رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > فرهنگ : درمانگر فرهنگ

درمانگر فرهنگ

پریسا احدیان، خبرنگار فرهنگی

شب دکتر محمد صنعتی و رونمایی از کتاب فرجام کین‌خواهی کیخسرو

عصر شنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ هفتصدوسی‌وپنجمین شب از مجموعه شب‌های مجلۀ «بخارا» با همراهی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی به شب «محمد صنعتی» اختصاص یافت. در این شب که به مناسبت رونمایی از کتاب «فرجام کین‌خواهی کیخسرو» برگزار شد،
علی دهباشی، احمد محیط، سیروس علی‌نژاد، سامان توکلی، مهدیه معین و محمد صنعتی به سخنرانی پرداختند. «فرجام کین‌خواهی کیخسرو» تازه‌ترین اثر دکتر محمد صنعتی است که نشر شهاب ثاقب آن را منتشر کرده است.
در ابتدا علی دهباشی ضمن خوش‌آمدگویی به میهمانان حاضر در این مجلس گفت: «کسانی که با ادبیات آشنا هستند، می‌دانند در دهۀ ۶۰ دکتر صنعتی فرصت بیشتری داشت و با مطبوعات ادبی از قبیل آدینه، دنیای سخن و… همکاری مستمری داشت و مقالاتش در فضای نقد ادبی آن سال‌ها بسیار مؤثر افتاد و هنوز خاطرۀ ویژه‌نامۀ فصلنامه ارغنون دربارۀ مرگ که با ویراستاری و سرپرستی ایشان منتشر شد، فراموش نشده است و پس از گذشت سه دهه هم‌چنان مورد مراجعۀ دانشجویان و علاقه‌مندان است. اهمیت کاری که ایشان در حوزۀ نقد ادبی به ویژه در مورد نقد آثار صادق هدایت کرد هم قابل توجه است. بعدها بخشی از این نقدها به صورت کتاب «صادق هدایت و هراس از مرگ» منتشر شد و بخش‌هایی هم هنوز منتشر نشده و امیدواریم دکتر فرصت کنند و این‌ها را منتشر کنند. آخرین کاری که ما در بخارا انجام دادیم، گفت‌وگویی است که ایشان دربارۀ جریان‌های روشن‌فکری دهه ۴۰ با آقای سیروس علی‌نژاد داشتند. این گفت‌وگو مأخذ کسانی است که قصد دارند دربارۀ جریانات و تحولات روشن‌فکری ایران از جهات گوناگون مقاله بنویسند. دکتر شایگان وقتی این گفت‌وگو را خواندند بسیار علاقه‌مند شدند تا ایشان را ملاقات کنند و این ملاقات اتفاق افتاد و به دوستی هفتگی و ماهانه انجامید.»

نقش صنعتی در سیاست‌گذاری
سپس احمد محیط دربارۀ حضور مؤثر محمد صنعتی در حوزۀ روان‌کاوی و روان‌پزشکی گفت: «دهۀ ۶۰ دهۀ بسیار مهمی برای بهداشت روان در این کشور بود. یکی از علل این بود که در دهۀ ۶۰ گروهی بسیار اندیشمند و خوب در سیاست‌گذاری بهداشت ایران در وزارت بهداشت مدخلیت داشتند و نگاه به این موضوع را از طریق خدمات بهداشتی اولیه شروع کردند که از روستا و کرانه‌های شهرها شروع می‌شد و به پزشک عمومی و تخصصی می‌رسید که چطور این‌ها باید در ارتباط با هم باشند و فقط گروه می‌تواند درمان را ارائه دهد نه فرد و این‌ها همه مورد بحث ما بود. ادغام بهداشت روان در درون خدمات بهداشتی اولیه یکی از برنامه‌هایی بود که من هم به شدت دنبال می‌کردم و برای این مسأله گروهی را تعیین کردیم که مغز متفکر این موضوع باشند. در آن زمان دکتر صنعتی در دانشگاه تهران شروع به کار کرده بودند. ما در آن گروه از دکتر داویدیان و دکتر صنعتی به عنوان دو اندیشمند بزرگ دعوت کردیم تا در کنار هم بتوانیم مشخص کنیم چطور بهداشت روان در سطوح متفاوت از روستا تا مراکز بالای شهرها و به اشکال متفاوت از طریق افراد متفاوت ادغام شده و نقش روان‌شناس، نقش پزشک عمومی و روان‌پزشک به چه شکل در سطوح متفاوت اجرا شود. اگر بهداشت روان به شکل خوبی در خدمات بهداشتی اولیه ادغام شد، دکتر صنعتی یکی از کسانی بود که در این کار سهم عمده‌ای داشت.»

