چرا اسرائیل به دنبال جنگ است؟
عصر شنبه رسانههای اسرائیل اعلام کردند که بر اثر اصابت موشک به یک زمین ورزشی در منطقه مجدل الشمس واقع در بلندیهای جولان ۱۴ نفر کشته و ۳۰ نفر زخمی شدند که بخشی از آنها را نوجوانان تشکیل میدادند. این خبر به انضمام ویدئوی انفجار حاصل از برخورد موشک به سرعت در فضای مجازی دست به دست سپس اخبار تکمیلی منتشر شد. در اخباری که در همان ساعات ابتدایی این حادثه منتشر شد عموماً حزبالله لبنان به عنوان عامل اصلی این واقعه به افکار عمومی داخل و خارج از اسرائیل معرفی شد و پس از چندین ساعت، شاهد آن بودیم که تحلیلهای جهتدار و مهندسی شده به خروجی رسانهها راه پیدا کرد که بسیاری از آنها شروع یک جنگ جدید میان ارتش اسرائیل و لبنان را نمایان میکرد اما مساله اصلی این بود که حزبالله لبنان تمام این گمانهزنیها و برچسبزنیهایی که از سوی تلآویو و رسانهها و مقامات آن مطرح شده بود را رد کرد.
این جریان در همان ابتدای امر به سرعت با انتشار بیانیهای اعلام کرد که هیچ دخالتی در حمله به مجدل الشمس نداشته و ندارد و اساساً هرگونه اقدام نظامی در بلندیهای جولان را تکذیب کرد. در همین راستا برخی از خبرنگاران رسانههای عربی که در منطقه حاضر بودند به گفتوگو با ساکنان منطقه پرداختند و بسیاری از آنها صراحتاً اعلام کردند که انفجار در زمین فوتبال، حاصل شلیک و برخورد موشکهای پدافندهوایی گنبد آهنین بوده است. برخی از آنها اعلام کردند که با چشمان خود دیدهاند، سامانه گنبد آهنین از سمت بلندیهای «جبل شیخ» شلیک کرد و موشک پدافندی درست در وسط زمین فوتبال فرود آمد و موجب کشته شدن غیرنظامیان شده است. برخی دیگر از منابع خبری هم اعلام کردند که با چندین نفر از پرسنل امدادی در منطقهای که موشک بدان اصابت کرده به گفتوگو نشستند اما آنها حاضر به بازگو کردن مشاهدات خود بنا به دلایل امنیتی نشدهاند. در این راستا یک مقام آمریکایی هم به آکسیوس اعلام کرد که حزبالله لبنان به سازمان ملل اطلاع داده که حادثه مجدل شمس در نتیجه سقوط موشک پدافندی اسرائیل در یک زمین بازی فوتبال رخ داده است.
این مولفهها را اگر کنار یکدیگر قرار دهیم به خوبی متوجه میشویم که تا به اینجای کار هیچ حملهای از خارج به اسرائیل آن هم در شرایط بحرانی فعلی منطقه و علیه غیرنظامیان رخ نداده و صرفاً یک بزرگنمایی رسانهای را در این راستا شاهد هستیم که به صورت مشهود مهندسی شده و به نوعی در حال هدایت افکار عمومی است. آنچه به موازات این اقدامات رسانهای باید مدنظر قرار بگیرد، اظهارات مقامات اسرائیل در خصوص موضوع مذکور است. به عنوان مثال یسرائیل کاتز، وزیر خارجه اسرائیل در واکنش به حادثه مجدل شمس مدعی شد که «حزبالله از خطوط قرمز عبور کرده و ما در حال نزدیک شدن به جنگی همه جانبه با این جریان هستیم. بیشک ما در حال تاوان دادن هستیم اما حزبالله تاوان بزرگتری خواهد داد».
همچنین بنی گانتس، عضو سابق کابینه جنگ اسرائیل با اشاره به حادثه مجدل شمس گفت «مطلوب این است که به حزبالله لبنان پاسخ سنگینی داده شود و اوضاع نباید اینگونه ادامه پیدا کند». یائیر لاپید، رهبر اپوزیسیون اسرائیل هم اعلام کرد که «کابینه نتانیاهو بیمسئولیت است. مأموریت آنها این است که اقدام کنند، نه اینکه آنچه که باید انجام شود را توضیح دهند؛ چراکه اظهارات مقامات کابینه اهانت به ساکنان شمال اسرائیل است». آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ پیشین اسرائیل هم سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان را مسئول حمله مجدل شمس دانست و گفت که «زمان آن رسیده تا حزبالله بهای سنگینی پرداخت کند».
تندترین واکنش را بتسئلیل اسموتریچ، وزیر دارایی اسرائیل از خود نشان داد. او با انتشار پستی در حساب کاربری خود در ایکس (توئیتر سابق) نوشت: سیدحسن نصرالله و کل لبنان باید بهای این حمله را پرداخت کند». او در ادامه خواستار ترور دبیرکل حزبالله لبنان شد!
بهانهتراشی در دقیقه ۹۰
فارغ از مقامات سیاسی اسرائیل، مقامات نظامی و امنیتی آن هم به این واقعه واکنشهای تند و تیزی داشتند. به عنوان نمونه موشه اربیل، وزیر داخلی اسرائیل در خصوص حادثه مجدل شمس اعلام کرد که پاسخ به حمله جولان نمیتواند کمتر از پاسخ به حمله اخیر انصارالله به تلآویو باشد و باید با قدرت زیادی آن را جبران کرد.
