به یاد “رضا رئیسطوسی”
رضا رئیسطوسی، عضو هیات علمی و استاد بازنشسته گروه روابط بینالملل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و عضو نیروهای ملی-مذهبی، جمعهشب از دنیا رفت. پیش از انقلاب مدتی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود و دو سال پس از انقلاب از آن جدا شد. او پس از جدایی از سازمان به تدریس و نوشتن کتاب پرداخت و بعدها در گفتوگوهایش ایران را «تپه طلایی» نامید. سازندگی به بهانه درگذشت این استاد دانشگاه، نویسنده و کنشگر اجتماعی به بخشی از زندگی و فعالیتهای او پرداخته است.
آغاز راه و همکاری با شریعتی
اسفند سال ۱۳۱۵ در مشهد به دنیا آمده بود. کلاس یازدهم دبیرستان بود که در دبیرستان، انجمن اسلامی دانشآموزان مشهد را راهاندازی کرد و همزمان هم عضو کانون نشر حقایق اسلامی به رهبری محمدتقی شریعتی، پدر علی شریعتی شد. رئیسطوسی در تمام دوران دانشآموزی با دکتر شریعتی همکاریهای نزدیک داشت و نام او در اسناد ساواک بهعنوان یکی از فعالان در کانون نشر حقایق اسلامی آن دوران مطرح بود. سال ۱۳۳۷ به دانشگاه رفت و در رشته زبان انگلیسی به تحصیل پرداخت. در همان سال نخست دانشگاه به عنوان نماینده دانشجویان در هیاتمدیره این کانون نقش پررنگی پیدا کرد و سه سال بعد همزمان، فعالیت در نهضت آزادی را هم آغاز کرد. سال ۱۳۴۱ که مدرک لیسانس زبان انگلیسی را از دانشگاه تهران دریافت کرد به خدمت سربازی رفت. جوان بود و میخواست در حیات سیاسی کشور تجربه کسب کند بنابراین به یکی از کشورهای عربی رفت و زندگی مخفیانهای را برای مدتی در آنجا انتخاب کرد.
پیوستن به مجاهدین و ادامه تحصیلات
بعد از دو سال به تحصیل رشته علوم اجتماعی در مقطع کارشناسی ارشد پرداخت. پس از اتمام تحصیلاتش به همکاری تشکیلاتی با سازمان مجاهدین خلق روی آورد. در آغاز دهه ۵۰ از سوی این سازمان به ماموریت در لبنان فرستاده شد اما به علت دستگیر شدن اعضای مجاهدین خلق در ایران، مجبور شد مدت بیشتری در خارج از ایران بماند.
براساس آنچه که درباره وی آمده است؛ او در این سالها بعد از گذراندن دوره آموزشهای نظامی و سازماندهی مخفی در مصر، تجارب و آموزشهای کسب شده را به اعضای داخل و ازجمله محمد حنیفنژاد منتقل کرده بود و به آموزش سازماندهی مخفی به کادرهای اولیه میپرداخت و نخستین جزوات آموزش سازماندهی و نظامی توسط او و گروه مرتبط با او تهیه و به ایران منتقل شده بود.
رئیسطوسی به همراه دو عضو دیگر در انجمنهای دانشجویان مسلمان در اروپا و آمریکا در زمینه فعالیتهای سیاسی و تبلیغی، جذب نیرو و امکانات، اقدامات زیادی قبل و بعد از انقلاب انجام دادند ازجمله تشکیل هیات موسس انجمنها و پاسخ به بیانیه اعلام مواضع در تغییر ایدئولوژی سال ۵۴ را در خارج از کشور و انتشار آن. رئیسطوسی در این دوران به تحصیلات خود ادامه داد؛ فوقلیسانس رشته اقتصاد سیاسی خواند و بعد هم در همین رشته، مدرک دکتری خود را دریافت کرد. برای پایاننامه ارشد، موضوع اقتصاد سیاسی ایران از سال ۱۹۰۷ تا پایان دولت محمد مصدق را انتخاب کرد و در دکتری به دوره قبلتر از ۱۹۰۷ رفت و به بررسی اقتصاد سیاسی ایران از سال ۱۸۸۷ تا ۱۹۰۷ پرداخت.
