ژاک شیراک چگونه فرانسه را احیا کرد؟

۶ سال از درگذشت ژاک شیراک میگذرد؛ مردی که بیش از ۴ دهه در صحنه سیاست فرانسه حضور داشت و در حافظه جمعی مردم بهعنوان یکی از آخرین رهبران کاریزماتیک قرن بیستم شناخته میشود. شیراک از شهرداری پاریس آغاز کرد، دو بار نخستوزیر شد و سرانجام در سال ۱۹۹۵ به کاخ الیزه راه یافت و ۱۲ سال ریاستجمهوری را در اختیار گرفت. او به جناح راست میانه و گلیستها تعلق داشت اما بیش از آنکه به قالبهای حزبی محدود بماند، سیاستمداری عملگرا بود که در تصمیمگیریها، بیش از هر چیز به مصلحت ملی فرانسه میاندیشید.
شیراک چهرهای مردمی داشت؛ زبانی ساده، رفتاری صمیمی و علاقهای آشکار به فرهنگهای محلی و سنتی. او بارها در نمایشگاههای کشاورزی فرانسه حضور پیدا میکرد، با دامداران و کشاورزان دست میداد، غذاهای محلی میچشید و همین ارتباط مستقیم باعث شد بسیاری از طبقات متوسط و روستایی، او را «رئیسجمهور نزدیک به مردم» بدانند. با وجود تعلق به جریان راست، در سیاست اجتماعی از نوعی عدالتخواهی حمایت میکرد؛ از کاهش ساعت کار هفتگی تا گسترش برنامههای رفاهی که همواره با حمایت بخشی از جامعه و اعتراض کارفرمایان همراه بود.
اما بیشترین یادآوری از دوران شیراک به سیاست خارجی او بازمیگردد. او در سال ۲۰۰۳ با قدرت در برابر طرح آمریکا و بریتانیا برای حمله به عراق ایستاد و به فرانسه، جایگاهی مستقل در عرصه جهانی بخشید. سخنان تاریخی دومینیک دو ویلپن، وزیر خارجهاش در شورای امنیت در واقع پژواک موضع قاطع شیراک بود. نه به جنگی که بر اساس ادعاهای بیاساس درباره سلاحهای کشتار جمعی آغاز میشد. این موضع، وجهه فرانسه را بهعنوان کشوری مستقل و مخالف یکجانبهگرایی ایالاتمتحده تثبیت و نام شیراک را در جهان بهعنوان رهبر صلحطلب برجسته کرد.
البته کارنامه او بیحاشیه نبود. در سالهای پایانی ریاستجمهوری، پروندههای مالی مربوط به دوران شهرداری پاریس، گریبانش را گرفت و پس از کنارهگیری از قدرت به اتهام سوءاستفاده مالی محکوم شد. با این حال محبوبیت او در میان مردم خدشه جدی ندید چراکه بسیاری از فرانسویها، او را سیاستمداری میدانستند که در بزنگاههای مهم، منافع ملی را بر هر مصلحت دیگری ترجیح داد.
شیراک در سالهای پس از ترک قدرت، آرام و کم حاشیه زندگی کرد و به مرور از انظار عمومی دور شد. در ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۹ در سن ۸۶ سالگی درگذشت و موجی از اندوه در فرانسه و فراتر از آن برانگیخت. همچنان یاد او همچنان زنده است؛ بهعنوان رئیسجمهوری که فرانسه را از سایهنشینی در سیاست جهانی بیرون آورد و احیا کرد، استقلال ملی را پاس داشت و نشان داد که حتی در عصر جهانیسازی میتوان به هویت، زبان و فرهنگ ملی وفادار ماند.
با گذشت ۶ سال از درگذشت ژاک شیراک هنوز هم در فرانسه از او بهعنوان نمادی از سیاستمداری مستقل، مردمی و ملیگرا یاد میشود؛ مردی که با وجود خطاها و کاستیها توانست تصویر فرانسه را در جهان پررنگتر کند و به مردم کشورش، احساس غرور و هویت ببخشد. میراث شیراک بیش از هر چیز در همان جمله خلاصه میشود که او بارها با رفتار و تصمیمهایش ثابت کرد: «فرانسه میتواند صدای خودش باشد».

