“ژاله علو” بازیگر سینما، تئاتر، صداپیشه و هنرمند ایرانی در سن ٩٧ سالگی دیده از جهان فروبست سازندگی به زندگی و زمانه او پرداخته است
برای رفتن بعضیها افسوس و حسرت زیادی نمیتوان خورد چراکه آنها هر آنچه باید در زندگیشان انجام دادند. آنقدر برای دیگران و حرفهشان مهم و موثر بودند که کسی به پایشان نمیرسد و البته جایشان هم پر نخواهد شد. ژاله علو ازجمله همین آدمها بود. ۹۷ سال عمر کمی نیست. او در تمام این سالها بیحاشیه و با وقار و متانت کار کرد. نقشهایش را به بهترین و زیباترین شکل به اجرا درآورد و آنها را به یادماندنی کرد، درست همانطور که خود تا ابد ماندنی و از یاد نرفتنی شد. تنها نام او در هر کاری از مدیریت دوبله یک فیلم یا سریال یا نمایش رادیویی گرفته تا بازی در فیلم و سریال نشان از عیار بالای آن کار بود. همانطور که «خاله لیلا»ی سریال «روزی روزگاری» فراموش نشدنی است و دوبله سریال «اوشین» و مجموعههای کارتونی «رامکال»، «بامزی»، «سرندیپیتی»، «الفی اتکینز»، «پت پستچی» و… . علو آغازگر دوبله کارتون در ایران بود و دوبله بسیاری از کارتونهای والت دیسنی مانند «زیبای خفته» و «گربههای اشرافی» به سرپرستی وی انجام شد. هنرمندان معدودی از وزانت و نجابت خاص برخوردارند که مخصوص خود آنهاست. حتی از چهره سبک و سیاق زندگی و کارشان هم میتوان این ویژه بودن را فهمید و علو مطمئناً یکی از همینها بود که هیچ وقت دچار حاشیه نشد، به کسی بدوبیراه نگفت و تنها تلاش کرد تا کارش را با همه سختیها و سنگاندازیها به درستی انجام دهد. با همین مرام و شیوه تبدیل به یکی از مهمترین و بزرگترین هنرمندان این سرزمین شد که همه کارهایش بهترین و بینظیر بودند. شوکت مشهور به ژاله علو در اولین روز بهار سال ۱۳۰۶ در محله سنگلج و در خانوادهای زاده شد که فرهنگ برایشان اهمیت داشت. پدرش ارتشی و پدربزرگ وی (عُلُوّالسلطنه) از خوشنویسان دوران قاجار بود. او در کودکی آثار ادبی ادیبان ایرانی همچون حافظ و سعدی و مولانا را فرا گرفت. او ذوق هنری بسیاری داشت و اینچنین بود که دخترک همین که کمی خواندن آموخت، پدر دیوان سعدی و حافظ را به دستش داد.
شاید همین آشنایی با شعر و ادب بود که سبب شد، سالها بعد شبانگاهان در میانه خواب برخیزد، شعری بگوید و دوباره چشم بر هم بگذارد. در نوجوانی عضو چند انجمن ادبی و گروه شعرخوانی بود و همین فعالیتها موجبات راهیابی او به رادیو برای دکلمه شعر و گویندگی در سال ۱۳۲۷ را مهیا کرد.
درس و مشق را در دبستان «نواختران» در خیابان شاهپور آغاز کرد و دوره متوسطه را در مدرسه «خسروخاور» گذراند. مدتی به دانشسرای مقدماتی رفت و به دلیل علاقه به کار هنری، هنرستان هنرپیشگی را انتخاب کرد. در هنرستان هنرپیشگی نزد استادان بزرگی مانند هایک گاراگاش، دکتر نامدار که استاد فن بیان بود و خانمی سوئیسی که استاد بدن و حرکت بود، مشغول نوآموزی شد. در همین هنرستان با چهرههایی همانند محمد نوری، معز دیوانفکری و … هم شاگردی شد و اولین حضور روی صحنه تئاتر را تجربه کرد. در زمانی که بسیاری از خانوادهها، حضور فرزندان به ویژه دخترانشان را در فضای هنری برنمیتافتند، پدر و مادر ژاله علو اطمینان داشتند دختری که پروردهاند به خطا نمیرود و به او فرصت دادند تا توانمندیاش را بروز بدهد.
