواجه میشوند. این قطعیها، بهویژه در ماههای سرد سال که اولویت تأمین گاز به بخش خانگی داده میشود، تولید را متوقف یا محدود میکند و سرمایهگذاریهای انجام شده در این واحدها را به داراییهایی کمبازده یا حتی بدون بازده تبدیل میکند.
کشاورزی، بهعنوان یکی از بخشهای سنتی و حیاتی اقتصاد ایران نیز از ناترازی آب به شدت آسیب دیده است. بسیاری از زمینهای کشاورزی که سالها با سرمایهگذاریهای قابل توجه در زیرساختهایی مانند سیستمهای آبیاری و چاههای عمیق توسعه یافتهاند به دلیل کاهش منابع آبی سطحی و زیرزمینی، دیگر قابل کشت نیستند. در مناطقی مانند خوزستان، فارس و کرمان، افت سطح آبهای زیرزمینی و خشک شدن رودخانهها و سدها، زمینهای کشاورزی را به اراضی بایر تبدیل کرده است. این زمینها که روزگاری ارزش اقتصادی بالایی داشتند، اکنون به داراییهای بهگل نشسته تبدیل شدهاند زیرا بدون آب، امکان تولید محصول و ایجاد درآمد وجود ندارد.
صنایع تولید سیمان نیز از دیگر قربانیان ناترازی انرژی هستند. این صنعت به دلیل مصرف بالای برق و گاز در تابستان با قطعی برق و در زمستان با کمبود گاز مواجه میشود. کارخانههای سیمان که با هزینههای گزاف احداث شدهاند در زمان قطعی انرژی نمیتوانند تولید را ادامه دهند و این امر نهتنها سودآوری آنها را کاهش میدهد بلکه بدهیهای بانکی و هزینههای ثابت آنها را به بار مالی سنگینی تبدیل میکند. این وضعیت، ارزش داراییهای فیزیکی این کارخانهها را به شدت کاهش داده و آنها را به نمونههای بارز داراییهای بهگل نشسته تبدیل کرده است.
بخش گردشگری و تفریحی نیز از این ناترازی بینصیب نمانده است. مجموعههای تفریحی آبی، مانند پارکهای آبی و استخرهای بزرگ، که در دهههای گذشته با سرمایهگذاریهای کلان در شهرهای بزرگ و حتی مناطق کویری ساخته شدهاند به دلیل کمبود آب و محدودیتهای جیرهبندی، یا تعطیل شدهاند یا با ظرفیت بسیار پایینی فعالیت میکنند. این مجموعهها که زمانی بهعنوان مراکز درآمدزا و جذب گردشگر شناخته میشدند، اکنون به دلیل ناپایداری تأمین آب و افزایش هزینههای انرژی، سودآوری خود را از دست دادهاند و به داراییهایی بدون ارزش اقتصادی تبدیل شدهاند.
صنایع کوچک و کارگاههای تولیدی نیز از این بحران مستثنا نیستند. بسیاری از کارگاههای تولیدی در شهرکهای صنعتی، بهویژه در مناطقی که با کمبود آب و برق مواجهاند، نمیتوانند به فعالیت خود ادامه دهند. این واحدها که اغلب با سرمایهگذاریهای شخصی و وامهای بانکی ایجاد شدهاند به دلیل ناترازی انرژی و آب یا تعطیل شدهاند یا با زیان انباشته مواجهاند که این امر آنها را به داراییهای بهگل نشسته تبدیل کرده است.
در کنار اینها، نیروگاههای برق که خود باید تأمینکننده انرژی باشند نیز به دلیل کمبود سوخت (گاز یا مازوت) در زمستانها و کمبود آب برای خنکسازی در تابستانها با کاهش تولید مواجه شدهاند. این نیروگاهها که با سرمایهگذاریهای عظیم دولتی و خصوصی ساخته شدهاند، در شرایط ناترازی نمیتوانند جریان نقدی مورد انتظار را تولید کنند و به داراییهایی کمبازده تبدیل شدهاند.
به طور کلی، ناترازی آب و انرژی در ایران، به دلیل وابستگی شدید اقتصاد به این دو منبع، بخشهای وسیعی از صنعت و خدمات را تحت تأثیر قرار داده و سرمایهگذاریهای کلان در این حوزهها را به داراییهای بهگل نشسته تبدیل کرده است. این وضعیت نهتنها به کاهش تولید و درآمد منجر شده بلکه بدهیهای انباشته، بیکاری و کاهش اعتماد سرمایهگذاران را نیز به دنبال داشته است. برای رفع این مشکل، نیاز به اصلاحات ساختاری در مدیریت منابع، سرمایهگذاری در فناوریهای کمآببر و انرژیهای تجدیدپذیر و بازنگری در سیاستهای تخصیص منابع ضروری است. بدون این اقدامات، روند تبدیل داراییهای مولد به داراییهای بهگل نشسته ادامه خواهد یافت و اقتصاد ایران را با چالشهای جدیتری مواجه خواهد کرد.

