علی باقری، فعال سیاسی
بدون تردید، فرهنگ و تمدن ایران، دو رکن و پایه اصلی دارد؛ فرهنگ و تمدن چند هزار ساله ملی همچنین فرهنگ و اعتقادات اسلامی و شیعی با قدمت چند صد سال. این ارکان بهرغم دوگانگی به مدد هوشمندی و ابتکار و قریحه سرشار ایرانی و با مرتفع کردن تزاحمها و ناهمسازیهای حاصل از این دوگانگی به تدریج در کنار، همساز و در تلفیق با یکدیگر، شالوده و زیربنای فرهنگی یکپارچه جامعه معاصر ایران را شکل دادند. شاید یکی از جلوههای بارز این درهم آمیختگی فرهنگ ملی- دینی را بتوان در طراحی تقویم و گاهشمار جلالی و هجری شمسی دید که از حدود هزار سال قبل مورد استفاده ایرانیان بوده است.
با توجه به ثبت مناسبتهای دینی و مذهبی براساس تقویم و تاریخ قمری و حسب تفاوت ۱۰ تا ۱۱ روزه طول سال شمسی و قمری، هر سی و چند سال، مناسبتهای دینی و مذهبی با ایام خاصی از تقویم هجری شمسی تلاقی پیدا میکند. از جمله این تقارنهای قابل توجه و به ظاهر مستعد چالش، ایامی است که همزمان موسم شادی و سرور همچنین گاه سوگ و عزا هستند. شاید مهمترین مصادیق این تلاقی تقویمی ایام سرور و سوگ، همزمانی ایام ابتدای فروردین و نوروز با دهه اول ماه محرم به خصوص تاسوعا و عاشورا و یا همانند سال جاری با ماه رمضان بهخصوص ایام شهادت امیرالمونین (ع) و شبهای قدر است. سابقه تاریخی این مقارنه، که بارها در تاریخ تکرار شده است، نشان نمیدهد که موجب وضعیت غیرقابل تحمل و منجر به چندپارگی و اختلاف در بین مردم ایران شده باشد. در تمامی این ادوار، ایرانی هوشمند و خوش قریحه، با انواع راهکارها و ابتکارات، این چالش بالقوه فرهنگی را بدون کمترین آسیب و بینیاز از دخالت حکومتها و دولتها به بهترین نحو ممکن مدیریت کرده است. در چنین مواجهههایی، کلیت مردم و جامعه ایرانی به خوبی توانستهاند، آیینهای کهن و ملی آغاز سال نوی خود را به جا آورده و شادی کنند و همزمان آیینهای مربوط به سوگوارههای دینی و مذهبی خود را هم انجام دهند.
به نظر میرسد یکی از آسیبها و آفات جدی که میتواند این تعادل و آمیختگی زیبا و درونزای فرهنگی را با خطر مواجه کند، تلاش نهادهای صاحب قدرت و منتسب به حاکمیت برای برساخت دوگانهای کاذب و انجام دستکاری و مداخله به منظور تقویت یا تضعیف سهم هر یک از این دو رکن در فرهنگ عمومی کشور است. چنین تلاشهایی به گواه سوابق تاریخی نه تنها نتایج مورد انتظار مجریان را به دنبال نداشته بلکه بعضا موجب بروز مقاومت و رفتارهای عکسالعملی در جهت مقابل شده همچنین انسجام ملی و فضای مودت توام با رواداری و رعایت احترام متقابل حاکم بین آحاد جامعه را نیز برهم زده است. نتایج اقدامات سلسله پهلوی در ترویج گونهای از شووینیسم و ملیگرایی افراطی و تلاشهای همزمانش در مبارزه با مظاهر و نهادهای دینی، نهایتا خود را در تقویت تدریجی گرایشات دینی جامعه که در دهه ۵۰ به اوج خود رسید، نشان داد و تبدیل به یکی از بسترهای وقوع انقلاب اسلامی در سال ۵۷ شد. کما اینکه تلاشهای متناوب صورت گرفته از جانب برخی شخصیتها و نهادهای منتسب به حاکمیت در دهههای اخیر برای مقابله با مظاهر و آیینهای ملی و در مقابل، ترویج افراطی گونههایی خاص از باورها و آیینهای منتسب به دین که حتی در بین متدینین نیز مخاطب عام و فراگیری ندارد، آثار خود را در افزایش گرایش عمومی به آیینها و مظاهر ملی و تضعیف گرایش به جلوههای دینی در سالهای اخیر نشان داده است.
متاسفانه در سال جاری و به مناسبت تقارن نوروز با ماه رمضان شاهد ادامه اعمال رویههای ناصحیح گذشته و جلوههایی بدمنظر از اینگونه تلاشها بودیم. اقداماتی همچون تلاش برای اعمال محدودیتها با استنادات سختگیرانه به قوانین، ایجاد محدودیت در ارائه خدمات و استفاده از امکانات عمومی به بهانه رعایت شعائر دینی همچنین برخی درشتگوییها و اظهارنظرهای توهین و تهدیدآمیز در قبال رفتارهای معمول و منطبق با سبک زندگی گروههایی از جامعه.
در این ارتباط آنچه که میتوان یادآوری کرد آن است که این خود مردم بودهاند که به گواه تاریخ این کشور، صرفنظر از تمایلات و اقدامات گوناگون حکومتهای مختلف وقت، باورها و آیینهای ملی و دینی خود را در کنار هم حفظ کردهاند بدون اینکه آسیبی جدی متوجه هیچ یک از آنها شود و با بهرهگیری از این فرهنگ غنی، هم دنیای خود را سامان دادهاند و هم آخرت خود را حفظ کردهاند.
مهمترین و مفیدترین اقدام حاکمیتها در این زمینه نیز ایجاد و تقویت زیرساختها و زمینههای رشد و اعتلای فرهنگ ملی- دینی ایرانی بدون دخالتها و دستکاریهای آمرانه و عمل به وظایف عمومی و ذاتی خود در اعمال متعارف هنجارهای قانونی است.