طوسیحائری، معلم ادبیات دانشسرای مقدماتی، نخستین کسی بود که صدای خوش این دختر نوجوان را کشف کرد. او که خود جزو اولین گویندگان زن در رادیو بود به دانشآموز نوجوان خود پیشنهاد کرد که گویندگی در رادیو را بیازماید. ژاله علو اولین حضورش را در رادیو با اعلام برنامهها آغاز کرد و بعدها در این خانه ماندنی شد. فضای صمیمیانه رادیو او را نیز همچون دیگر همکارانش پاگیر کرد.
علو در سال ۱۳۲۶ از دانشسرای مقدماتی تهران و در سال ۱۳۲۹ از هنرستان هنرپیشگی فارغالتحصیل شد. در دوره شکوه خیابان لالهزار که چراغ تئاترها و سینماهایش پر فروغ بود، ژاله علو اولین تجربههای جدی خود را در حوزه تئاتر در تئاتر فردوسی به انجام رساند. مهدی نامدار، مدیر هنرستان هنرپیشگی او را به عبدالحسین نوشین (پدر تئاتر نوین ایران) معرفی کرد. برای اولین بار در نمایشنامه «ماری مادلن» که دکتر نامدار و استپانیان آن را به روی صحنه آورده بودند، نقش دختر مجسمهسازی را به نام «ویرژینی» بازی کرد.
مدتی بعد در تئاتر «تهران» میخواستند، نمایش «آغا محمدخان» را به روی صحنه ببرند که به دنبال او رفتند و برای بازی در نقش «امینه»، خواهر فتحعلیشاه و برادرزاده آغا محمدخان انتخابش کردند. بعدتر در نسخه سینمایی به کارگردانی صادق و منصور بهرامی هم همین نقش را بازی کرد. در همین نمایش بود که با نصرتالله محتشم، همسرش آشنا شد سپس در «شاه صفی» و «در زوایای حرم» و … مقابل یکدیگر بازی کردند. سال ۳۳ با محتشم ازدواج کرد، پیوندی که چهار سال دوام داشت و سال ۳۸ به جدایی رسید تا اینکه سال ۴۴ با یک مهندس شرکت نفت ازدواج دوبارهای داشت. او علاوه بر فعالیت در تئاتر فردوسی و تهران برای همکاری به تئاتر فرهنگ هم دعوت شد و در این تئاتر هم دو سه نمایش کار کرد. اما وقتی فعالیتش در رادیو بیشتر شد، حضور در استودیو را به صحنه ترجیح داد.
سال ۲۷ به طور جدیتری کار خود را در رادیو ادامه داد. اولین نمایش رادیوییاش با پرویز خطیبی بود و بعد از آن با مهدی قاسمی، نصرتالله محتشم، عزیزالله حاتمی هم همکاری کرد. در همکاری با محتشم برنامه «داستان شب» را پایهریزی کردند. علو از اولین داستان شب با محتشم کار کرد و پای ثابت نمایش رادیویی شد. در واقع او را بنیانگذار برنامه «داستان شب» رادیو میدانند.
با وجود برنامههایی مانند «داستان شب» و نمایشهای رادیویی، کار رادیو رونق گرفت و او نیز این فضای گرم را خانه خود دید و در کارهای رادیویی پرشماری حضور پیدا کرد. گرچه در رادیو تصویر هنرپیشه دیده نمیشد ولی او در برابر میکروفن رادیو هم همان بود که روی صحنه. آنچنان که خود گفته است: «مقابل میکروفن هرگز ادای گریه درنمیآوردم. اول به باور خودم فکر میکردم و بعد هم به باور مخاطب. خندهام هم واقعی بود».
