عدم احیای برجام، نیاز به چارچوب گفتوگوی جدید را به ایران گوشزد میکند
به قلم؛ عبدالرضا فرجیراد؛ سفیر پیشین و استاد ژئوپلیتیک
مساله گفتوگو با غرب اعم از آمریکا یا اروپا در دستور کار دولت مسعود پزشکیان قرار گرفته و در ایام تبلیغات انتخاباتی هم وعده دادند که یک تعادل را در سیاست خارجی دنبال کنند. در شرایط کنونی یک ماه است که دولت تشکیل شده و کابینه هم از مجلس شورای اسلامی رای اعتماد گرفته و با عنایت به اینکه مشکلات مردم عموماً معیشتی و اقتصادی است این انتظار وجود دارد که دولت چهاردهم هرچه سریعتر گفتوگوهای تفاهم و رفع تحریم با غرب را آغاز کند. در این میان اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد ظرفیت خوبی برای شروع گفتوگوهای ایران به حساب میآید؛ چراکه عموماً مقامات کشورهای مختلف به دنبال آن خواهند بود تا ببینند، موضع دولت جدید ایران به کدام سمتوسو میرود و بر همین اساس ملاقاتهایی توسط رئیسجمهور پزشکیان و وزیر امور خارجه کشورمان با مقامات خارجی انجام خواهد شد و این سفر بدونشک میتواند با ملاقاتهای نشست قبلی مجمع عمومی متفاوت باشد؛ چراکه رئیسجمهور مذاکرات و رسیدن به یک توافق را در دستور کار خود قرار داده و براساس همین موضوع از مردم کشورمان رای گرفته است.
ممکن است که با مقامات آمریکا گفتوگویی به صورت حضوری در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل انجام نشود اما امکان دارد که نمایندگی ما همانند گذشته که مجوزهایی برای گفتوگو با برخی مقامات آمریکا داشتهاند این بار هم زمینهسازیهایی را برای گفتوگوهای آتی فراهم سازد. باید توجه کرد که ایالاتمتحده به دلیل اینکه در آستانه انتخابات ریاستجمهوری نوامبر قرار دارد شاید تمایل چندانی به گفتوگوی آشکار نداشته باشد و طرف ایرانی هم معلوم نیست که بخواهد گفتوگو را مستقیم انجام دهد، یا با واسطه این اقدام را عملیاتی کند.
در مورد اروپا هم باید متوجه بود که سخنگوی اتحادیه اروپا از مذاکره با ایران بر سر برنامه هستهای استقبال کرده است. آنها درحال سنجیدن رفتار و عملکرد دولت جدید ایران هستند و میخواهند ببینند که ایران چه سیاستی را اتخاذ میکند. بهعنوان مثال آنها میخواهند ببینند که آیا ایران در مورد مساله هستهای رویکرد جدیدی را اتخاذ کرده، یا مساله پادمانی را چگونه پاسخ میدهد و اساساً در مورد دوربینهای نظارتی و بازرسان آژانس چگونه قرار است، رفتار کنیم؟ مساله دیگر موضوع برجام است. برجام به صورت گذشته قابل اجرا نیست؛ بهگونهای که در متن برجام در مورد سانتریفیوژهای قدیمی بحث شده و مثلاً درخصوص غنیسازی ۳.۶۷ اشاره شده است که تمامی این مسائل مربوط به گذشته بوده و تفاوتهای زیادی در این خصوص وجود دارد.
بر همین اساس به نظرم اگر جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در مجمع عمومی سازمان ملل حضور داشته باشد، احتمال دارد استارت گفتوگوها از همان جا زده شود و به نوعی مذاکرات آقای عراقچی در دولت دوازدهم منتقل شود و معتقدم که احتمال دارد، گشایشهایی در این خصوص به وجود بیاید. لذا در نیویورک شاهد گفتوگوهایی خواهیم بود و ممکن است ملاقاتهایی با برخی از رهبران و مسئولان اروپایی از سوی رئیسجمهور یا وزیر خارجه کشورمان انجام شود که در دولت حسن روحانی هم این اتفاق رخ داده بود.
اعتقادم این است که نباید اصراری بر گفتوگو در قالب ۱+۵ داشته باشیم. واقعیت غیرقابل انکار این است که تحولات نظام بینالملل با زمانی که برجام امضا شد، متفاوت است. بهعنوان مثال، روسیه در شرایط کنونی به دشمن سرسخت آمریکا همچنین اتحادیه اروپا تبدیل شده و حتی روابط روسیه و ایران هم با توجه به چندین موضعگیری در رابطه با شمال و جنوب کشور که تاثیرات داخلی قابل توجهی داشته، میتواند ناروشن باشد.
بر همین اساس اگر قرار باشد، ایران توافقی را مورد چانهزنی قرار دهد و یک طرف آن آمریکا باشد و طرف دیگر آن را اتحادیه اروپا در دست بگیرد و سوی دیگرش را روسها به سمت خود بکشند و در نهایت چینیها هم سردرگم بمانند، بدونشک خروجی مطلوبی از آن کسب نخواهد شد؛ چراکه روسیه با غرب وارد یک درگیری بزرگ و نامعلوم شده و بعید است در قالب ۱+۵ بتوانند با یکدیگر کنار بیایند و نتیجه دلخواهی برای ایران داشته باشد. باید طرفهای اصلی مذاکره ایران و آمریکا باشند و سایر اعضای قبلی مورد مشورت و تسهیلکننده توافق باشند. از طرف دیگر چون بندهایی از برجام قابل اجرا نیست و ایران هم براساس بیاعتمادی نمیتواند به یکسری از تعهدات همچون غنیسازی ۳.۶۷ و نیز خسارتهایی که متحمل شده برگردد؛ بنابراین دنبال کردن فرمت قبلی، آن هم در شرایط جنگی در خاورمیانه و اروپا بیفایده خواهد بود. تاکید مینمایم این بدان معنی نیست که اروپا و دیگران کنار گذاشته شوند ولی واقعیت این است که مشکل اصلی باید با آمریکا حلوفصل شود؛ وگرنه وارد فاز رقابت ژئوپلیتیکی بین شرق و غربی خواهیم شد که مساله هستهای ایران را هم درون دستانداز بدهبستان خود خواهند انداخت و سالها باید منتظر رفع تحریمها بمانیم. اگر در این دستانداز بیفتیم روزبهروز کشور تحلیل میرود و نهتنها وضعیت اقتصادی بدتر میشود بلکه هیچگونه سرمایهگذاری هم در کشور (بهویژه چین که توافق ۲۵ ساله با ایران دارد) صورت نمیپذیرد. در واقع ورود یک سرمایهگذار میتواند انگیزه رقابت را در دیگران همچون اروپا احیا کند و اقتصاد کشور به تدریج در دولت جدید در بستر متعادل از رشد و توسعه قرار گیرد.