گزارش “سازندگی” درباره اجرای پرفورمنس شهرداری مقابل تئاتر شهر

شهرداری تهران در روزهای اخیر اقدام به تخلیه حجم قابلتوجهی از نخالههای ساختمانی در محوطه بنای تاریخی تئاتر شهر کرده و آن را بهعنوان اجرای یک «پرفورمنس هنری» برای نمایش ویرانی خانهها در جریان «جنگ ۱۲روزه» معرفی کرده است. این ماکت آوار که بدون هیچگونه اطلاعرسانی قبلی در حریم درجه یک تئاتر شهر نصب شد به گفته مدیران شهری نمادی از تخریب منازل مسکونی در جنگ ۱۲ روزه (۲۳ خرداد تا ۳ تیر ۱۴۰۴) است. این جنگ که با حملات موشکی و هوایی رژیم اسرائیل به شهرهای ایران، از جمله تهران، همراه بود، خسارات زیادی بر جای گذاشت؛ بر اساس آمار رسمی، تنها در تهران بیش از ۸۲۰۰ واحد مسکونی آسیب دید که صدها واحد بهکلی ویران شدند. با این حال، اجرای نماد آوار جنگ در قلب پایتخت، آن هم در مهمترین مجموعه هنری شهر با شگفتی و انتقاد گسترده شهروندان و اهالی فرهنگ روبهرو شده است.
دیدن انبوه نخالههای ساختمانی در محوطه تئاتر شهر در نگاه اول، شهروندان را حیرتزده کرد و این اقدام را نشانهای از کجسلیقگی مدیران شهری دانست. بسیاری از کارشناسان معماری و هنر شهری تأکید کردهاند که چنین حرکتی نه تنها یک اقدام غیرحرفهای و بیظرافت فرهنگی است بلکه نمایانگر نوعی سردرگمی در درک کارکرد فضاهای عمومی و نمادهای فرهنگی شهر محسوب میشود. مهرداد سلوکی، معمار و پژوهشگر شهری با انتقاد صریح از این اقدام میگوید: ریختن زباله و آوار در فضایی مانند تئاتر شهر به منزله تخریب نمادین هویت فرهنگی آن است و نشان از ناآگاهی نسبت به «معماری ذهنی شهروندان» دارد. به گفته او، مکانیابی و زمانبندی این به اصطلاح پرفورمنس نادرست بوده و بدون بسترسازی فرهنگی و اطلاعرسانی مناسب اجرا شده است؛ نتیجه آن نیز چیزی جز ایجاد «بینظمی بصری و محیطی» در فضای مرکزی شهر نیست.
بنای مدور تئاتر شهر تهران که در سال ۱۳۵۱ افتتاح شده، یک مجموعه منحصربهفرد هنری و تاریخی است که در تقاطع شلوغ چهارراه ولیعصر قرار دارد. این بنا در فهرست آثار ملی و میراث فرهنگی ایران به ثبت رسیده و محوطه آن دارای حریم درجه یک حفاظتی است. طی ماههای گذشته نیز چندین مورد مداخله بحثبرانگیز در این محدوده صورت گرفته که با فضای هنری و شأن فرهنگی تئاتر شهر همخوانی نداشته است. از جمله میتوان به حصارکشی اطراف تئاتر شهر توسط شهرداری در اوایل سال اشاره کرد که با اعتراض گسترده هنرمندان و دوستداران میراث فرهنگی متوقف شد. همچنین برپایی چادرهای عشایری و غرفههای نمایشگاهی و تجاری در محوطه این مجموعه در سال گذشته باعث مخدوش شدن چهره این بنای فرهنگی گردید و با انتقاد صریح اصحاب هنر روبهرو شد. علی اعطا، (عضو پیشین شورای شهر) آن زمان تأکید کرد که تئاتر شهر یک کانون مهم فرهنگی و بنایی ثبت شده است و برپایی سیاهچادرها و خیمهها در محوطهاش در شأن این مجموعه نیست؛ وی هشدار داد که نباید با حریم منظری این نماد فرهنگی برخورد سطحی و باری به هر جهت شود. با وجود این تذکرات، اقدام اخیر شهرداری در انباشتن نخالههای جنگی نشان میدهد که ملاحظات میراثی و حرمت فرهنگی تئاتر شهر بار دیگر نادیده گرفته شده است.
