رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > فرهنگ : در سوگ از دست رفته

در سوگ از دست رفته

نیلوفر ثانی، منتقد

«نازنین» عنوان داستان کوتاهی از فئودور داستایوفسکی، نویسنده شهیر روسی ا‌ست که به روایت مردی بر سر جسد همسر جوانش که به تازگی خودکشی کرده به نقل خاطرات مشترک‌شان می‌پردازد. ظرافت‌های دقیق و روانکاوانه‌ قلم داستایوفسکی دراین داستان کوتاه بر جزییات و روابط بین این زوج، یکی از شاخص‌ترین و پخته‌ترین آثار اوست؛ چنانکه سوزان سانتاگ نیز این رمان کوچک را همچون هر هنر والایی توصیف می‌کند که خود را در قامت یک راز جلوه‌گر می‌سازد.
صابر ابر در همکاری مشترکی با مهدی یزدانی‌خرم، این رمان داستایوفسکی را دستمایه قرار داده و با تغییرات و اقتباسی نزدیک از آن، نمایش «امشب به صرف بورش و خون» را در بلک باکس مجموعه باغ کتاب به عنوان کارگردان و بازیگر بر صحنه آورده است تا ضمن معرفی یکی از آثار ادبیات جهان به مضمون مهمی از روابط انسان‌ها در قالب یک رابطه عاطفی و زناشویی بپردازد. نقلی از عشق و خیانت و شرم و احترام و همانطور که از نام اثر برمی‌آید درامی، تراژیک است.
مردی ۴۰ ساله که مغازه گروفروشی و امانت‌داری دارد، در برخورد با یکی از مشتریانش که دختری جوان و کم‌سن و سالی ا‌ست و وسایل کم‌ارزشی را برای گرو می‌آورد، علاقمند شده و درمی‌یابد که با وجود فقر و زندگی سختی که با دو عمه خود دارد، بزرگمنش است. مرد تصمیم می‌گیرد با او ازدواج کند و زندگی مشترکی تشکیل دهند. با این حال طی زمان، فراز و نشیب‌هایی که با آن مواجه می‌شوند، باعث سردی و دورافتادگی آنان از همدیگر می‌شود و این شروع اتفاقاتی ا‌ست که در نهایت به تراژدی خودکشی زن ختم می‌شود.
داستانی سوگواره با زوایای مختلف که تاکید آن اهمیت بر شرافت مرد، احترام به زن و رعایت احوال او و پرهیز از خشونت است.
صابر ابر در طراحی صحنه‌ای دوسویه با قراردادن پیشخوان جزیره‌ای از آشپزخانه در وسط و چینش میزهای غذاخوری دور تا دور صحنه، فرمی را برگزیده که در عین مونولوگ و روایت‌گری تک‌گویه، ارتباط مستقیم و نزدیکی با تماشاگران داشته باشد. اجرایی که دیگر قراردادی از پیش تعیین ‌شده و متظاهر نیست بلکه در هر لحظه‎ حضور در صحنه، گفت‌وگویی بی‌واسطه توأم با ارتباط چشمی و کلامی با مخاطبان برقرار می‌شود و تمام ظرفیت توجه و تمرکز آنان را می‌طلبد. حتی اگر کسی موبایل یا گوشی خود را چک کند توسط بازیگر به چالش کشیده می‌شود.
مجلسی به صرف بورش و خوراک تدارک دیده شده تا سهمی از رنج و خون و عشق و تنهایی به اشتراک گذاشته شود. رنج و سوگی که بی‌شک برای تماشاگران ناآشنا نیست و روایت تلخی ا‌ست از آنچه مکرر در اشکال مختلف در حال وقوع است.