نقش صنعتی در اسطوره‌شکنی
در ادامه سیروس علی‌نژاد در مورد کتاب «فرجام کین‌خواهی کیخسرو» گفت: «اهمیت داستان کیخسرو بیشتر در پایان داستان است چون او بعد از اینکه تمام دشمنانش را نابود و ایران را از وجود اهریمنان بدسرشت ایمن می‌کند، تصمیم می‌گیرد پادشاهی را رها کرده و عارف شود و به عبارتی زنده از زمین به آسمان می‌رود. و این چیزی است که معمولاً اتفاق نمی‌افتد؛ یعنی قدرت‌مندان، قدرت را رها نمی‌کنند. اگر گشتاسب این قدرت را رها می‌کرد، اسفندیار به دست رستم کشته نمی‌شد. کیخسرو می‌گوید از درد و رنج مردمان اذیت است و خیلی مردم‌دوست جلوه می‌کند اما در طول جنگ‌هایش با تورانیان هیچ اثری از این مهربانی و عطوفت و صلح‌طلبی در او نمی‌بینید و فقط کین‌توزی به شکل وحشیانه‌ای در توران توسط ایرانیان بود. کتاب دکتر صنعتی در پی آن است این راز شگفت را برملا کند که چرا ایرانیان به چنین حملاتی دست می‌زنند و می‌خواهد به ما بگوید، کیخسرو پس از تمام پیروزی‌ها دچار انفعال می‌شود و دست از قدرت می‌کشد. ابتدا نمونه‌هایی از تحلیل‌های مذهبی و عرفانی به دست می‌دهد و از متون اوستایی و پهلوی مطالبی می‌آورد که نشان‌دهندۀ تقدس کیخسرو در آیین زرتشتی است و در مکتب اشراق سهروردی هم مقام او را یادآور می‌شود سپس تحلیل‌هایی که پیش از او در ادبیات و روانکاوی در مورد این داستان صورت گرفته را مرور می‌کند و پس از آن کیخسرو را با ادیپ و هملت و مانند این‌ها مقایسه می‌کند. دکتر صنعتی در تحلیل خود وارد عوالم مهر و کین پسر نسبت به پدر در اساطیر می‌شود و از یزدان‌ستیزی کاووس و جمشید تا پدرکشی ضحاک پیش می‌رود و به این نتیجه می‌رسد که این ناخودگاه است که زندگی قهرمان را زیر و رو می‌کند و بر ارادۀ آگاهانه‌اش فائق می‌شود؛ در عین حال گفتاوردی از دکتر محمود صناعی می‌آورد که در فهم کردار کیخسرو راه‌گشاست. جان کلام دکتر صنعتی در تمام آثارش این است که ما باید از زندگی اسطوره‌ای و در جا زدن در اسطوره و زمان‌هایی که آن جریان داشته، فاصله بگیریم. نقش روشن‌فکری و روشنگری دکتر صنعتی این است که به ما بگوید نباید هم‌چنان در اسطوره‌ها بمانیم و برای مدرن شدن لازم است از آن‌ها عبور کنیم.»

