غربیها دست به کار شدند

همزمان با آغاز نشست تازه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در روزهای ۲۸ تا ۳۰ آبان در وین، فضای سیاسی پیرامون پرونده هستهای ایران بار دیگر پرتنش شده است. سه قدرت اروپایی آلمان، فرانسه و انگلیس با حمایت کامل ایالات متحده بهدنبال تصویب قطعنامهای تازه علیه تهران هستند؛ قطعنامهای که اگرچه در ظاهر بر مسائل فنی و تعهدات هستهای متمرکز است اما در واقع بازتابدهنده استراتژی جدید غرب برای فشار بر موازنه قدرت در حال تغییر در جهان است.
پایان اعتبار قطعنامه ۲۲۳۱
برای نخستینبار پس از سال ۲۰۱۵ نشست فصلی شورای حکام بدون بررسی مفاد نظارتی مربوط به توافق هستهای برگزار میشود. دلیل آن روشن است: قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، که پایه حقوقی اجرای برجام بود، در ۲۶ مهر به پایان رسید. با این حال، سه کشور اروپایی تلاش میکنند با تکیه بر همین سازوکار منقضی شده، تعهدات جدیدی بر ایران تحمیل کنند. به گفته المیادین در پیشنویس قطعنامه جدید ادعا شده است که ایران طی ۵ ماه گذشته، اطلاعات مربوط به ذخایر اورانیوم خود را در اختیار آژانس قرار نداده و باید بلافاصله تمامی فعالیتهای غنیسازی و تحقیق و توسعه را متوقف کند. در متن پیشنویس، مواردی چون ارائه گزارشهای تازه از سوی رافائل گروسی درباره مکان، میزان و تجهیزات مرتبط با ذخایر اورانیوم ایران نیز گنجانده شده است؛ تقاضایی که تهران آن را خارج از حدود حقوقی آژانس و مبتنی بر قطعنامهای میداند که دیگر وجود خارجی ندارد.در همین حال بلومبرگ با مطرح کردن اینکه وضعیت برنامه هستهای ایران از جمله شرایط و موقعیت ناشناخته ذخایر اورانیوم با خلوص بالای آن پس از حملات متجاوزانه آمریکا و اسرائیل به تاسیسات اتمی آن، یکی از موضوعات جلسه آتی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواهد بود به نقل از دیپلماتها نوشته، کشورهای غربی قرار است دستورالعمل جدیدی برای نظارت بازرسان آژانس در ایران تهیه کنند.
پاسخ تهران
«رضا نجفی»، نماینده دائم ایران در آژانس در واکنش به اقدام سه کشور اروپایی و آمریکا تأکید کرد که آنها میکوشند با سوءاستفاده از اکثریت عددی خود در شورای حکام، فشارهایی که نتوانستند در نیویورک اعمال کنند این بار در وین تحمیل کنند.
نجفی با اشاره به اینکه تحمیل گزارشدهی بر مبنای قطعنامههای منقضی شده، اقدامی «کاملاً غیرقانونی» است، افزود:«این رویکرد نه تنها کمکی به دیپلماسی نمیکند بلکه پیچیدگیهای موجود را تشدید هم خواهد کرد». او همچنین خاطرنشان کرد که وضعیت فعلی اجرای پادمان در ایران، نتیجه مستقیم حملههای خرابکارانه آمریکا و اسرائیل به تأسیسات هستهای و «مماشات اروپاییها»ست؛ حملاتی که بسیاری از سایتهای هستهای را از نظر فنی در شرایطی قرار داده که امکان بازرسی گسترده در آنها وجود ندارد.
توافقی که با «اسنپبک» نابود شد
غرب در حالی ایران را به عدم همکاری متهم میکند که تهران و آژانس تنها چند ماه پیش در قاهره بر سر چارچوب تازهای برای بازرسیها به توافق رسیده بودند. اما به گفته مقامات ایرانی، کشورهای غربی با تلاش برای فعالسازی اسنپبک، سازوکاری که بر اساس ۲۲۳۱ تعریف شده و اکنون اعتبار حقوقی ندارد عملاً این توافق را بیاثر کردند. ایران نیز صریح اعلام کرده بود: در صورت فعالسازی اسنپبک، توافق قاهره دیگر وجود نخواهد داشت.این چرخه تنش در شرایطی ادامه دارد که «لارنس نورمن» خبرنگار والاستریت ژورنال نیز تأیید کرده که احتمال صدور قطعنامه علیه ایران در روزهای آینده بسیار بالاست هرچند هنوز بحث ارجاع موضوع به شورای امنیت مطرح نیست. او میگوید: «فضا این است که به دیپلماسی زمان بدهیم». اما پشت صحنه دیپلماسی، تحرکات گستردهتری جریان دارد.
