مهدی بشارت، مدیر مجلۀ اطلاعات سیاسی- اقتصادی و از اعضای سابق سفارت ایران در بغداد، چند روز پیش در سکوت خبری درگذشت و تا دیروز هیچ رسانهای درگذشت او را پوشش نداد.
مهدی بشارت، شهریور ۱۳۲۴ در یزد به دنیا آمد و در فضایی که تا اندازه زیادی از حال و هوای حاکم بر زندگی سنتی در آن زمان دور بود، بزرگ شد. از همان کودکی که به کودکستان رشید میرفت، او را به شنیدن و پیگیری داستانهایی که در مجلات چاپ میشد همچنین از بر کردن شعر عادت دادند و از سال اول دبیرستان نیز به کلاس موسیقی میرفت. با اینکه در کارنامۀ تحصیلیاش بهترین نمرهها مربوط به درسهای ریاضی بود اما بیش از حساب و هندسه و جبر، دلبستۀ شعر و ادبیات بود و خرداد ۱۳۴۲ دیپلم ادبی گرفت و پس از موفقیت در کنکور عمومی در پنج رشتۀ اختصاصی حقوق، ادبیات فارسی، فلسفه، زبان انگلیسی و باستانشناسی شرکت کرد و قبول شد که بیچون و چرا رشتۀ حقوق را انتخاب کرد و به دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران رفت. او میگوید اما بعدها بارها خودش را سرزنش کرده که چرا قدم به دنیای باستانشناسی نگذاشته است. بشارت خرداد ۱۳۴۶ دورۀ لیسانس را به پایان برد و در کنکور فوقلیسانس حقوق بینالملل شرکت کرد و پذیرفته شد. همزمان در آزمون وزارت امور خارجه برای استخدام کادر سیاسی شرکت کرد و از پسِ مراحل گوناگون آزمون به خوبی برآمد و از ابتدای سال ۱۳۴۷ کارش را در ادارۀ پنجم سیاسی وزارت امور خارجه آغاز کرد و زیردست دیپلماتهایی ورزیدهای چون دکتر صادق صدریه و دکتر حسن اعتصام (سرپرست و معاون ادارۀ پنجم) کار کرد.
از لندن تا بغداد
تا مهر ۱۳۴۸ در ادارۀ پنجم سیاسی کار کرد و مهر آن سال علیرغم برخورداری از معافیت به سربازی رفت و بهعنوان عضو هیأت علمی دانشکدۀ افسری به تدریس حقوق و حکومت پرداخت. پس از دو سال در مهر ۱۳۵۰ به وزارت خارجه بازگشت و با وجود توصیۀ دکتر صدریه، حکمش را برای ادارۀ رمز و مخابرات صادر کردند که کمتر کسی از کارمندان سیاسی حاضر به خدمت در آنجا بود. در این بخش با ابراهیم مکلاّ آشنا میشود. هشت ماهونیم در این اداره مشغول بود تا اینکه امیرخسرو افشار، سفیر ایران در لندن او را برای همکاری در سفارت لندن دعوت میکند و پس از اینکه پرویز راجی به جای افشار به سفارت لندن میرود، بشارت به تهران بازمیگردد و در ادارۀ همکاریهای فنی بینالمللی مشغول میشود و بعد از آن بنا به درخواست دکتر صدریه غروب ۲۵ بهمن ۱۳۵۶ بهعنوان کاردار عازم بغداد میشود. پس از پیروزی انقلاب، سیدمحمود دعایی بهعنوان سفیر ایران در بغداد منصوب میشود و در همین مقطع است که بشارت با دعایی آشنا میشود. بشارت در گفتوگو با شمارۀ ۴۵ مهرنامه (دی ۱۳۹۴) دربارۀ این مقطع و حضور دعایی بهعنوان سفیر میگوید: «وقتی شنیدم سفیر جدیدی میآید که انقلابی و روحانی است، دو بار از وزارت امور خارجه درخواست کردم مرا به مرکز منتقل کنند اما تهران پاسخ نداد. سرانجام آقای دعایی آمدند. برخلاف تصوری که داشتم، ایشان را شخصیتی بسیار فهمیده، باهوش، خوش اخلاق و خوش برخورد و ملایم یافتم.» چند ماه پیش از شروع جنگ عراق علیه ایران سید محمود دعایی در اسفند ۱۳۵۸ به تهران بازمیگردد و بهگفتۀ بشارت از فروردین ۱۳۵۹ شرایط برای اعضای سفارت ایران در بغداد بسیار سخت و امنیتی میشود و تعقیب و مراقبت از آنها علنی میشود. او میگوید: «این وضع ادامه داشت تا اینکه در خرداد ۱۳۵۹ از ممنوعالخروج بودن خود آگاه شدیم… دستوری سرّی بود به تمام مرزدارهای زمینی و هوایی و دریایی عراق که اکیداً از خروج کارکنان سفارت ایران از حوزۀ بغداد جلوگیری شود. این به منزلۀ گروگانگیری بود… موضوع را با تلگراف رمز به تهران منعکس کردم اما تأکید کردم که تا روشن شدن مسأله به روی خودشان نیاورند.» پس از اینکه وزارت خارجه عراق رسماً گذرنامۀ کارکنان سفارت ایران را باطل میکنند، بشارت به وزارت خارجه ایران میگوید آنها هم به اعضای سفارت عراق اجازه خروج ندهند. با شروع جنگ وضع بدتر میشود و عملاً در سفارت محصور میشوند تا اینکه نهایتاً اواخر شهریور ۱۳۶۲ موفق به ترک عراق میشوند.
سالهای آرامش
مهدی بشارت پس از بازگشت به تهران تا سال ۱۳۶۵ همچنان در وزارت خارجه فعالیت میکرد تا اینکه در فروردین ۱۳۶۶ تصمیم میگیرد به خدمت خود در وزارت خارجه پایان دهد. پس از چند ماه که سیدمحود دعایی از ماجرای پایان فعالیت بشارت در وزارت خارجه مطلع میشود، او را برای ناهار به موسسۀ اطلاعات دعوت میکند و از آن پس مهدی بشارت در این موسسه مشغول فعالیت میشود. او در گفتوگو با مهرنامه دربارۀ شروع فعالیتش در موسسۀ اطلاعات و مجلۀ اطلاعات سیاسی- اقتصادی میگوید: «با آمدنم به موسسۀ اطلاعات، احساس میکردم در محیطی سالم قرار گرفتهام. فضای فرهنگی باز و دلچسبی بود. آقای دعایی هم کوتاهی نکرد و بهترین امکانات را در اختیارمان گذاشتند… من هم وظیفۀ خود دانستهام که از خطمشی معتدل موسسۀ اطلاعات پیروی و مصالح موسسه را رعایت کنم.» بشارت در طول فعالیتش توانست مجلۀ اطلاعات سیاسی- اقتصادی را به مجلهای معتبر تبدیل کند بهگونهای که اساتید برجسته علوم سیاسی و دیگر حوزههای علوم انسانی مشتاق همکاری با این مجله بودند و از جواد شیخالاسلامی، مصطفی رحیمی و چنگیز پهلوان گرفته تا سیدجواد طباطبایی و حسین بشیریه با این مجله همکاری میکردند.