نقش آموزشی صنعتی
در ادامه سامان توکلی با اشاره به جامع‌الاطراف بودن دکتر صنعتی دربارۀ نقش آموزشی و دانشگاهی او گفت: «دکتر صنعتی هم روان‌پزشک است و به نقش بدن و بیولوژی در سلامت و اختلال روان به شکل جدی و واقعی توجه دارد و هم روان درمان‌گر است و برای مداخلات روان‌درمان‌گرانه ارزش قائل است و هم به تأثیر عوامل کلان اجتماعی واقف است و در رویکردش به سلامت روان نگاه فرهنگی و اجتماعی جایگاهی محوری دارد؛ به تعبیری نگاه زیستی روانی اجتماعی دارد. به این جهت در کار بالینی رویکردش به بیماری و اختلال نیست، به انسانی است که می‌بیند و به او مراجعه کرده است. فعالیت دکتر صنعتی در دانشگاه تهران و بیمارستان روزبه به عنوان قدیمی‌ترین و مهم‌ترین دانشگاه و دپارتمان و بیمارستان روان‌پزشکی کشور این امکان را برایش فراهم کرد که بتواند این نگاه را در دانشگاه منتقل کند و به این ترتیب در معرفی، پذیرفته شدن و گسترش آن نقش داشته باشد. نگاهی به روان‌پزشکی که صرفاً علامت‌محور و دارومحور نباشد. تردیدی نیست که ورود و تداوم نگاه روان‌کاوانه به آموزش روان‌پزشکان توسط دکتر صنعتی انجام شده و باید ایشان را پایه‌گذار روانپزشکی روان‌پویشی در ایران دانست.»

تردیدافکنی‌های صنعتی
در ادامۀ این شب، مهدیه معین شاگرد سابق و همسر دکتر صنعتی دربارۀ شیوه تدریس او گفت: «نحوۀ تدریس و آموزش آقای صنعتی برایم غریب بود. من سعی کردم با این حیرانی کنار بیایم. تمام سخنرانی‌ها و حتی توضیحاتی که در بخش بر بالین بیمار می‌دادند همیشه بسیار متکثر بود و یک عالم فکر می‌بارید. آموزش پزشکی خیلی یقین‌گراست. من از این فضا آمده بودم. در علم و رشته پزشکی همه چیز قاطع بود. مثلاً می‌گفتند، علت ناشناخته است ولی قاطع! می‌گفتند؛ نوعی ناشناخته‌ای که گویی هرگز قرار نیست، شناخته شود و این مرا در پزشکی بسیار خشمگین می‌کرد. تکثر و آرای متفاوت را از دکتر صنعتی شنیدن، خواندن و فهمیدن ذهن مرا به چالش می‌کشید و می‌توانستم بفهمم حفظ تعادل بر یک زمین لرزان است و هنر این است که بی‌اطمینانی را تجربه کنی! فهمیدم این چقدر خردورزانه و مولد است. تازه فهمیدم ذهن ما شاید بتواند کارهای دیگری کند تا اینکه فقط یک چیز را یاد بگیریم و اجرا کنیم و به کار ببندیم. به هر حال دکتر صنعتی در آموزش‌شان حجم عظیمی از داده‌ها و اطلاعات را ارائه می‌داد و این با توجه به اشراف بی‌نظیر و حیرت‌انگیزشان به ساحت‌های مختلف روان‌پزشکی و روان‌شناسانه بود. سر ویزیت ‌ابتدا همان ساحت ظاهری را حداقل از سه منظر نگاه می‌کردند: توصیفی، فنومنولوژیک (پدیدار شناختی) و دینامیک (پویایی، روان پویایی) بعد تازه وارد سطوح دیگر می‌شدند. اکثر کسانی که روان‌پزشکی یاد می‌گیرند از این سه رویکردی که گفتم، یکی را یاد می‌گیرند. دکتر صنعتی بعد تازه وارد جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی، فلسفه، تاریخ و سینما- به فراخور مرتبط بودن با موضوع- می‌شد. و وقتی می‌دید بچه‌ها جا خورده‌اند، کیف می‌کرد و سر ذوق می‌آمد که ادامه دهد چون فکر می‌کرد آن‌چه می‌گوید، دریافت‌کننده دارد و دریافت‌کنندۀ متوجه پیام او شده و حیران است و این حیرانی را ارج می‌گذاشت.»

