چگونه میتوان از دیپلماسی پنهان برای توسعه و عبور از تحریمها استفاده کرد؟
به قلم؛ علی هاشمیبهرمانی؛ قائممقام دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران
همانطور که میدانید، دیپلماسی در جهان به دو بخش دیپلماسی نهان و دیپلماسی آشکار تقسیم میشود. جمهوری اسلامی نیز مثل همه نظامها، یک دیپلماسی نهان دارد و یک دیپلماسی آشکار. قاعدتا وزارت خارجه متصدی دیپلماسی آشکار است و این کار در این وزارتخانه به انجام میرسد. اما دیپلماسی نهان، در قانون اساسی جدید، به شورای عالی امنیت سپرده شده است. آنجا ستادی است که مسائل مختلف را مطرح میکنند و رئیس جمهور، روسای سه قوه، نهادهای نظامی، امنیتی، سیاسی، سازمان برنامه و بودجه و بسیاری از شخصیتهای ذینفوذ حضور دارند و یک تصمیمات نهایی درباره بعضی از موارد در آنجا گرفته میشود. تصمیمات و مصوبات آنها نیز به تایید در دیپلماسی نهان یا حداقل اجازهاش را میدهند که بخشی از واحدهای نظام این کار را انجام دهند.
همین جا به موضوع مک فارلین به عنوان یک نمونه میپردازم. موضوع مک فارلین به این علت مهم تلقی میشود چون جزو اولین موارد دیپلماسی نهان اوایل انقلاب بود. البته قبلا بعضیها در ماجرای گروگانگیری هم به مواردی اشاره میکنند که با بخشی از بدنه نظام برای آزادی گروگانها یا حل شدن این مسأله و چیزهایی از این دست در تماس بودند. اما آنکه به صورت خاص مطرح میشود، مسأله مک فارلین است که اصل موضوع آن گرفتن تسلیحات است زیرا در جنگ، ایران به نقطه بنبست رسیده بود. یک تقاضاهایی داشت و آمریکاییها هم متقابلا برای آزادی گروگانهایشان تقاضاهایی داشتند. از آن سو جنگ نیز به نقاط بحرانی نزدیک میشد. همچنین بخشی از خلیج فارس دچار یک بحران عمیق شده بود و تقریبا صادرات نفت از آن بخش قطع میشد، آمریکاییها بیشتر به دنبال این بودند که مسأله را حل کنند. علاقه داشتند با مقامات ایرانی، تماس غیررسمی داشته باشند. به همین دلیل موضوع مک فارلین مهم تلقی شد. بعدها حتی در مسأله حمله آمریکا به عراق و سقوط صدامحسین هم باز دیپلماسی نهان در حال کار بود.
در دوران اوباما که نگاه میکنیم، میبینیم آقای دکتر صالحی در خاطراتشان اشارهای به این دیپلماسی پنهان دارند. سفرشان به عمان و صحبتشان قبل از پیروزی آقای دکتر روحانی در این کار. حتی در همین اواخر هم مذاکرات عمان که به آن اشاره میشود، باز بحث این دیپلماسی نهان مطرح و گفته میشود که این دیپلماسی نهان در جریان است. حتی مرحوم شهید امیرعبداللهیان هم توضیح دادند که در وعده صادق از چند کانال، دیپلماسی پنهان مشغول به کار بود. لذا به نظر من دیپلماسی نهان هیچگاه تعطیل نشد و نمیشود. اما حالا شدت و ضعف زیادی دارد. تلفن قرمز در اکثر کشورها وجود دارد و بین مقامات کشورها ارتباط وجود دارد و در مواقع بحرانی از آن استفاده میکنند تا حوادث منجر به یک جنگ بزرگ نشود. دیپلماسی نهان یک اشکالی مهم دارد که نمیتوان آن را هنگام اجرا علنی کرد. چون اگر علنی کنید،کار به بنبست میرسد. مردم هم بسیار علاقهمند هستند اینها را بشنوند. چون یک نقطه تاریک ذهنیشان وجود دارد و میخواهند بدانند این نقطه تاریک ذهنی را چطور میتوان حل کرد.
سیاست خارجی ما از دو جهت بسیار اهمیت دارد؛ یکی تأثیری که در اقتصاد داخلی ما دارد. دوم مسائل توسعهای است. کنترل تورم، رشد اقتصادی، تولید ملی و … شاخصههایی است که سیاست خارجی بر آنها تاثیر میگذارد.
