گزارش “سازندگی” از حفاریهای غیرقانونی در اماکن باستانی برای یافتن طلاهای پنهانشده پهلویها
نخستین بار در دولت حسن روحانی و ریاست مسعود سلطانیفر در سال ۹۳ بود که پای مقوله جدیدی از حفاریها به میراث فرهنگی باز شد، حفاری جنگ جهانی! در آن زمان باستانشناسان دغدغهمند اعلام کردند، دو نفر صاحب نفوذ از میراث فرهنگی خواستهاند تا در پای فلان اثر تاریخی در سمنان به جستوجوی ۲۰ تن طلای آلمانها در جنگ جهانی بگردد؟
در آن زمان چند تاریخشناس مطرح در گزارشی توضیح دادند که وجود این حجم طلا در ایران بسیار بعید است و اصلاً در آن زمان حملونقل چنین حجمی از طلا امکانپذیر نبوده و هرگز هم در اسناد سری منتشر شده جنگهای جهانی از چنین حجم ورود و خروج طلا به ایران صحبت نشده و این موضوع، خیال خامی بیش نیست. پس از نگارش گزارش مطبوعاتی درخصوص هجو بودن این ماجرا و رسانهای شدن آن ظاهراً از اجرای چنین حفاری منصرف شدند.
جستوجوی گنج خیالی در سمنان
اما این پایان ماجرا نبود و سوداگران این بار در دوره ریاست و وزارت «علیاصغر مونسان» سروکلهشان پیدا شد و این بار در گوشه دیگری از سمنان به جستوجوی گنج خیالی پرداختند و البته و عاقلانه که هیچ نیافتند. ردپای حفاریهای سفارشی و پرحاشیه را نهتنها درحال حاضر که در دوره پهلوی اول و دوم و قاجار هم میتوان دنبال کرد. حفاریهایی که به سفارش صاحبان قدرت البته در شمایل رسمی و با مجوز وزارت میراث فرهنگی یا وزارت فرهنگ و هنر و معارف اسبق شکل میگرفته و میگیرد.
در دوره کنونی دستکم تا آنجایی که نگارنده از باستانشناسان و مدیران متخصص میراث فرهنگی قابل اعتماد شنیده، این حفاریهای عموماً غیرعلنی با شکست و سودای نافرجام مواجه بوده است. اما مدل جدیدتر حفاریها در سودای یافتن گنجهای پهلوی اول و دوم است. این دسته از حفاریها بیشتر در دولت مرحوم ابراهیم رئیسی و دوره وزارت سیدعزتالله ضرغامی باب شد.
در دوره ضرغامی قبح حفاریهای پرحاشیه شکسته شد چراکه در طول ۴۰ سال گذشته، سالی یکی دو مورد از این حفاریهای نافرجام با هزار فشار و هزار ترفند، غیرعلنی و با نظارت پژوهشگاه میراث فرهنگی اجرا میشد.
اما در این دوره پس از شکست حفاران غیرمجاز در آزاد کردن اینگونه حفاریها توسط مجلس که با واکنش قاطع فعالان میراث فرهنگی، دغدغهمندان ایران، خبرنگاران، کارشناسان، باستانشناسان، تاریخشناسان و اساتید دانشگاه مواجه شد، این جماعت از آیینهبین، دعانویس، جنگیر، فالگیر، موکلیاب، نسخهخوان، نسخهیاب و دارنده و واردکننده فلزیاب خود را به همین جماعت خوابزده و سوداگر صاحب قدرت رساندند و آنها هم روانه وزارت میراث فرهنگی شدند.
گنجهای اسطورهای و حفاری در چهار گوشه ایران
از گنج اسطورهها تا کوروش و داریوش تا یزدگرد و شاهعباس، نادرشاه، دوره قاجار و … چهار گوشه این مملکت به این بهانه کنده شد و تقریباً استانی از این مقوله بازنماند. نخستین این کاوشها با تپههای شهریار دو شب مانده به نوروز ۱۴۰۱ آغاز شد. به روایتی در این دوره بیش از ۵۰ سفارش حفاری، روانه وزارتخانه و دستکم بیش از ۲۰ حفاری پرحاشیه اسنادش نزد باستانشناسان یافت شد.
