سینمای ایران یکی از بهترین کارگردانهای خود را از دست داد. “ناصر تقوایی”، فیلمساز و نویسنده شهیر ایرانی پس از یک دوره بیماری در سن ۸۴سالگی درگذشت. سازندگی به زندگی، زمانه، آثار مکتوب و سینمایی او پرداخته است

روزگار عجب بازیهایی دارد. ناصر تقوایی دو سال پس از روزی که داریوش مهرجویی به قتل رسید از دنیا میرود و این همزمانی چه داستانها و روایتهایی را رقم میزند. از حالا به بعد ۲۲ مهر، روز سیاهی برای سینمای ایران خواهد بود که مرگ دو بزرگ را در خود دارد. دو کارگردانی که زیست و کارشان بیشباهت به هم نبود. تقریبا همزمان با هم در سینما شروع به کار کردند، سینماگر مولف لقب گرفته بودند و از آغازگران موج نو سینمای ایران در میان وفور فیلمفارسیها به شمار میآیند. آثارشان رنگ توقیف به خود گرفته و سالهای زیادی را بدون اینکه موفق به ساخت فیلمنامههایشان باشند، سپری کردند. میبینید با همه اینها خیلی هم بیراه نیست که هر دو در یک روز از دنیا بروند و حسرتهای زیادی را مرگشان به دنبال داشته باشد. حسرت اینکه چرا تقوایی، فرصت کارگردانی بیشتری پیدا نکرد و مهرجویی مدام با توقیف مواجه شد و نتوانست آنطور که میخواست کار کند.
ناصر تقوایی برخلاف مهرجویی خیلی زودتر از رفتناش، کار و تدریس را کنار گذاشت. چندین سال بود که به سختی چیزی را از گذشته به خاطر میآورد و در این یکی دو سال آخر زندگی نباتی داشت. دوستان و همکارانش نمیتوانستند به دیدار او بروند چراکه همسرش موافق این کار نبود، شاید به این خاطر که نمیخواست تصویر تقوایی از آنچه در ذهن همه هست، تفاوت پیدا کند. او که بسیار کمتر از کارگردانان همنسل خود و فیلمسازان موج نوی سینمای ایران، فرصت ساخت فیلم پیدا کرده بود در طول عمرش تنها موفق به کارگردانی ۷ فیلم شد که تازه یکی از آنها هم یک اپیزود از فیلمی سه اپیزودی بود. سختگیری، وسواس و مولفههایی که برای خود تعریف کرده بود، مانع از این میشد که با هر شرایطی کار کند و همینها هم، او را از فیلمسازی در سینمای ایران دور کرد و در یکی دو دهه آخر زندگیاش به تدریس کشاند. تعداد فیلمهایش آنقدر محدوداند که کمتر از انگشتان دو دست میشوند اما هر یک از آنها حالا تبدیل به یکی از نقاط درخشان کارنامه او، یادگاران سینمای ایران شدند. تقوایی با همین کارنامه محدود، یکی از سینماگران مولف ایرانی است که آثارش جزو برترینهای سینمای ماست، «آرامش در حضور دیگران»، «صادق کرده»، «نفرین»، «ناخدا خورشید»، «ای ایران»، اپیزود «کشتی یونانی» از فیلم «قصههای کیش» و «کاغذ بیخط» و سریال «دایی جان ناپلئون» که ماندگارترین سریال تلویزیونی طنز ایرانی در طول ۵ دهه است.
فرزند آبادان
ناصر تقوایی در ۲۲ تیر۱۳۲۰ در یک روستای عربنشین در حوالی آبادان به دنیا آمد. پدرش، علی، کارمند اداره گمرک بود و به همین دلیل، او ناگزیر بود تا همراه پدر به بندر لنگه سفر کند. تقوایی از همان سالهای نوجوانی به سینما و ادبیات علاقهمند شد. کاری که انگار در خون و روح بچههای آبادان ریشه دارد و آنها را به سمت هنر جادوی تصویر میکشاند. تقوایی در مدرسه در رشته ریاضی تحصیل کرد اما به دلیل علاقهاش به ادبیات در جوانی داستانهای کوتاه مینوشت و در همان زمانی که در دبیرستان رازی آبادان درس میخواند، خود را با نوشتن داستان راضی به ادامه درس خواندن میکرد. در جوانی به مستندسازی روی آورد و در واقع کار در سینما را با ساخت مستندهایی از آنچه در اطرافش میگذشت، آغاز کرد و بعدها هم که به سینمای حرفهای آمد، همچنان مستند میساخت. اما در همان زمان که دست به تولید مستند میزند هم با توقیف و ممنوعیت روبهرو میشد و در واقع تقوایی، طعم تلخ توقیف را برای اولین بار با ساخت فیلم مستند تجربه کرد. «باغ بهشت» نخستین پروژه نیمهتمام کارنامه تقوایی درباره معرفی فرش ایرانی است که فقط فیلمبرداری دو صحنه از آن باقی مانده بود تا پروژه تمام شود. آنطور که خود تقوایی گفته است، مهرداد پهلبد- وزیر فرهنگ و هنر دوران پهلوی- با خصومت و لجبازی و موانعی که به وجود آورد، نگذاشت این فیلم تمام شود. تقوایی در ۱۳۴۶ با شهرنوش پارسیپور ازدواج کرد و در ۱۳۵۲ از او جدا شد. او و پارسیپور صاحب یک فرزند شدند.