وقتی نگاه میکنیم، میبینید موفقترین دولت در این مورد، اول دولت آقای هاشمی بود که یک مسأله عظیمی به نام بازسازی کشور و خساراتی که جنگ وارد کرده بود و آزادی اسرا و دهها موردی شبیه به این بود را آغاز کردند تا به رشد اقتصادی و توسعه برسند. به عبارتی اما همزمان روی رشد اقتصادی، توسعه و سازندگی کار میکردند و به دنبال افزایش روابط با کشورهای دیگر هم بودند. بعد از آقای هاشمی، دولت آقای خاتمی است که موفق بود. بعد از آن در دوره اول آقای روحانی هم همین اتفاق افتاد.
همان زمان در دوران آقای هاشمی تصمیم گرفته شد، دو نقطه از ایران توسعه وسیع اقتصادی صورت بگیرد. هم اصفهان و هم یزد نیازمند آب برای صنایع بزرگ بودند. هم اصفهان و هم یزد مشکل آب داشتند و ما فقط در حاشیه خلیج فارس وضعیت خوب آبی داریم. پس در این سواحل خلیجفارس، ما دو پروژه داریم. یکی پروژه عسلویه است که ۱۰۰ میلیارد دلار تقریبا در آنجا سرمایهگذاری شد. سرمایهگذاری هم به دو بخش پتروشیمی نزدیک به حدود ۳۰ تا ۴۰ میلیارد دلار است و بخش تولید نفت و گازش حدود ۶۰ میلیارد دلار است. تمام این سرمایهگذاری با فاینانس خارجی انجام شده و از پیمانکاران داخلی استفاده کرده است. بخشی از آن هم از پیمانکار خارجی استفاده شده است. مثل توتال و اجیپ ایتالیا یا استات اویل و شرکتهای مختلفی آنجا کار کردند. بخش دوم نیز پتروشیمی است که آقای نعمتزاده انجام داد و ۳۰ میلیارد دلار هزینه آن شد و تمام فاینانس خارجی است یعنی ۱۰ درصد ایران پول پرداخت کرده و۹۰ درصد از بانکهای خارجی وام گرفته شد.
وقتی این حجم سرمایهگذاری را میبینیم، اولین سوال این است که این کار در چه زمانی انجام شده است؟ پاسخ این است وقتی که سیاست ما و تعامل ما با دنیا خوب بوده. حتی بعدها، سالیان بعد، وقتی تصمیم کلان گرفته شد که سواحل مکران آباد شود، این اتفاق رخ نداد زیرا تعامل خارجی ما با جهان قطع شد و نتوانستیم سرمایهگذاری بیاوریم. همه فکر میکنند، تحریم فقط فروش نفت است. درحالی که چنین نیست. اتفاقا آقای رئیسی توانست نفت صادر کند ولی آیا توسعه انجام شد؟ اصلا پولی از نفت نمیماند که کسی بخواهد سرمایهگذاری جدید کند. تحریم همه چیز را متوقف میکند. لذا وقتی بانکها و روابط بانکی ایجاد شود، شما با یک فاینانس و LC و پرداخت ۱۰درصد میتوانید ۱۰۰ درصد اعتبار بگیرید. کاری که انجام میشده است.
مساله این است که ما وقتی تحریم شویم، همه فکر میکنند تحریم فقط مسأله نفت است. مسأله نفت بخش جزئی از تعامل با جهان است. پس اگر بخواهند توسعه در بخش اقتصادی حادث شود و کشور روی پای خودش بایستید باید تحریمها برداشته شود و تلاش کنیم این اتفاق بیفتد. آقای دکتر پزشکیان رئیس جمهور محترم نیز در صحبتها و بحثهایی که مطرح میکرد، در مناظرات به آن دوران اشاراتی داشت. اما کار سختی در پیش دارد. الان شرایط یک مقداری تفاوت پیدا کرده است اما از نوع نگرش آقای پزشکیان و تیم همراهشان به خصوص آقای عراقچی که الان برای وزارت خارجه معرفی شده است، این طور برمیآید که دولت به دنبال نزدیکی به اروپا و غرب بدون آمریکاست. چون روابط با آمریکا به هر حال یک ممانعتی دارد. رهبری الان موافق هیچ توافقی یا ارتباط مستقیم با آمریکا نیستند.