در دهه ۴۰ به عنوان کارگردان رادیویی هم فعال شد و به تدریج دوبله را هم آزمود و آنجا نیز ماندگار شد. دهه ۵۰ برای او با سرایش شعر همراه شد. او که در کودکی با سعدی و حافظ و مدتی بعد با مولانا دمخور شده بود، در این دهه شروع به سرایش شعر کرد و چند شعرش در کتاب زنان شاعر ایران منتشر شد.
ژاله علو که به نسل طلایی دوبلورهای ایران تعلق دارد، در سینما و تلویزیون گویندگیهای بسیار کرد. از مشهورترین بازیگرانی که او به جایش صحبت کرده، میتوان از سوفیا لورن نام برد. او فعالیت در دوبله را از سال ۱۳۳۱ در استودیو «پارس فیلم» و با گویندگی به جای دلکش در فیلم «مادر» کاری از اسماعیل کوشان آغاز کرد و پس از آن در فیلمهای زیادی به جای ستارگان معروف سینمای جهان حرف زده است. علو بعد از انقلاب، بازی در تلویزیون را با مجموعه «امیرکبیر» آغاز کرد. آخرین حضور تلویزیونیاش مجموعه «مختارنامه» بود.
ورودش به سینما با اسماعیل کوشان رقم خورد. همان استاد دوران نوجوانی، نامدار او را به کوشان معرفی کرد. کوشان آن زمان میترا فیلم را راهاندازی کرده بود. «توفان زندگی» اولین فیلمی است که با آن، حضور مقابل دوربین سینما را تجربه کرد و بعدها با کارگردانانی همچون هوشنگ کاووسی و علی کسمایی هم کار کرد. بازی در فیلم «طوقی» سبب همکاری او با علی حاتمی شد. همچنان که در فیلم «صدای صحرا» هم با نادر ابراهیمی همکاری کرد. علو در سالهای بعد از انقلاب با بازی در فیلمهایی مانند «زمان از دست رفته» به کارگردانی پوران درخشنده، «مهمان مامان» ساخته داریوش مهرجویی، «روز واقعه» کار شهرام اسدی، «آدم برفی» به کارگردانی داود میرباقری، «سلطان» کار مسعود کیمیایی، «جنگ نفتکشها» ساخته محمد بزرگنیا و … حضور خود را روی پرده نقرهای تداوم بخشید.
او با بازی در نقش خاله لیلا در مجموعه «روزی روزگاری» در کنار خسرو شکیبایی یکی از خاطرهانگیزترین بازیهای خود را رقم زد که تبدیل به نقشی ماندگار در مجموعههای تلویزیونی شد.
ژاله علو بیش از ۷۰ سال در عرصه فرهنگ و هنر این کشور کار کرد. این سالهای اخیر نمایش رادیویی کارگردانی میکرد و کمتر پیش میآمد که دوبله فیلم یا سریالی را بپذیرد. اما در طول عمر مفید خود یادگارهای بسیاری بر جا گذاشت که بازی در نزدیک به ۳۰ سریال،۶۰ فیلم سینمایی، دوبله بیش از ۲۰ مجموعه تلویزیونی و چندین فیلم سینمایی و کارگردانی نمایشهای رادیویی بسیاری تنها بخشی از کارنامه مهم و پربار این هنرمند است.
او میگفت: «مرگ ترسناک و دردناک نیست بلکه یک پرواز باشکوه است و خوشا به حال کسانی که باشکوه پرواز میکنند». او حالا پرواز باشکوه خود را آغاز کرده است و پشت سرش خاطرات از یادنرفتنی بر جا گذاشته و خود را ماندگار کرد.