رنگ‌زمینه

روشنفکر بی‌ادعا

به یاد “سیدجعفر شهیدی”

نام سیدجعفر شهیدی به «موسسه دهخدا» گره خورده است؛ از مفاخر کشور در عرصه ادبیات، تاریخ و لغت‌نامه‌نویسی که سال ۱۳۷۴ نه‌ تنها منزل مسکونی‎‌اش را به شهرداری نارمک واگذار کرد، حتی هدایایی که بنیاد شهید به واسطه شهادت فرزندش ارسال می‌کرد را قبول نمی‌کرد. او با قلم توانای خود یکی از مهم‌ترین ترجمه‌های «نهج‌‎البلاغه» پس از انقلاب را به سرانجام رساند و البته کتاب‌های مهم دیگری چون «شرح مثنوی شریف‌» و «تاریخ تحلیلی اسلام» را هم نوشت. سیدجعفر شهیدی ۲۳ دی ‌ماه سال ۱۳۸۶ در ۸۹ سالگی از دنیا رفت. سازندگی به همین مناسبت به بخشی از زندگی و میراث این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی، فقه و تاریخ اسلام پرداخته است.

ناکامی در نجف
سیدجعفر سجادی که بعدها به نام فامیل شهیدی شهرت یافت در سال‌های پایانی حکومت قاجار در یکی از محلات قدیمی بروجرد به دنیا آمده بود و دوران نوجوانی‌اش در زمان رضا شاه پهلوی گذشت. پس از تحصیلات ابتدایی و اندکی از متوسطه به تهران آمد و سالی که رضاه شاه از حکومت کناره‌گیری کرد، برای تحصیل علوم دینی عازم نجف‌اشرف شد و تا رسیدن به درجه اجتهاد هم پیش رفت. آن دوران اگرچه به واسطه دوری از خانه و خانواده، امور معیشتی و نحوه زندگانی در شرایط سخت آن دوران نجف، سخت‌ترین دوران زندگی‌اش بود اما همواره از آن به‌ عنوان بهترین دوران زندگی یاد می‌کرد: «در آن گرمای نجف که نمی‌دانم چند درجه بود، من که آن وقت دماسنج نداشتم، ولی همین قدر می‌دانم که آب لوله را که باز می‌کردیم، جوش بود و شب که می‌خوابیدم و یک طرف بدنم را به زمین می‌گذاشتم با حرارت آجر، فرش گرم می‌شد و عرق می‌کردم، وقتی می‌غلتیدم نسیم، اندکی خنکی پدید می‌آورد و به خواب می‌رفتم تا طرف دیگر عرق کند. آن مدت دو یا سه دقیقه شاید بیشتر طول نمی‌کشید چشم من به خواب می‌رفت، باز آن طرف هم داغ می‌شد». همین سختی‌ها منجر به بیماری شهیدی شد و پس از حضور ۷ ساله در نجف او را راهی ایران کرد؛ بنابراین تحصیلاتش در نجف نیمه‌کاره ماند. او خود در این ‌باره می‌گفت: «وقتی سلب توفیق از کسی بشود اینجور می‌شود. ولی خب زندگانی آدمی دست خودش نیست. بنده روزی که رفتم بیرونی آیت‌الله بروجردی-‌رضوان‌الله علیه- و از ایشان خداحافظی کردم و ایشان دعای سفر به گوش من خواندند، گفتم که می‌روم و در نجف می‌مانم و استخوان‌های من هم در وادی‌السلام دفن خواهد شد، ولی نشد و برگشتم. نمی‌دانم و شاید هم لیاقت نداشتم. به هر حال این دست من نیست. آمدیم به اینجا و ضرورت زندگی مرا به دانشکده ادبیات کشاند».

آشنایی با دهخدا
در یکی از دبیرستان‌های تهران مشغول به تدریس شد و همزمان به تحصیل در دانشکده علوم معقول و منقول (الهیات) پرداخت تا در سال ۱۳۳۲ که لیسانس خود را از این دانشکده دریافت کرد. آشنایی با علامه دهخدا از طریق دکتر معین، یکی از مهم‌ترین اتفاقات زندگی شهیدی بود و نام او را تا پایان عمر به موسسه لغت‌نامه دهخدا گره زد. شهیدی به‌رغم همه مخالفت‌ها در نهایت با پا درمیانی علامه دهخدا، همزمان با کار تدریس در موسسه لغت‌نامه دهخدا مشغول به کار شد اما کار تحصیل را رها نکرد که هیچ؛ همکاری با دهخدا باعث شد تا در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، مقطع دکتری را ادامه دهد و شاگردی و همنشینی با اساتیدی چون؛ بدیع‌الزمان فروزان‌فر، جلال‌الدین همایی و علامه دهخدا را هم تجربه کند.

