“محمد عطریانفر”
آقای علی ربیعی که از دوستان بسیار خوب ما نیز هستند ۲۰ سال پیش در روند تحصیلات عالی خود، پژوهشی پیرامون موضوع فساد، ذیل عنوان «زندهباد فساد، جامعهشناسی سیاسی فساد در دولتهای جهان سوم» در دست تحقیق و تالیف داشتند. ظاهراً در آن پژوهش ارجمند که امکان انتشار نیز یافت به مقولهای تحت عنوان «آقازادگی» و آسیبشناسی آن اشاره شده و از این تاریخ، گزاره «آقازادهها» وارد فرهنگ سیاسی ایران شد.
اگرچه اصل پژوهش گام شایسته و ارزشمندی در فرآیند شناخت مقوله فساد و خاستگاه سیاسی آن بود اما بعضاً سوءبرداشتها و سوءتفاهمهایی نیز در معنای آقازادگی و فساد احتمالی پیرامون آن رخ داده است. نقد آقازادگی مطرود و آسیبشناسی آن در چالش فکری آقای ربیعی این بود که چهرههایی بدون داشتن هر گونه صلاحیت و شایستگی لازم از ظرفیت، نفوذ و قدرت پدر یا دیگر منسوبان سببی و نسبی خود به صورت نابهجا و خلاف عرف و قانون استفاده میکنند و از نردبان رانت بالا میروند و به منافعی یا مناصبی دست پیدا مینمایند. مفهوم آقازادگی با این تعبیری که آقای ربیعی ارائه میکند قطعاً در هر فرهنگ سیاسی مشئوم و محکوم به شکست است و نزد هر انسان فهیم و دلبسته ملی مطرود و غیرقابل قبول است.
این بیماری نوعی سادیسم است که متاسفانه با هدف تخریب روان جامعه ذهنها را مشوب میکند. بدیهی است تا به اصل مفهوم توجه نشود، نمیتوان مساله را به درستی درک کرد و مرز بیکفایتی برخی منسوبان با چهرههای شایستهای که نسبتی با مسئولان دارند را روشن کرد.
در رابطه با دولت آقای پزشکیان من هیچ عارضه آقازادگی از جنس مخرب و آلوده تاکنون مشاهده نکردهام. اگر کسانی در مقام تضعیف رئیسجمهور، ابهامآفرینی میکنند برای آشفته کردن ذهنیت جامعه با طرح موضوع آقازادگی، سیاست تخریب را پیش میگیرند؛ به نظرم نوعی فرافکنی میکنند تا از این رهگذر به دولت نوپای چهاردهم آسیب برسانند.
اینکه بگوییم چرا در سفر آقای پزشکیان به عراق شخصیت موجه و توانمندی چون آقای حسن مجیدی منسوب ایشان حضور دارد، نقدی نیست که احتیاج به بیان داشته باشد، یا امر واقعی نیست که به حقیقتی لطمه وارد کرده باشد. خناسان به دنبال آسیب زدن به دولت وفاق هستند.
دست بر قضا مقام رهبری در نصایح و توصیههایی که از گذشته تا به حال به رؤسایجمهور دارند، فرموده بودند که رؤسایجمهور در حوزه ستاد شخصی خود و جایی که اطلاعات مهم و طبقه شده، وجود دارد و رئیس دولت باید به اطلاعات درست و کامل اشراف پیدا کند باید فردی را در کنار خود داشته باشد که مورد اعتماد باشد. من این قضیه را در دولت آقای هاشمی شاهد بودم. چهره برجسته و توانمندی مانند محسن هاشمی بهعنوان یک شخصیت موجه، مطلع و کاردان در کنار پدرش بود که میتوانست امنیت خاطر برای ایشان ایجاد کند.
در دولت آقای سیدمحمد خاتمی نیز برادر ایشان آقای مهندس سیدعلی خاتمی، مدیر شایسته و توانایی حضور داشت تا دستو بازو و چشموگوش ایشان باشد. این موضوع هم به لحاظ قانونی، امنیتی و مدیریتی موجه است هم از ناحیه توصیههایی که رهبری داشتند.
آقای احمدینژاد نیز در مقطعی که رئیسجمهور بود از برادر خود دعوت به کار کرد. آقای روحانی یا آقای رئیسی هم در رابطه با فعالیتهای دولت، بهخصوص ستاد شخصی خود از وجود برادر یا داماد، برادر داماد یا همسر خویش بهمثابه همکار معتمد و مورد وثوق بهره میبردند. بسیار روشن است که عارضه آقازادگی که مورد نقد آقای ربیعی بود از این دست انتصابات در کنار مسئولان ارشد اداره کشور نیست. بنابراین اگر آقای پزشکیان، یا هر رئیس دولتی یا مقامات ذومراتبی، کسانی را بهعنوان چهرههای مومن و مورد تایید، شخصیتهایی مانند داماد، یا پسر خود را در کنار خود همراه داشته باشند، نهتنها عارضه مشئوم آقازادگی نیست بلکه این حضور اطمینان بخش از سوی خیرخواهان توصیه میشود تا از وجود چهرههای معتبر و معتمد برای پیشبرد کارها و کسب اطلاعات دقیق به احسن وجه استفاده کنند.