به یاد “امینالله رشیدی”
امینالله رشیدی، خوانندۀ پیشکسوت موسیقی ایرانی که بیش از نیم قرن خوانندگی را در کارنامۀ خود داشت و آثار ماندگاری در موسیقی ایران به یادگار گذاشت، روز جمعه ۲۰ مهر در ۹۹ سالگی درگذشت. افسانه رشیدی اعلام کرد بر اساس تصمیماتی که گرفته شده، قرار است پیکر پدرش برای تحقیقات به دانشگاه علوم پزشکی اهدا شود و در همین راستا مراسم تشییعی برای او برگزار نخواهد شد.
امینالله رشیدی ۴ اردیبهشت ۱۳۰۴ در راوند کاشان متولد شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در کاشان سپری کرد و پس از پایان تحصیل در یکی از دفاتر اسناد رسمی تهران مشغول به کار شد. رشیدی از راه شنیدن صفحات گرامافون و آثار خوانندگان دهۀ ۱۳۲۰ رادیو ایران با ردیف آواز ایرانی آشنا شد. در اوایل ورود به تهران، اصول نتخوانی را نزد موسی معروفی در کلاسهای شبانۀ هنرستان موسیقی (تالار وحدت کنونی) و نیز به مدت یکی دو ماه در کلاس موسیقی مسعود معارفی فرا گرفت و تئوری آواز را نزد مهدی فروغ در هنرستان موسیقی آموخت. سال ۱۳۲۷ موسی معروفی واسطۀ آشنایی رشیدی و علیمحمد خادممیثاق، رهبر یکی از ارکسترهای رادیو ایران شد. او از همان سال بهعنوان خواننده و آهنگساز فعالیت خود را در رادیو آغاز کرد و نخستین بار ترانه «رنج جدایی» از ساختههای موسی معروفی را در مایۀ افشاری با ارکستر او در رادیو اجرا کرد. خودش دربارۀ چگونگی شروع کارش در رادیو گفته است: «کارم را به عنوان خواننده در رادیو در سال ۱۳۲۷ آغاز کردم که آن زمان هنوز ضبط صوت به ایران نیامده بود و من به مدت پنج سال زنده در رادیو اجرا کردم. اولین بار که صدای خودم را از رادیو شنیدم حالت عجیبی، یک دگرگونی به من دست داد. اولین آهنگی که در رادیو ایران که آن زمان رادیو تهران نام داشت، خواندم؛ اثری از استاد تار و نت خوانیم، آقای موسیخان معروفی بود. شعر این اثر هم از آقای دکتر محمدعلی مشایخ است و ترانه هم «رنج جدایی» نام دارد. اولین بار که آقای موسی معروفی مرا به رئیس یکی از ارکسترهای رادیو آوا معرفی کردند، علیمحمد خادممیثاق، فارغالتحصیل دورۀ دوم هنرستان موسیقی تهران، مدیریت ارکستر را برعهده داشتند که خود ایشان پیانو مینواختند. همچنین آقای مصطفیالله سپهری ویلن و عباس زندی تار و سهتار، ولیالله البرز کلارینت و حسین همدانیان ضرب مینواختند که ما این ترانه را به صورت زنده و مستقیم اجرا کردیم که از رادیو پخش شد.»