دعوت به اندیشیدن
سپس از طرف دانش‌آموختگان، فلوشیپ‌های روان‌درمانی تحلیلی ایران، انجمن علمی روان‌پزشکان ایران و انجمن علمی روان‌شناسی ایران، لوح تقدیر و هدایایی به محمد صنعتی تقدیم شد و پیام سزار آلفونسو، رئیس فدراسیون جهانی روان‌کاوی هم قرائت شد. در پایان دکتر صنعتی از اهمیت تفکر و اندیشه و ایجاد فرهنگ پرسش‌گری در ایران برای حاضران سخن گفت: «سال ۶۴ وقتی به ایران بازگشتم در کنگرۀ روان‌پزشکی شیراز، مقاله‌ای تحت عنوان «زمینه‌های فرهنگی روان‌کاوی» خواندم که خیلی مورد پسند حاضران قرار گرفت و بعد تلاش دکتر محیط را در آنجا دیدم و احساس کردم، جامعۀ ایران برخلاف آن چیزی که تصور می‌شد، جامعه‌ای یک دست نبود بلکه گروه‌های مختلفی در ایران بودند و فکر کردم علی‌رغم همه مشکلاتی که وجود داشت- چون وسط جنگ ایران و عراق بود- می‌شود کاری برای این مرز و بوم کرد و آن مسألۀ من بود. من از جامعه‌ای رفته بودم که گفته می‌شد، فکر نکنید چون دیوانه می‌شوید یا نخوانید دیوانه می‌شوید! یعنی آنچه در جامعه ما ممنوع بود، اندیشیدن و خواندن و فکر کردن بود. حالا به عنوان معلم دلم می‌خواست، قدمی بردارم که حداقل دانشجویان بتوانند فکر کنند یا جور دیگری فکر کنند. سی و چند سال پیش کتاب هایدگر را دیدم که او بعد از جنگ دوم دو سمینار در دانشگاه برگزار کرده بود که کتابش هم به فارسی ترجمه شده این بود که چیست آنچه که اندیشدن می‌نامیم؟ و فکر کردم غرب با آن همه سابقۀ اندیشه چطور هایدگر تازه می‌خواهد، تعریف اندیشیدن را بگوید! ما چه کنیم که قرن‌هاست در زمینۀ اندیشه سهمی نداشته‌ایم. همان‌طور که شایگان می‌گفت در زمان حافظ تاق و رواق این فرهنگ ساخته و پرداخته شده و تا به امروز تغییری نکرده‌ایم. امروز که حافظ را می‌خوانیم انگار زمان حافظ داریم، زندگی می‌کنیم. وقتی صحبت از این می‌شود که یونانی‌ها ۵۰۰ سال تحت تأثیر فرهنگ هومری بودند خب ما هم هزار سال تحت‌تأثیر شاهنامه و حافظ بودیم. پس چگونه است که نمی‌توانیم حافظ و شاهنامه را به زبان معاصر خود بخوانیم و تحلیل کنیم تا چیزی علاوه بر آن بتوانیم برای فرهنگ خود کسب کنیم. بنابراین اولین چیزی که در ذهن من بود این نبود که تشخیص بیماری‌ها را بدهم یا فرمول‌ها و نظریه‌های پیچیده بدهم بلکه یک چیز پیش پا افتاده بود: «اندیشیدن». این سخت‌ترین و مهم‌ترین چیزی بود که با آن روبه‌رو بودم. من در فرهنگی بزرگ شده بودم که اساسش بر «یقین» بود. وقتی فرهنگی اساسش بر یقین است، جای پرسش‌گری نیست. آنجایی مسألۀ پرسش‌گری پیش می‌آید که «تردید» وجود دارد و این تفاوت اساسی جامعۀ پیشامدرن با جامعۀ مدرن است.»

sazandegi

پست های مرتبط

جهانگشای ایرانی

درباره “نادرشاه افشار” نادرشاه افشار کار خود را به عنوان یک جنگاور…

۳۰ آبان ۱۴۰۳

قهرکرده‌ها بازگردند

درخواست وزیر ارشاد از سینماگران جشنواره فیلم فجر امسال قرار است، جایی…

استعفا در اوج

“احسان محمدحسنی” از اوج رفت احسان محمدحسنی با اعلام استعفای خود از…

دیدگاهتان را بنویسید