رنگ‌زمینه

صفحه اصلی > فرهنگ : شاگرد جلال و محصص

شاگرد جلال و محصص

به یاد پروانه اعتمادی

پروانه اعتمادی، نقاش تجربه‌گرا كه تنوع نمایشگاه‌ها و دوره‌های كاریش، حكایت از زندگی پرشور هنرمندی داشت كه مدام در پی كشف راه‌های تازه بود، در اولین روز سال ۱۴۰۴ و در ۷۸ سالگی درگذشت.
آثار پروانه اعتمادی سرشار از برخورد او با دنیای پیرامونش بوده و ماهیتی خودزندگینامه‌ای دارند. اگرچه اعتمادی بارها گفته بود که دوست ندارد به او برچسب «زن هنرمند» یا «هنرمند فمینیست» بزنند و معتقد بود، آثار او بیشتر با «عذاب و خلسه شعر» طنین‌انداز است، با این حال آثارش چشم‌اندازی عمیقاً زنانه را به نمایش می‌گذارند که با جریان مردسالارانۀ هنر پیش از انقلاب ایران در تضاد بود. اعتمادی بدون مقایسه با مردان به کاوشی مداوم در تجربۀ زن بودن، حافظه و مفهوم زندگی می‌پردازد. کلاژها و طراحی‌های او در دوران پس از انقلاب، که اغلب با عکس‌های شخصی ترکیب شده‌اند، نگاهی نوستالژیک اما انتقادی را در خود دارند. اعتمادی نقاش صریحی بود و صراحت خاص خود را داشت. پروانه اعتمادی به کرات با افتخار به این نكته اشاره می‌كرد كه شاگرد جلال آل‌احمد بوده است. از قرار معلوم آل‌احمد، معلم ادبیات او در دبیرستان شاهدخت بوده و مشوق اعتمادی در كار نقاشی می‌شود. جلال آل‌احمد وقتی استعداد نقاشی را در وجود پروانه اعتمادی پیدا می‌كند، بهمن محصص را به عنوان معلم خصوصی نزدش می‌فرستد تا به او نقاشی یاد دهد. اعتمادی هم‌چنین همسر رویین پاکباز، تاریخ‌نگار هنر، منتقد و نقاش نوگرای ایرانی بود.