اغلب ساختههای رشیدی توسط ارکسترهای شماره ۱ و ۲ رادیو ایران اجرا شدهاند که از نوازندگی و همکاری حبیبالله بدیعی، پرویز یاحقی، همایون خرم، عباس شاپوری، محمد میرنقیبی، انوشیروان روحانی، ولیالله البرز، یاوری، حدادی و دیگران برخوردار بودند. شیوۀ رشیدی در خوانندگی و آهنگسازی، مرز میان سنت و نوگرایی است؛ به قول خودش حد وسط را انتخاب کرده است. او میگوید: «اگر این میانهروی و اعتدال در تمام امور دنیا جاری بو، چهرۀ جهان و زندگی خیلی زیباتر و مطبوعتر از آنچه تا کنون هست، میبود.» رشیدی دربارۀ موسیقی کلاسیک و ردیف آوازی که سینه به سینه حفظ شده و کاملترین صورت آن به وسیله موسی معروفی نتنویسی شده است، نظریاتی دارد و معتقد است در اجرای آوازها، به شرط حفظ اصالت ایرانی به خصوص تلفیق آن با شعر پارسی، باید شیوهای نو ایجاد کرد و از تکرار مکررات آن هم بهطور گسترده امساک نمود. رشیدی در مدت فعالیت مستمرش در حوزۀ موسیقی بیش از ۱۲۰ آهنگ ساخته است. «جان جهان»، «افسانه»، «گلافشان»، «جلوۀ عشق» و «اشک سپیده» از جمله آثار مشهور رشیدی هستند.
رشیدی در وجودش امید و عشق به زندگی موج میزد؛ چراکه حتی وقتی به ۹۱ سالگی رسید، گفت: «قبول نمیکنم که امروز ۹۱ ساله شدهام اما در شناسنامهام اینگونه نوشتهاند. شما هم مثل من با طفل درونتان بسازید و با او دمخور باشید. او بیریا، صاف و بیشیلهپیله است.» او اما همواره در گفتوگوهایش میگفت که «در این زمانه که موسیقی بیسر و سامان و آشفته است و شما دیگر آهنگی که به دلتان بنشیند را نمیشنوید، بیایند آثاری را که دست من باقی مانده، بگیرند تا جوانان از آن استفاده کنند. من تنها بازمانده هنرمندان دهۀ ۳۰ و ۴۰ هستم که دستم پر است از آهنگهایی که عطر آن سالها را دارند. جوانهایی هستند که صدایی خوب دارند و میتوانند این کارها را بخوانند. اصلا یک ارکستر بدهند تا خودم انجام دهم.» رشیدی دربارۀ علت ماندگاری آثار موسیقی دهۀ ۳۰ و ۴۰ گفته است: «دو دهه ۳۰ و ۴۰ که اوج شکوفایی موسیقی و ادبیات ایران بود، خوانندگان رادیو تلویزیون هر کدام کلاس و صدای خاصی داشتند. مثل الان نبود که صدها صدا مشابه یکدیگر هستند. در آن زمان نوع صدای خوانندگان و سبک خواندن آنها در ذهن مردم جاری و ماندگار میشد. از دهۀ ۵۰ افول آغاز شد و آنقدر خوانندگان زیادی روی کار آمدند که هیچکدام هم به یاد نمیمانند. زمانی که سیاست در کار هنر دخالت کرد، موسیقی و ادبیات ما به اینجایی رسید که میبینیم. به هر حال دیگران میآیند و ما میرویم ولی آنچه از آدمی باقی میماند، تنها صداست.»
امینالله رشیدی به عنوان یکی از میراثداران موسیقی ایرانی، خود یک تاریخ شفاهی موسیقی کشور بود که میشد با کمک او به دل آن دوران رفت و مستندهایی با گفتهها و خاطرات او ضبط کرد. رشیدی به مدت ۴۰ سال از عرصه اجرا به دور ماند اما با این حال در سال ۹۳ دو کنسرت موسیقی را در اصفهان و تهران اجرا کرد. او در گفتوگویی دربارۀ سالهایی که از فضای موسیقی دور مانده بود، گفته است: «من از دورۀ جوانی تا امروز از خودم مراقبت کردهام و احساس یک جوان ۳۵ ساله را دارم. دوست دارم تا ۱۰۰ سالگی برای مردم بخوانم اما مافیای موسیقی امثال مرا پس میزند. دستهای پشتپرده هر روز یک خواننده جدید معرفی میکنند اما صدای آنها در ذهن مردم نمیماند. کجاست آن تصنیفهایی که در سالهای دور ساخته میشد و هر شنوندهای را به خدا نزدیک میکرد».