قصه جدایی
انقلاب که شد، رضا رئیسطوسی مدتی به ایران آمد و دو سال پس از انقلاب به تاریخ ۱۱ تیر سال ۱۳۵۹ همراه حمید نوحی و حسین رفیعی از سازمان مجاهدین خلق جدا شد. سازمان مجاهدین خلق در آن زمان در برخورد با جدایی این سه عضو قدیمی، عضویت آنها را منکر شد و آنان را مورد انواع اتهامات و توهینها قرار داد و آنها نیز در کتاب «روند جدایی» از دلایل خود در این باره نوشتند. این سه تن در کتاب خود به روشهای منحرفین مارکسیست شده سازمان در سرکوب روانی افرادی که انتقاد یا سوال دارند، اشاره میکنند که همان روشها در زمان زمامداری مسعود رجوی هم به کار گرفته میشوند و منتقد و مخالف سرکوب و ساکت میگردد. مولفان کتاب «روند جدایی» در جمعبندی انتهای کتاب خویش، ارکان و اصول رسوب کرده و جا افتاده دیکتاتوری تشکیلاتی و مکانیسم اعمال اتوریته فردی و ترفندهای ارتقای بتگونه «رهبری سازمان» را به اختصار به تصویر کشیده و طرح و نقد کردهاند. در کتاب «روند جدایی» یکی از نکات مرتبط با سازمان مجاهدین خلق چنین آمده است: «اصالت دادن به رده تشکیلاتی به مثابه معیار و ملاک نهایی است. این پدیده انحرافی که عمدتاً به مطلق کردن مرکزیت و بالاخره مطلق کردن فرد رهبر میانجامد، دموکراسی انقلابی را محو کرده و آثار بیمارگونه خود را تا پایینترین ردهها به جا گذاشته و متقابلاً در بازگشت از پایه به رأس هرم تشکیلاتی انحراف را تشدید کرده و پدیدهای را به وجود آورده که طی آن به تدریج تشکیلات انقلابی و سازمان به جای خدا مینشیند».
تدریس در دانشگاه و مهمترین آثار
او از سال ۱۳۶۲ در دانشگاه استخدام شد و تا دوران بازنشستگی به تدریس دروس مرتبط با سیاست، اقتصاد، مشروطه، اقتصاد سیاسی نفت، روابط ایران و آمریکا و سیاست خارجی آمریکا در دانشگاه تهران پرداخت و حالا کتابهای زیادی از او بر جای مانده است. ازجمله مهمترین آثار رضا رئیسطوسی «کتاب نفت» ترجمهای از الول ساتن است که در سال ۱۳۷۲ منتشر شده است و کتاب مهم دیگر «زوال نظام اجتماعی و فروپاشی دولت قاجار» است که پاییز ۱۴۰۱ روانه بازار شد. «زوال نظام اجتماعی و فروپاشی دولت قاجار» به طور کامل براساس اسناد آرشیو وزارت خارجه بریتانیا تدوین شده و از این نظر نقش استعماری انگلیس در تجزیه و انحلال سلسله قاجار بسیار خواندنی است.
نظر طوسی درباره ایران
رئیسطوسی معتقد بود که ایران به جهت قرار گرفتن بین دو منطقه خزر و خلیجفارس یک تپه طلایی محسوب میشود و این شرایط استراتژیکی، یکی از عواملی است که نادیده گرفتن کشور توسط غرب را غیرممکن میکند و هرگونه طرحی که در این منطقه بخواهد تحقق پیدا کند ناچار از لحاظ نمودن ایران است.
دستگیری همراه برخی دیگر از اعضای ملی مذهبی
در سال ۱۳۸۰ او هم همراه جمعی دیگر از اعضای ملی مذهبی در ایران بازداشت شد. فرزانه روستايی، همسر سابق او در سیامین روز دی ماه همان سال درباره اتهامات همسرش و وضعيت پرونده او به ایسنا گفته بود: «به دكتر رئيسطوسی هم مانند اغلب ديگر متهمان ملی- مذهبی، اتهام براندازی اطلاق شده است. درحالی كه ايشان به عنوان يك استاد دانشگاه مجازند ماموريتهای اداری، تحقيقاتی و علمی به خارج از كشور داشته باشند. همسرم به خارج كشور چند سفر داشته است كه دادگاه ۲ مسافرت ايشان به خارج از كشور را كه در يكی از آنها، سخنرانی هم داشتهاند بهعنوان ادله براندازيی از سوی نماينده مدعیالعموم معرفی كرده است. اين درحالی است كه هر استاد دانشگاهی در سراسر دنيا میتواند و حق دارد به خارج كشور خود سفر كند و در سمينارهای بينالمللی شركت كند، يا مقاله و سخنرانی ارائه دهد. روستايی در پايان با اشاره به اينكه وكيل مدافع همسرش درحال مطالعه كيفرخواست دادگاه است، خاطرنشان كرد: حدود ۲ ماه است كه اين زندانيان (رئيسطوسی) با خانواده خود ملاقات نداشتهاند». اسفند سال ۸۸ هم يوسف مولايی، وكيل مدافع او درباره وضعيت موكلش از شرایط نامناسبت جسمی او خبر داد و نسبت به آزادی او اظهار امیدواری کرد. این عضو برجسته جامعه عملی کشور بعدها از زندان آزاد شد و جمعه شب در ۸۸ سالگی از دنیا رفت.