دلایل فشارهای غرب
۱- ابزارسازی از پرونده هستهای برای مهار محور تهران-مسکو- پکن: در ماههای اخیر، تمرکز غرب بر برنامه هستهای ایران تنها یک دغدغه فنی نبوده بلکه بخشی از استراتژی گستردهتر برای محدودسازی همکاریهای ایران با روسیه و چین است. تهران نهتنها تامینکننده پهپادها و برخی تجهیزات فناورانه برای مسکو در جنگ اوکراین است بلکه بنا بر گزارشهای غربی با چین نیز همکاریهایی برای دور زدن تحریمها دارد. بنابراین غرب برنامه هستهای ایران را بخشی از شبکه بزرگتری از همکاریهای استراتژیک میبیند و فشار بر تهران را ابزاری برای تضعیف این محور.
۲- استفاده از گزارشهای آژانس به عنوان اهرم فشار سیاسی: در هفتههای گذشته، رسانههای غربی بارها به گزارشهایی اشاره کردهاند مبنی بر اینکه ایران پس از حملات هوایی سال ۲۰۲۵ توانسته، ذخایر اورانیوم ۶۰ درصدی خود را بازسازی کند. ذخایری که به ادعای آنها میتواند برای ساخت ۱۰ تا ۱۱ سلاح هستهای کافی باشد. این ارقام، خواه واقعبینانه باشند یا اغراقآمیز، در فضای سیاسی نقش مهمی ایفا میکنند. غرب میکوشد از نگرانیها درباره این ذخایر برای افزایش انزوای ایران و بالا بردن هزینههای حمایت روسیه و چین از تهران استفاده کند.
۳- پیوند دادن موضوع ایران با بحرانهای بینالمللی: بیانیههای اخیر گروه هفت (G7) نیز نشان میدهد که غرب به دنبال پیوند زدن برنامه هستهای ایران با چالشهای جهانی مانند جنگ اوکراین یا تنش در دریای جنوبی چین است. این پیوندسازی، زمینه را برای اعمال تحریمهای جدید علیه شرکتهای چینی و دیگر متحدان ایران فراهم میکند.
۴- تلاش برای بازگرداندن موازنه قدرت به سود غرب: به باور تحلیلگران غربی از جمله کارشناسان شورای روابط خارجی آمریکا، همکاریهای ایران با روسیه در حوزه پهپادها و حضور تهران در معادلات منطقهای، باعث شده «موازنه قدرت جهانی به سمت وضعیت سهقطبی» (غرب، محور روسیه- چین و ایران به عنوان بازوی منطقهای) حرکت کند.
به همین دلیل استراتژی غرب این است که با فشار بر ایران، موازنه را دوباره به سود خود بدون ورود به یک درگیری مستقیم تغییر دهد.
آینده نشست وین
با وجود فشارها، برخی ناظران معتقدند که قطعنامه احتمالی در نشست وین بیش از آنکه اثر حقوقی داشته باشد، پیامی سیاسی خواهد داشت. هنوز هیچ بحث جدی درباره «ارجاع پرونده به شورای امنیت» مطرح نشده و حتی رسانههای غربی نیز میگویند این مرحله فعلاً در دستورکار نیست.
اما از سوی دیگر، فشارهای فزاینده برای گزارشدهی بیشتر، ایجاد تعهدات جدید و بازگرداندن سازوکارهای منقضی شده، میتواند مسیر مذاکرات را بیش از پیش دشوار کند. بهویژه در شرایطی که ایران تأکید دارد بدون رفع فشارهای سیاسی، امکان بازگشت به مسیر همکاری گسترده با آژانس وجود ندارد.