چهار دورۀ کاری
پروانه اعتمادی ۵ اسفند ۱۳۲۶ در بیرجند به دنیا آمد و زمانی که ۶ ‌ساله بود به همراه خانواده به تهران آمد. همانطور که اشاره شد، نقاشی را نزد بهمن محصص آغاز کرد و تنها شاگرد مستقیم این هنرمند محسوب می‌شود. به گفتۀ خودش، سلیقه‌اش را از محصص به یادگار برده و جسارتش را از آل‌احمد. اعتمادی سال ۱۳۴۶ وارد دانشکدۀ هنرهای زیبا دانشگاه تهران شد اما پس از دو سال درس و دانشگاه را رها کرد. تقریباً ۲۰ ساله بود که به هنرمندان تالار قندریز (تالار ایران) پیوست. او تنها زنی بود که در میان این هنرمندان پذیرفته شد و اولین نمایشگاهش را سال ۱۳۴۷ در این تالار برگزار کرد. اعتمادی كه كار خود را با نقاشی آبستره شروع كرد، در ادامه به نقاشی رنگ روغن سپس مداد رنگی و كلاژ كشیده شد.
اعتمادی از سال‌های آخر دهۀ ۴۰ به تجربه‌گرایی‌های فرمی رو آورد. شاخص‌ترین آثار او در این دوره، نقاشی‌های طبیعت‌ بی‌جان‌ ساده، خلاصه و بدون‌ جزئیاتی است که روی بافت خشن سیمانی تصویر کرده‌ است. خود او دربارۀ این دوره از کارش گفته: «من با فرم سروکار دارم و بازی فرم‌ها با یکدیگر… به کشیدن طبیعت بی‌جان رو آوردم که ساخت تابلو در لایه‌ دیگر، زیر فیگورها و موتیف‌ها جا گرفته بود. تابلو در عین ‌حال شکلی آشنا داشت که بیننده را می‌ایستاند تا با آن ارتباط بیشتری داشته باشد؛ بدون آن‌که از اصول مورد قبولم که بازی با شکل‌ها و تناسبات خط و رنگ بود، عدول کرده باشم.» اعتمادی در دهۀ ۵۰ کلاس‌های نقاشی خود را با نام استودیو پروانه برپا کرد و این کلاس‌ها به مدت ۲۵ سال دایر بود. او شیوه‌ خاص خود را در تدریس هنر داشت و هنرمندان مطرحی مثل آویش خبره‌زاده و صادق تیرافکن از هنرآموزان او بودند. اعتمادی در دهۀ ۶۰ نقاشی با مدادرنگی را تجربه کرد. در این دوره عناصر تصویری را به کار گرفت که بر اثر تکرار در نقاشی‌های او تبدیل به نماد شدند و هویت خاص خود را پیدا کردند. او از ترکیب عناصری مثل انار، گل نرگس، ترمه و تور با اشیایی که در زمینه‌ای سفید با نوری محو شونده قرار گرفته بودند، نوعی فضای شاعرانه و نمادین را به وجود ‌آورد. اعتمادی مهارت زیادی در کاربرد مدادرنگی و رعایت تناسب طرح و رنگ و سایه‌‎روشن داشت و در این ترکیب‌های ظریف و متوازن، بافت اشیاء را با رنگ‌های گرم و درخشان به دقت بازنمایی کرد. او در دورۀ چهارم فعالیت خود به خلق تصاویر با شیوۀ کولاژ رو آورد. این آثار برخلاف کارهای پیشین او معمولاً پرتحرک است. او تکه‌‌های بریده‌‌ شده از نقاشی‌ها یا پارچه‌ها را روی بوم‌های بزرگ می‌چسباند و بیشتر آثار او، لباس‌هایی رقصان و رها در فضا را نشان می‌داد. یکی از شاخص‌ترین مجموعه‌کارهای کلاژ او، «دختر شاه پریان» نام دارد که آثار متفاوتی را با این موضوع خلق کرده است. اعتمادی در دهۀ ۸۰ به تجربه‌های تازه‌ای در زمینۀ چیدمان، کار با سفال و ترکیب آن با خوشنویسی دست زد. دورۀ واپسین کاری او با نمایشگاهی به نام «یکی بود، یکی نبود» آغاز شد که در سال ۱۳۸۳ در گالری گلستان برپا کرد. اعتمادی در این مجموعه‌کارها از اساطیر و افسانه‌های ادبیات کهن ایران بهره گرفت و نگاهی انتقادی به فضای اجتماعی ایران معاصر داشت. مجموعۀ نقاشی‌های دیجیتال «یكی بود، یكی نبود» هم انیمیشن بود و هم موسیقی و هم نقاشی و فضایی تاریك و شوم بر آنها حاكم است. او این آثار را از روزی شروع كرد كه عراق توسط آمریكایی‌ها اشغال شد. اعتمادی در ادامه قرار بوده این نقاشی‌ها را به دهلی‌نو ببرد و در یكی از گالری‌های معتبر این شهر به نمایش بگذارد اما به دلایلی این كار صورت نگرفت. او معتقد بود، فضای ارائه این نقاشی‌ها باید به گونه‌ای باشد كه لااقل بتوان نیمی از آن‌ها را روی پرده سینما نمایش داد. او نمایشگاه‌های انفرادی و گروهی زیادی هم در بال (سوئیس)، پكن، پاریس، لس‌آنجلس، ونكوور و دهلی‌نو داشت. دربارۀ زندگی و آثار پروانه اعتمادی سه فیلم مستند ساخته شده است که به ترتیب عبارتند از: فیلم مستند «پروانه اعتمادی» به کارگردانی علی نائینی (۱۳۶۸)، حضور در مستند فیلم «ماندن» به کارگردانی مانی حقیقی (۱۳۷۶-۱۳۸۰) و فیلم «پروانه» به کارگردانی بهمن کیارستمی (۱۳۹۹). «کتاب پروانه» هم گزیدۀ آثار پروانه اعتمادی است که توسط نشر نظر منتشر شده است.

sazandegi

پست های مرتبط

تلخ و غیرقابل‌باور

درباره فیلم “رها” فیلم «رها» اولین فیلم حسام فرهمند است که سال…

دراکولای کمونیست

درباره کتابی از “هرتا مولر” «شاه کرنش‌کنان می‌کشد» نُه جُستار زندگی‌نامه‌وار از…

یک دنیا عزیزم!

استقبال عجیب از ترانه “عزیزم” اد شیرن، خواننده مشهور بریتانیایی، با تک‌آهنگ…

۱۷ فروردین ۱۴۰۴

دیدگاهتان را بنویسید