توقف میانجیگری قطر
گروه بینالملل: میانجیگری قطر در پرونده غزه و میان دو طرف دخیل در آن یعنی حماس و اسرائیل شاید مسالهای باشد که از حیث عمومی و رسانهای نشاندهنده کنشگری قطر از یک سال گذشته تا به امروز باشد اما واقعیت این است که قطر از سالها قبل در پرونده فلسطین حضور فعال سیاسی داشته و دارد. بر اساس مستندات موجود، ایالاتمتحده از سال ۲۰۱۱ میلادی از قطر درخواست کرد تا دفتری برای جنبش حماس در دوحه فراهم کند که در نهایت در سال ۲۰۱۲ و زمانی که خالد مشعل، مسئولیت دفتر سیاسی حماس را به عهده داشت این اتفاق رخ داد و دفتر این جریان در دوحه شروع به کار کرد. بسیاری از ناظران منطقهای و بینالمللی اعتقاد داشتند که ایالاتمتحده به این دلیل از قطر خواست که دفتر حماس را در این کشور بنا کند که بتواند به آسانی مقامات این جنبش را تحت نظر داشته باشد و از سوی دیگر ارتباط سیاسی با این جریان را با قطر تسهیل کند.
فارغ از این مسائل نکته مهم این است که قطر میانجیگری را یکی از اصول بنیادین سیاست خارجی خود اعلام کرده و به نوعی آن را پیگیری میکند. دلیل این امر هم این است که دوحه به دنبال آن است تا بتواند در این مسیر اولاً کمترین اصطکاک را با دولتهای منطقهای داشته باشد دوماً بتواند بیشترین ارتباط را از این طریق با کشورهای مطرح دنیا ازجمله ایالاتمتحده و اتحادیه اروپا و سپس چین و روسیه داشته باشد. سومین دلیل هم این است که قطریها به دنبال آین هستند تا بتوانند به هر ترتیب که شده، پرستیژ سیاسی یا جایگاه خود در نظام بینالملل را بیش از سایر همسایگان خود بهخصوص عربستان سعودی و امارات متحده عربی افزایش دهند چراکه این کشور همچنان در حال رقابتهای متعدد با همسایگان خود بهخصوص با ریاض و ابوظبی است.
بر همین اساس باید توجه شود که قطر صرفاً در پرونده جنگ غزه، اقدام به میانجیگری نکرده و نمیکند بلکه به واسطه آنکه دفتر سیاسی طالبان هم از گذشته در این کشور واقع شده بود، این کشور توانست مجری امضای توافق صلح آمریکا و طالبان با عنوان «توافق دوحه» باشد. تا جایی که همین حالا اگر قرار باشد، پیامی از سوی ایالاتمتحده یا کشورهای اروپایی به طالبان و کابل منتقل شود باید این اقدام از سوی قطر انجام شود و اصولاً قطر را باید مجرای این انتقال پیام به کابل و بالعکس دانست.
میانجیگری فعلا معلق است؟
با این تفاسیر آنچه در شرایط کنونی به عنوان یک خبر بسیار مهم در صدر اخبار منطقه قرار گرفته، بحث کنار کشیدن قطر از میانجیگری در پرونده غزه است. عصر شنبه رویترز به نقل از منابعی مدعی شد، قطر میانجیگری در پرونده آتشبس در غزه را متوقف خواهد کرد و این میانجیگری در مذاکرات تا زمانی متوقف خواهد بود که حماس و اسرائیل تمایل صادقانهای برای بازگشت به میز مذاکرات نشان دهند. منابع مورد استناد رویترز همچنین مدعی شدند، دوحه به حماس اعلام کرده که دفتر این جنبش در دوحه باید هرچه زودتر تعطیل شود اما حماس این موضوع را تکذیب کرده است؛ بهگونهای که محمود مرداوی از رهبران حماس انتشار چنین خبری را نوعی جنگ رسانهای دانستهاند.
همچنین ماجد بن محمد انصاری، سخنگوی وزارت امور خارجه قطر هم در بیانیه خود که روز شنبه ۹ نوامبر ۲۰۲۴ منتشر شد به دو موضوع اشاره کرد. موضوع اول این بود که در این بیانیه بحث تعلیق میانجیگری را مورد اشاره قرار داده نه پایان آن را و موضوع دوم هم این است که او اساساً هرگونه تعطیلی دفتر حماس در دوحه را تکذیب کرده است.
اما به هر ترتیب در اینجا دو نکته کلی وجود دارد. نخست اینکه قطر به دنبال آن است که بتواند این روند را فعلاً زنده نگه دارد اما به نظر میرسد که دولت بایدن در واپسین روزهای خود به دنبال آن نیست که بتواند به جنگ غزه پایان دهد و اساساً با این اقدام قطر میتوان گفت که مذاکرات آتشبس غزه هم با بنبست احتمالی روبهرو شده است؛ مگر اینکه آمریکا و اسرائیل بخواهند مذاکرات را در مصر ادامه دهند و از این پس قاهره محل گفتوگو باشد.
نکته دوم این است که چنین اقدامی میتواند، ریشه در تغییر قدرت در ایالاتمتحده داشته باشد. ورود مجدد ترامپ به کاخ سفید بدونشک پیشلرزههایی خواهد داشت که در عرصه رسانهای به صورت روزانه شاهد انتشار اخبار آن هستیم ولی با آمدن او به نظر میرسد که نتانیاهو هم به دنبال تیز کردن لبه تقابل با حماس و حزبالله لبنان است و بر همین اساس ممکن است که تیم بایدن تمرکز خود را از روی این پرونده بردارد و بر پرونده اوکراین و تصویب حمایتهای جدید تسلیحاتی از کییف متمرکز شود. این در حالی است که ترامپ در این روزها و حتی در کمپینهای انتخاباتی خود بارها بر این موضوع تکیه کرده که او قرار است جنگ غزه و اوکراین را پایان دهد. حال باید دید که آیا این شعار وی قرار است مستقیماً با کنشگری واشنگتن در فاز سیاسی اجرایی شود، یا اینکه آنها همچنان از کانال قطر این اقدام را انجام میدهند.