بهجای تأثیر مثبت، اثر منفی میگذارد
اسکندر مختاریطالقانی، دکترای پژوهش هنر، مرمتگر، پژوهشگر میراث معماری و شهرسازی در این باره به سازندگی گفت: اتفاقی که افتاده از دو منظر قابل بررسی است: نخست، مساله نقض حریم و دوم، تأثیر آن بر عملکرد و سیمای شهری. اگر قرار باشد اجرای یک پرفورمنس موجب لطمه شود، این آسیب باید در چارچوبی معقول، مشابه تجربه کشورهایی که درگیر جنگ بودهاند و نمادهای معقولی ایجاد کردهاند مورد بررسی قرار گیرد.
او ادامه میدهد: در خصوص ساختوسازهای اطراف، موضوع نخست به آنچه در عرصه تئاتر شهر رخ میدهد، بازمیگردد. من با حریمی که توسط میراث فرهنگی مصوب شده و مورد تأیید شهرسازی نیز قرار گرفته که حدود ۱۵ متر ارتفاع برای اطراف در نظر گرفته شده، موافقم و آن را حریمی مناسب میدانم. اما در خصوص آنچه در عرصه در حال وقوع است تداوم این وضعیت لطمهای جدی به شهر وارد میکند. بهطور عینی میتوان دید که اتفاقات جاری با روح اثر و حس حفاظتی آن هماهنگ نیست.
به گفته مختاری؛ ساختمان تئاتر شهر در جایگاه خاصی ساخته شده، جایی که پیشتر کافه شهرداری و کافه تهران قرار داشت. در زمان طراحی این مجموعه همزمان پروژهای برای محوطهسازی پارک در جریان بود و هرچند دو پروژه طراحان متفاوتی داشتند، تلاش بر این بود که هماهنگیهایی بین آنها ایجاد شود. طراح عرصه آقای سردار افخمی بود که با الگوبرداری از باغهای ایرانی، فضایی با ساختار ایرانیتر طراحی کرد. اما ساخت آن با تأثیرپذیری از فرم دایرهای بنا به شکل دیگری دنبال شد. در نهایت، این دو طرح با وجود تفاوت، در کنار هم تجربهای ماندگار در ذهن شهروندان پدید آوردند؛ خاطرهای که دست بردن در آن نادرست است.
نخستین اقدام اشتباهی که انجام شد، برداشتن حصار دور پارک بود. البته در اصل نبود حصار ایرادی نیست به شرط آنکه فضا بهدرستی مدیریت شود. وقتی مدیریت حذف میشود، ابتدا فضا رها میشود، سپس دستفروشان، ناهنجاریهای اجتماعی و افراد بیسرپناه در آن مستقر میشوند. در نتیجه عملاً مدیریت فضا از دست میرود. اگر بناست حریمی تعریف شود باید به وضعیت اولیهای که ساختمان در آن ساخته شده، بازگردد. مثلاً یک حصار کوتاه با ارتفاع حدود ۴۰ تا ۵۰ سانتیمتر به همراه نرده. تصور من از موضوع این بوده است.
او با اشاره به پرفورمنس ایجاد شده در فضای تئاتر شهر میگوید؛ از آنجا که موقتی است و به یک موضوع خاص- یعنی جنگ ۱۲ روزه مرتبط است، نقض حریم محسوب نمیشود. از این جهت مشکلی ندارد اما از آنجا که فاقد سلیقه در اجراست به جای تأثیر مثبت، ممکن است اثر منفی برجا بگذارد و این خود ایرادی اساسی است. در دیگر کشورها، برای پرفورمنسها معمولاً ابعاد زیباییشناسی در نظر گرفته میشود. برای مثال در مورد شهر بم، تصمیم گرفته شد که آوارهای ناشی از زلزله در یک محل جمعآوری شود سپس روی آن تپه، درختکاری انجام شود و نهایتاً آن توده به یک نماد شهری تبدیل گردد؛ بهعبارتی، یک ارزش جدید تولید شد.