سودایی که هرگز به فرجام نرسید و تنها لایههای باستانی و برگ زرین تاریخ و فرهنگ ایران تخریب شد و خشم جماعت میراث فرهنگی و اصحاب رسانه تخصصی را برانگیخت و آنها دست به دامن دستگاههای نظارتی بیرون از وزارتخانه شدند. بهرغم اخطارها و اعتراضات متعدد، آنها این مقوله را چون بازی کودکانهای میپنداشتند. این گروه هرچند پس از چند بار کندن به این نتیجه رسیده بودند که این بازی سرابی بیش نیست اما دست رد به سینه هیچکدام از سوداگران نزدند.
آنها همچنان در شاهیندژ اردبیل به دنبال گنجهای جنگ جهانی گشتند و در «گرمدره» کرج در استان البرز و کاخ نیاوران به دنبال گنج پهلوی! در گرمدره بیش از ۳۰ متر کندند تا به جای گنج به لایه باستانی رسیدند و کیست که نداند در هر جای ایران ۳۰ متر زمین را بکنید بالاخره به یک دوره تاریخی میرسید.
در کاخ نیاوران هم درحالی که جشنی برپا بود، در گوشه دیگر کاخ، یعنی «باغ کتیبهها» حفاران دست به کار شدند. خبر به رسانهها رسید و این بار تصمیم به علنی کردن موضوع گرفتند اما در کمال ناباوری نهتنها دست از کاوش نکشیدند بلکه آنقدر کندند تا به قنات رسیدند و حتی در مسیر قنات هم ادامه دادند تا به یک هیچ بزرگ برسند.
این جماعت در توجیه کار خود، این استدلال را دارند که چون مسکوکات دوره پهلوی همچنان در دستان مردم ایران است بنابراین در صورت یافتن گنج دوره پهلوی یا جنگ جهانی، این اموال جزو اموال موزهای و میراث فرهنگی محسوب نمیشود و به راحتی میتوان آنها را مصادره و خرج امورات مملکت کرد.
تخریب تپههای تاریخی در کلاردشت
حال در دولت پزشکیان و دوره وزارت سیدرضا صالحیامیری همچنان بحثهایی اینچنینی ادامه دارد. پس از شکست وزارت میراث در جلوگیری از برگزاری حراج تهران و همراهی تلویحی برخی از میراثیان با آن، همین پیش از عید خبر رسید که در کلاردشت مازندران به بهانه گنج شاپوری و به دست آوردن شمشهای طلا، بخشی از تپه بزرگ کلار (۶ هزار ساله) یا محدوده اطراف آن را تخریب کردند.
هنوز عرق چنین خبری و پیگیری صحتوسقم آن خشک نشده که این بار پای حفاری بهشتزهرا پیش آمد. وزیر میراث فرهنگی در صداوسیما مشغول لبخند زدن و دادن آمار گردشگران نوروزی و شهردار تهران مشغول کندن بهشتزهرا برای یافتن گنج پهلوی! و البته که این بار میراث فرهنگی تصمیم گرفت از گوش کر و از چشم نابینا و از زبان لال باشد و در میانه این بازی جایی نداشته باشد. وقتی هم که اصرار رسانهها را دیدند به یک «من نبودم دستم بود، تقصیر آستینم بود!» اکتفا کردند.
چرا حفاریها برای گنجهای خیالی؟
و در پایان باید پرسید، چرا اینقدر برای یافتن گنجهای خیالی زمین و محوطههای تاریخی را میکنید؟! دنبال گنج در زمینخواریها بگردید،در هلدینگهای الوبل، در ویلاسازیها،کوهخواریها،جنگلخواریها،در خودوسازیها، فوتبالسازیها، پتروشیمیها، فولادسازیها، چاییسازیها، دکلهای نفتی گمشده، در اختلالهای نظام بانکی و پولی، در فروش زمینهای هتلها، در خالی شدن صندوقهای الوبل و … بگردید. آنها را در جیب رانتخواران، اخلالگران اقتصادی در جیب و موجودی حساب آقازادهها و ژن خوبها جستوجو کنید و خجالت بکشید از گذشتگان و آیندگان این سرزمین و شرم کنید از مردم نجیب ایران.