در نگاه دیگران
به گفته دکتر سیدمصطفی محقق‌داماد؛ شهیدی یک فقیه به تمام معنا بود. اما ظاهراً از همان روزهای نخستین بنای تفکر روشنفکری در ایشان بوده است چراکه در آن زمان، کسی که فارغ‌‎التحصیل حوزه نجف می‎‌شد یک فقیه به تمام معنا بود، هر علوم دیگری را می‎‌آموخت در جنب این قضیه بود: «وقتی ایشان آمد به ایران، من طلبه‌‎ای جوان بودم، عمامه داشت، عمامه بزرگی هم داشت و ریش بسیار انبوهی. بعد رفت به دانشگاه و لباسش را درآورد اما برای من بسیار عجیب بود. وقتی جنایات تاریخ را ایشان منتشر کرد ما جوان بودیم، اصلاً مشخص نبود مال کیست، بدون امضا. چه کسی حاضر است، کتابی تحقیقی بنویسد و پایش را هم امضا نکند. هر کسی کتابی را می‌‎نویسد در آرزوی آن است که پشت کتاب بنویسد، مولفش کیست اما آقای شهیدی این کار را نکرد». دکتر غلامرضا ستوده، سیدجعفر شهیدی را این‌طور توصیف می‌کند: «باغ دانش شهیدی تمام‌شدنی نیست؛ مخصوصاً برای من که ۳۰ سال در کنار ایشان به‌ عنوان معاون ایشان در موسسه لغت‌نامه و ۵ سال در کلاس درس شاگرد این استاد بزرگوار بوده‌ام». مرحوم جلیل تجلیل، پژوهشگر ادبیات و مترجم ایرانی هم که سا‌ل‌ها مدیر گروه ادبیات دانشگاه تهران بود، درباره او می‌گوید: «در جلسات استادان اول کسی که وارد می‎‌شدند و پنج دقیقه زودتر ایشان بودند، بعد به تدریج دیگران ملحق می‌‏شدند. بعد هنگام اینکه وقت اقامه نماز می‌‏شد، ایشان بلند می‌شدند و به هر قیمتی که بود، می‏‎‌رفتند بیرون».

میراث ماندگار
حضور در دهخدا وجه مهم زندگی شهیدی است و تصحیح کتاب مهم دره نادره هم در همان زمان اتفاق افتاد. او ۱۰ سال از عمر خود را وقف تصحیح «درّه نادره» کتاب تاریخ عصر نادرشاه، نوشته میرزا مهدی‌خان استرآبادی کرد و این کتاب را در گنجینه گرانبهای تاریخ ایران ماندگار کرد. شهیدی در دوران کسالت محمد معین عملاً بسیاری از مسئولیت‌ها لغت‌نامه را انجام می‌داد و پس از فوت او نیز به مدت ۴۰ سال و تا پایان عمر خود، مسئولیت هدایت آن را بر عهده گرفت. او کار ناتمام معین را با تکمیل یک جلد‌‌ونیم باقی‌مانده از فرهنگ معین را به پایان رساند و در سال ۱۳۵۸ نیز مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی را تحت نظارت موسسه دهخدا در دانشگاه تهران راه‌اندازی کرد. «مشکلات دیوان انوری» عنوان رساله دکتری سیدجعفر شهیدی است که بعدها در دو جلد توسط انجمن آثار ملی چاپ شد. کتاب سه جلد «جنایات تاریخ» از دیگر آثار مهم اوست که در آن به سه وجه تاریخی، انقلابی و نقد برخی از کتاب‌ها و آثار نویسندگان ایرانی و مصری پرداخته بود. این کتاب ابتدا به وسیله ساواک توقیف شد و بعضی مطالب انتقادی آن در چاپ بعدی حذف شد. به نوشته محسن شاه‌رضایی، نویسنده و پژوهشگر این کتاب که گویا طرحی برای نگارش تاریخ اسلام بود برای شهرت شهیدی آن اندازه اهمیت داشت که وقتی پس از آن، کتاب «فاطمه دختر محمد» در ۱۳۲۷ خورشیدی چاپ شد، روی آن نوشته شده بود: سیدجعفر شهیدی، نویسنده جنایات تاریخ. او در ادامه کتاب‌های دیگری از حوزه شناخت تاریخ اسلام و زندگی برخی دیگر از امامان ازجمله چراغ روشن در دنیای تاریک؛ زندگی علی‌بن الحسین‌(ع) در راه خانه خدا، زندگی حضرت فاطمه‌(س)، آشنایی با زندگی امام صادق‌(ع) و ستایش و سوگ امام هشتم‌(ع) در شعر فارسی را نوشت و برخی از کتاب‌های او به زبان‌های عربی، ترکی و آلمانی ترجمه شده است. شهیدی برای ترجمه نهج‌البلاغه در سال ۱۳۶۹ و برای نگارش کتاب تاریخ تحلیلی اسلام در سال ۱۳۸۵ برنده جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شد.

sazandegi

پست های مرتبط

زیر ضرب موافقان

انتشار فایل صوتی درون‌گروهی مدیران صداوسیما علیه “وحید جلیلی” جنجال‌برانگیز شد چند…

ذهنیت تقاص‌اندیش

آتش‌سوزی لس‌آنجلس و جنایات غزه هیچ ارتباطی با هم ندارند و نباید…

آغاز جاودانگی

“فریدون شهبازیان”، خالق نواهای جاودانه در ۸۲سالگی و پس از یک دوره…

۲۲ دی ۱۴۰۳

دیدگاهتان را بنویسید