به اعتقاد این استاد شهرسازی؛ اما پرفورمنسی که اکنون اجرا شده فاقد ارزش افزوده است و بیشتر شبیه یک اشتباه است. اگر قرار بود یک پرفورمنس چند ساعته برگزار شود، گروهی آن را ببینند از آن فیلمبرداری شود و ویدیویی از آن تهیه شود، ایرادی نداشت. اما ماندگار شدن یک سازه که عملاً به شکل یک جراحت در معرض دید عموم قرار گیرد به محیط آسیب میزند. مگر انسان جراحت خود را در معرض دید دیگران قرار میدهد؟
نقض حریم نیست!
سعید فلاحبر، دیگر کارشناس میراث فرهنگی؛ در گفتوگو با «سازندگی» معتقد است؛ هرچند اجرای این پرفورمنس با سلیقهای نازل همراه بوده اما نمیتوان گفت که به لحاظ ضوابط کنوانسیونهای مرتبط با حفاظت از حریم آثار تاریخی، تخلفی صورت گرفته است. چراکه ماهیت آن موقتی است و قابلیت جمعآوری دارد. از این رو، در چارچوب ضوابط رسمی، نقض محسوب نمیشود. البته همانگونه که در نمونههای پیشین مانند میدان آزادی نیز مشاهده شد، مسأله اصلی «بیسلیقگی در اجراست» نه الزاماً تخطی از قوانین.
او ادامه داد: در خصوص خود اثر- نه حریم- این نکته مهم است که اگر تصمیم بر اجرای پرفورمنس در چنین فضای حساسی گرفته میشود، انتظار میرود جنبههای زیباییشناختی، هنری و متناسب با شأن مکان رعایت شود. درست است که در جنگ ۱۲ روزهای که در ایران رخ داد، ما با نمونه مشابهی در سطح بینالمللی مواجه نیستیم و مقایسه مستقیم دشوار است اما در حوزه هنرهای شهری، بهویژه پرفورمنسهای مرتبط با وقایع تاریخی، در کشورهای دیگر معمولاً دقت بیشتری در طراحی، انتقال پیام و خلق ارزش افزوده در فضای عمومی دیده میشود.
به اعتقاد فلاحبر؛ در اینگونه موارد، کیفیت اثر هنری تابعی از تفکر و سلیقه هنرمند است. نقش هنرمند در این میان، تعیین میزان بهرهگیری از واقعیت یا تخیل و نحوه بازتاب جنگ و رنج انسانی در اثر هنری است. ما نمیتوانیم به هنرمند بگوییم که دقیقاً چه چیز را و چگونه باید به تصویر بکشد؛ اما میتوان انتظار داشت که اثر نهایی، بهویژه در فضای مجاور یک بنای میراثی مهم مانند تئاتر شهر، با استانداردهای حرفهای اجرا شود و از نظر زیباییشناسی، درک و همدلی عمومی را برانگیزد، نه آنکه فضا را به یک «جراحت بصری» تبدیل کند. او میگوید: بنابراین، اگرچه این اثر موقتی است و از نظر قوانین حفاظتی، منع صریحی ندارد اما انتخاب محل اجرا، نوع طراحی و کیفیت ارائه، نیازمند دقت بیشتری بوده است. بهویژه با توجه به شرایط خاص اطراف تئاتر شهر از جمله آسیبدیدگی حریم، خروجی مترو و زیرگذر مجاور، اینگونه اقدامات بدون مدیریت سلیقهمند، میتوانند به جای خلق یک نماد معنادار به آشفتگی بصری و ذهنی شهروندان دامن بزنند.
میدان آزادی نیز در ماههای اخیر شاهد مداخلهای بحثبرانگیز بوده است. شهرداری تهران با نصب یک سازه فلزی عظیمالجثه در مقابل بنای نمادین میدان آزادی، مدعی شد که این ساختار بخشی از پروژههای «نورپردازی و گرامیداشت مقاومت» است. با این حال، بسیاری از معماران و شهروندان آن را «جسمی غریبه و بیارتباط» با معماری و هویت میدان دانستند. بهزعم منتقدان، این سازه با فرم خشن و متریال نامناسب، نه تنها به قرائت زیباییشناسانه میدان آزادی لطمه زده بلکه چشمانداز اصلی بنای تاریخی را نیز مختل کرده است. میدان آزادی، که خود نمادی از تاریخ معاصر ایران و معماری مدرن دهه ۴۰خورشیدی است، حالا با پوششی سنگین و ناهماهنگ مواجه شده که همانند تئاتر شهر، نشانی از بیتوجهی به شأن میراثی فضاهای شهری دارد.