اولین فیلمش را در سال ۱۳۴۹ ساخت. «آرامش در حضور دیگران» نمایش محدودی در جشن هنر شیراز داشت و توقیف شد. برای فیلمسازی که تنها ۲۹ سال از عمرش میگذرد و مستندش هم با تیغ توقیف و ممنوعیت نیمهکاره مانده، توقیف اولین فیلم بلند، ضربهای اساسی به روح و روانش وارد میکند که میتواند تا سالها با او باشد و آسیبهایش او را رها نکند. تازه پس از ۴ سال که فیلم روی پرده رفت و با استقبال تماشاگر هم روبهرو شد، اعتراض جامعه پرستاری به اکران فیلم برای همیشه پایان داد و «آرامش در حضور دیگران» با اکرانی کوتاه، دیگر روی پرده سینماها نرفت.
تقوایی که در آن دوران هنوز سرخورده و ناامید نشده بود و سر پرشوری برای کار در سینما داشت، «صادق کرده» و «نفرین» را با فاصله کمی از اولین فیلمش کارگردانی کرد و بعد ساخت سریال «دایی جان ناپلئون» به او پیشنهاد شد که دو سال پیش از انقلاب از تلویزیون پخش شد و همین سریال بود که مانع از ادامه کار او در سالهای اولیه پس از انقلاب شد. تقوایی پس از ۸ سال در سال ۱۳۶۵ اولین و ماندگارترین فیلمش را جلو دوربین برد. «ناخدا خورشید» که یکی از برترین اقتباسهای سینمایی در ایران است، بیشترین جوایز را برای او و همکارانش به همراه داشت. این فیلم امروز تبدیل به یکی از ارزشمندترین فیلمهای سینمای ما شده که حالا در کنار سریال «دایی جان ناپلئون» از بهترین یادگاریهای تقوایی هم به حساب میآید. سه سال پس از این اثر ماندگار، تقوایی به سراغ فیلم «ای ایران» رفت که برخی آن را اثری سفارشی در کارنامه او میدانند اما اگر حتی اینطور هم باشد، تقوایی فیلمی ساخت که مورد استقبال مردم و حتی منتقدان قرار گرفت و تحسین آنها را در پی داشت. چراکه نگاه موشکافانه و تیزبین او در این اثرش هم به چشم میآمد و درونیات و منویات خود را هم در این اثر به خوبی به نمایش گذاشت و «ای ایران» فیلم خوشساخت با قصهای خوب و شیرین بود که سفارشی بودنش هم به چشم نمیآمد.
یک اپیزود از فیلم «قصههای کیش» به فاصله ۹ سال از «ای ایران» ساخته شد و سه سال بعد یعنی سال ۱۳۸۰ تقوایی «کاغذ بیخط» آخرین فیلم خود را با بازی خسرو شکیبایی و هدیه تهرانی را روانه سینماها کرد. او در آغاز دهه ۸۰ با مرضیه وفامهر ازدواج کرد.
تقوایی یکی از معدود سینماگرانی است که آثار ناتماماش تقریبا با تعداد کارهایی که به سرانجام رسیده، برابری میکند. او در کارنامه خود چندین کار سینمایی و تلویزیونی ناتمام دارد. مجموعه تلویزیونی داستانسرایان (۱۳۵۷) که به زندگی و آثار نویسندگان نامآور ادبیات معاصر میپرداخت از آن جمله است. او پیش از انقلاب قرار بود «شوهر آهو خانم» نوشته علیمحمد افغانی را هم بسازد که نشد. تقوایی پس از انقلاب، پروژه عظیم «کوچک جنگلی» نوشته خودش را در سال ۱۳۶۲ به اجبار نیمهکاره گذاشت و بهروز افخمی به جای او نشست. فیلمنامه این سریال در سه جلد به چاپ رسیده و بسیاری براین عقیدهاند که مدیران تلویزیون وقت نمیخواستند، تقوایی این کار را به سرانجام برساند و بر سر راهش سنگاندازی کردند.
دو پروژه زنگی و رومی (۱۳۸۱) و چای تلخ (۱۳۸۲) نیز ناتمام رها شدند. تقوایی در دی ۱۳۸۲ فیلم جنگی چای تلخ را کلید زد. محمدمهدی حیدریان که در آن زمان معاون سینمایی بود، حمایت مالی لازم را از ساخت فیلم انجام داد و در جنوب دکور مربوط به یک روستا هم ساخته شد اما تقوایی زیر بار تغییر پایان فیلمنامهاش نرفت و با اینکه نزدیک به ۶۰ درصد از فیلمبرداری انجام شده بود؛ پروژه تعطیل شد.
تقوایی با این کارنامه نحیف اما پربار در ۸۴ سالگی از میان ما رفت. برای فیلمسازی با وسواس فراوان و سختگیریهایی که کمتر در سینماگر دیگری دیده میشود، همین فیلمهای محدود هم نشان میدهد که او کارگردانی مهم و تاثیرگذار در سینمای ما بود و آثارش جزو گنجینه سینمای ایران است که تا سالها و نسلها بعد، نام و یاد او را ماندنی خواهد کرد. در تمام این سالها بسیاری تلاش کردند او را حذف کرده و کنار بگذارد اما نام و آثار تقوایی بیش از آنها باقی میماند و برای همیشه مایه افتخار سینما و تلویزیون ایران خواهد بود.