همچنین هرتزی هالیوی، رئیس ستاد ارتش اسرائیل هم اعلام کرد که در صورت لزوم با تمام قدرت عمل خواهیم کرد و همه ابزار لازم را برای بازگرداندن ساکنان شمال (شهرکهای هممرز با جنوب لبنان) به خانههایشان به کار خواهیم گرفت. یوآو گالانت، وزیر جنگ اسرائیل نیز حین بازدید از مجدل شمس مدعی شد که حزبالله لبنان مسئول این تراژدی است و هزینه آن را پرداخت خواهد کرد؛ چراکه روند عملیات پاسخ به حمله مجدل شمس را تعیین کردهایم.
این اظهارات از این جهت اهمیت دارد که بدانیم در زمان وقوع این حادثه در جولان، نتانیاهو که از هفته گذشته برای دیدار با جو بایدن و سخنرانی در کنگره آمریکا به ایالات متحده سفر کرده بود، در واشنگتن حضور داشت و همین امر حتی باعث شد تا بسیاری از مخالفان وی علیه او دست به انتقاد بزنند. اما آنچه به موازات این فعل و انفعالات نظامی و اظهارات پر فراز و نشیب سیاسی باید مورد نظر قرار بگیرد این است که برخی از تحلیلگران در خارج از اسرائیل معتقد هستند که این حمله به نوعی میتواند یک سناریو یا «پلیتیک نافرجام» قلمداد شود. دلیل این امر هم تا حدودی میتواند به حضور نتانیاهو در واشنگتن مربوط شود. ناظران سیاسی اعتقاد دارند که نتانیاهو به رغم آنکه در سفر خود به آمریکا قصد داشت تا مدلی از حمایت جدید کاخ سفید را در واپسین روزهای دولت بایدن جلب کند، در نهایت موفق به این اقدام نشد. آنها اعتقاد دارند که تشویق ایستاده نمایندگان کنگره به نفع او تنها یک مانور رسانهای و سیاسی برای نخستوزیر اسرائیل محسوب میشود اما او در سه محور با مشکل جدی روبهرو شده است.
نخستین محور، انتقاد صریح کامالا هریس به عنوان معاون رئیس جمهوری آمریکا و نامزد احتمالی حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر است. او پس از دیدار اخیر خود با نتانیاهو به صضورت علنی به این نکته اشاره کرد که اقدامات اسرائیل علیه غیرنظامیان در غزه باید هرچه سریعتر به پایان برسد.
دومین محور هم از سوی بایدن نمایان شد. او که تنها حدود سه ماه و ۸ روز دیگر سکاندار کاخ سفید خواهد بود، به دنبال آن است که به دلیل کنارهگیری از رقابتهای انتخاباتی، از خود یک میراث جدید به خصوص در حوزه سیاست خارجی به جای بگذارد و بر همین اساس سعی کرد تا به نتانیاهو اجرای آتشبس در غزه را گوشزد کند.
اما محور سوم که در امتداد محور اول (انتقاد هریس) قرار میگیرد، بیاعتنایی ترامپ به نتانیاهو پس از دیدار اخیرش با وی است. طی روزهای اخیر ویدئویی از عدم دست دادن ترامپ با نتانیاهو در شبکههای مجازی فراگیر شد که نشان میدهد او با پس از دیدارش به نخستوزیر اسرائیل با بیاعتنایی او را ترک میکند، در حالی که نتانیاهو دستِ راست خود را به سوی او دراز میکند. این اقدام ترامپ بدون شک جنبه انتخاباتی دارد؛ چراکه برای او در شرایط کنونی انتخابات از هر چیز مهمتر است و به خوبی میداند که در برخی از ایالتها، افکار عمومی به هیچ وجه از اقدامات نتانیاهو راضی نیستند و دائماً این اقدامات را نوعی نسلکشی قلمداد میکنند و همین موضوع میتواند برای ترامپ هزینه گزافی در نتیجه انتخابات در بر داشته باشد. اینکه ترامپ در پشت صحنه با تیم نتانیاهو چگونه برخورد خواهد کرد، یک موضوع دیگر به حساب میآید اما باید توجه داشت که این سه محور به انضمام عدم حضور بخشی از نمایندگان کنگره در سخنرانی وی، نشان از آن دارد که او در خاک ایالات متحده متوجه تهدید حیات سیاسیاش شده و بر همین اساس باید سناریویی جدید برای خلق جنگ جدید در مرزهای شمالی دست و پا میکرد تا در زمان حضورش در واشنگتن بتواند، مجوز حمله به لبنان را از بایدن دریافت کند.
با تمام این تفاسیر ارتش اسرائیل یکشنبه در پاسخ به حادثه ادعایی در جولان، شهرکهای الخیام و روستاهای العباسیه، بیره، کفرکلا، برج شمالی و شهرک بقاع در جنوب لبنان را هدف حملات موشکی قرار داد و این موضوع نشان میدهد که سناریوچینی اسرائیل شاید در این مقطع علیه لبنان به انتهای خود نزدیک شود اما باید دید که آیا نتانیاهو همچنان بر استفاده از پلیتیک نافرجام خود پافشاری میکند یا خیر!