فاطمه نقوی بازیگر مکمل که دیالوگی ندارد با زبان بدن، نگاه‌های معنادار و وقفه‌ها، خدمتکاری ا‌ست که در حال تدارک و چینش وسایل پذیرایی برای مهمان‌هاست اما حضور او در کنار بازیگر اصلی، انتخابی دقیق از فرآیند فاصله‌گذاری ا‌ست تا تاکید کارگردان روشن باشد که درگیری احساسی، تنها هدف ارتباط با مخاطب نیست بلکه دقت به تمام زوایای روایت‌گری و اجرا، درک فضا و وضعیت کاراکتر مد نظر است.
«امشب به صرف بورش و خون» اجرایی سنگین با انبوه ریزه‌کاری‌ نقش و دیالوگ، تغییر عواطف و سوییچ به موقعیت‌های پارادوکسیکال، تنها از عهده بازیگری حرفه‌ای و مسلط به صحنه برمی‌آید که صابر ابر به خوبی از پس آن برآمده و با طنازی و مهارت ویژه خود توانسته از شمایل همیشگی نقش‌هایش تا حدودی فاصله بگیرد و کاراکتری باورپذیرو فضایی همگن و سیال بسازد. کاراکتری که در عین صداقت با هراسی پنهان از قضاوت‌شوندگان در خلسه ذهنی و روانی خود داستان را نقل می‌کند.
هر چند برداشت متن از یکی از متون معتبر ادبیات جهان است اما به نظر می‌رسد، یزدانی‌خرم در عین حفظ عینا قسمت‌ها و اتفاقات مهم داستان اما با حذف بخش‌هایی، رسایی و حلقه‌های اتصال وقایع را از دست داده که باعث شده ربط و چگونگی پیشبرد داستان برای مخاطب دچار اشکال و ابهام شود. به عنوان مثال شرح ابتدایی راوی بر سر جسد همسرش در رمان، زمینه مورد لزوم مخاطب را برای ورود به یک سلسله وقایع فراهم می‌آورد که در اجرا کاملا حذف شده و یا یکی از دلایلی که باعث آغاز بحران در رابطه این زوج است، منع مرد از کار کردن زن در مغازه گروفروشی ا‌ست چراکه او بدون در نظر گرفتن بهای واقعی، گروها را به مشتریان بازمی‌گردانده و یا تعویض می‌کرده است. اما در نمایش اشاره به سکوت‌های طولانی بین آن دو، محدود و تاثیرات آن حذف شده و یا کمرنگ بودن اعترافات عاشقانه مرد در شب‌های آخر به زن و یا عدم اشاره به وجود پرستار یا خدمتکار، پرداخت را مبهم نشان می‌دهد. بنابراین اگر بازنویسی مجددی از متن با در نظر گرفتن ضربه‌های کاری‌تر با کلمات در متن، موسیقی و افکت‌های صوتی و با مکث و تاکید و میزانسن در اجرا، صورت بگیرد بدون شک اثر را به اجرایی کامل بدل خواهد کرد. چراکه نورپردازی و اکسسوارهای صحنه به اندازه و کارآ مورد بهره قرار گرفته است.
نمایش «امشب به صرف بورش و خون» تنها نقل یک داستان تراژیک نیست، وضعیتی بلاتکلیف و گنگی ا‌ست میان باور و ناباوری از آنچه رخ داده و راه جبرانی ندارد. دردواره و سوگواره مردی ا‌ست که منصفانه هر آنچه در سرگذت مشترکش با زنی که دوست می‌داشته را برملا می‌کند اما خود را لایق چنین پایانی نمی‌داند هرچند گریزی از آن ندارد.

sazandegi

پست های مرتبط

جهانگشای ایرانی

درباره “نادرشاه افشار” نادرشاه افشار کار خود را به عنوان یک جنگاور…

۳۰ آبان ۱۴۰۳

قهرکرده‌ها بازگردند

درخواست وزیر ارشاد از سینماگران جشنواره فیلم فجر امسال قرار است، جایی…

استعفا در اوج

“احسان محمدحسنی” از اوج رفت احسان محمدحسنی با اعلام استعفای خود از…

دیدگاهتان را بنویسید